بسم الله الرحمن الرحیم
مشاوره پیش از ازدواج به چه دردی میخورد؟!
جهت مراجعه به مرجع
متن،
یا عنوان
اصلی،
به پیوند فوق اشاره
کنید
«میگنا»:
خیلیها هنوز بر این باور هستند که ازدواج هندوانه
دربستهای است که تا باز نشود، خوبی و بدی آن مشخص نمیشود.
اکثر افرادی هم که این حرف را میزنند، خودشان تجربه
ناخوشایندی از ازدواجشان داشتهاند و بیشتر قسمت و تقدیر
الهی را مقصر میدانند و نه انتخابی که خودشان کردهاند
اما یادمان نرود موقع خریدکردن همان هندوانه دربستهای
که نگران سالم یا خراببودن آن هستیم، از تجربه آقای
میوهفروش استفاده میکنیم و از او میخواهیم که خوبش را
برایمان سوا کند (البته اگر میوهفروش قابلاعتمادی باشد.)
مشاوره پیش از ازدواج هم همین نقش را برای ما بازی میکند.
شما هرچقدر هم که فکر کنید بهترین مرد یا زن روی کره
زمین را پیدا کردهاید، بازهم بهدلیل هیجانات ناشی از
علاقه زیاد ممکن است دچار خطا شوید و تصمیم اشتباهی
بگیرید. یک
نقش مشاوره پیش از ازدواج، همین دوراهیها و چالههایی
را که ممکن است در آن بیفتید و خود و طرف مقابلتان را
بدبخت کنید، برایتان مشخص میکند و راه درست
برای تشکیل یک زندگی مناسب را در اختیارتان قرار میدهد. درباره همه این اتفاقات و ریزهکاریهای مشاوره پیش از
ازدواج که ممکن است برای شما هم سؤال باشد، با ناهید
دهقان، روانشناس و مشاور خانواده در امر پیش از ازدواج
گفتوگو کردهایم:
ما برای مشاوره پیش از ازدواج باید به چه نوع متخصص حوزه
روانشناسی مراجعه کنیم؟
مشاوره پیش از ازدواج هم توسط کسانی که تحصیلات روانشناسی
دارند و هم افرادی که مشاوره خواندهاند، انجام میشود
ولی
برای انجام مشاوره پیش از ازدواج، روانشناس بالینی
اولویت دارد؛ بهدلیل اینکه روانشناسان بهتر میتوانند
مشکلات شخصیتی افراد و اختلالهای روانیای که به آن
دچار هستند را بهتر تشخیص بدهند، توصیه میشود که برای
انجام این نوع مشاورهها، نزد یک روانشناس بالینی که
تخصص مشاوره پیش از ازدواج را دارد، مراجعه کنیم.
چه ضرورتی دارد قبل از ازدواج با فردی مشاوره انجام
بدهیم؟
تصمیم به ازدواج یکی از مهمترین اتفاقهایی است که در
زندگی هر کس اتفاق میافتد. از آنجایی که قصد ما از
ازدواجکردن تشکیل یک خانواده بوده و قرار است در زیر
سایه این خانواده فرزندی به وجود بیاید و رشد کند، باید
در انتخاب فردی که قرار است با او تشکیل زندگی بدهیم،
بسیار دقیق و نکتهسنجانه عمل کنیم؛ مثلا در یک مورد،
خانمی بعد از چندین سال ازدواج به بنده مراجعه کرده بود
و خواستار جدایی بود، به این دلیل که صاحب فرزندی شده
بود که این فرزند دچار نقص عقلی بود و این مسئله را از
پدر خود به ارث برده بود و خود
این خانم عنوان میکرد که
در زمان آشناییاش این نقص را میدانسته و صرفا از روی
علاقه با این آقا ازدواج کرده است.
خیلی از افراد بهدلیل غالبشدن هیجانهایی در زمان
آشنایی، قادر به تصمیمگیری درست نیستند و بسیاری از خطا
و ایرادهایی که وجود دارد و بعدا ممکن است در زندگی
زناشویی مشکلساز شود، نمیبینند و تمایل دارند که از
فرد مورد علاقه خود ایدهآلسازی کنند. کمکگرفتن از یک
مشاور پیش از ازدواج، این خاصیت را دارد مواردی را که
ممکن است در زندگی آن دو نفر باعث ایجاد بحران شود،
شناسایی کند.
در چه مرحلهای از آشنایی دو طرف، باید مشاوره پیش از
ازدواج اتفاق بیفتد؟
مشاوره پیش از ازدواج هم در زمان آشنایی دو نفر با هم و
هم بعد از مرحله خواستگاری اتفاق میافتد. به این صورت
که ممکن است دو نفر قبل از انجام مراحل رسمی خواستگاری و
بهواسطه آشناییای که با یکدیگر دارند، احساس کنند به
هم علاقهمند شدهاند و مایل هستند، نزد یک مشاور بروند
و میزان تناسب همدیگر برای امر ازدواج را بسنجند یا
اینکه بعد از مراسم خواستگاری و تصمیم قطعی برای ازدواج،
این مشاوره انجام شود. فرایند مشاوره در هر دو شکل، هیچ
تفاوتی ندارد و یک فرایند معمول در همه این مراحل اتفاق
میافتد.
فرایند معمولی که در جلسات مشاوره پیش از ازدواج اتفاق
میافتد، شامل چه مراحلی است؟ چه محتوایی دارد و چه چرخهای
را پشت سر میگذارد؟
اتفاق معمولی که در این جلسات اتفاق میافتد و یک فرایند
پنج تا 10 جلسهای را شامل میشود، حضور هر دو نفر در یک
جلسه مشترک مشاوره پیش از ازدواج است.
در این جلسه
ابتدایی، میزان و مدت آشنایی دو نفر با یکدیگر و دلایلی
که برای ازدواج مطرح میکنند، شنیده میشود؛ سپس در
جلسات جداگانه هر فرد به تنهایی مورد ارزیابی قرار میگیرد.
این ارزیابی، مشاوره و مصاحبههای فردی را شامل میشود
تا میزان نگرش و شخصیت افراد مشخص شود و مشاور ذهنیتی از
هر دو نفر پیدا کند و میزان همخوانی آنها را بسنجد.
در کنار این ارزیابیها، از آزمونهایی نیز برای تکمیل
شناخت دو طرف استفاده میشود. درنهایت در یک جلسه مشترک
همه یافتههای مشاور از دو نفر و نظر او نسبت به ازدواج
آنها، به بحث گذاشته میشود. خیلی از مواقع خود همین
جلسه پایانی مشترک و واکنش افراد نسبت به مواردی که گفته
میشود، ملاک بسیار خوبی برای سنجش یک زوج است. بهعنوان
مثال، فردی که یافته مشاور مبنیبر اینکه او فرد شکاکی
است را میپذیرد و سعی در اصلاح خود میکند، با فرد
دیگری که این مشکل را قبول نمیکند و با پرخاشگری واکنش
نشان میدهد، در تصمیمگیری درباره اینکه او میتواند
فرد قابل اتکایی در زندگی باشد یا نه، بسیار تأثیرگذار
است.
آیا خانوادهها هم باید در این جلسات حضور داشته باشند؟
مبنای مشاوره پیش از ازدواج براساس حضور و گفتوگو با
دو نفری است که قصد ازدواج با یکدیگر را دارند ولی گاهی
اوقات حضور خانوادهها برای بررسیهای بیشتر یا پیداکردن
دلیل مخالفت خانواهها با ازدواج فرزندشان و یافتن تفاوتهای
فرهنگی الزام پیدا میکند. در این صورت در یک جلسه
جداگانه از آنها خواسته میشود که در این جلسات حضور
پیدا کنند.
آیا آزمونهایی نیز در این مشاوره پیش از ازدواج استفاده
میشود؟ این تستها چه کاربردی دارند؟
معمولا آزمونهایی که در این جلسات استفاده میشود،
آزمونهای ارزیابی شخصیت و احتمال ابتلا به اختلالهای
روانی است که بیشتر مبنای تکمیلی دارند. بیشترین ارزیابی
در جلسات مشاوره پیش از ازدواج براساس مصاحبه و مشاورههای
چند جلسهای است که انجام میگیرد.
فردی که مشاور پیش از ازدواج است، در چه صورتی به دو
نفری که برای ازدواج مراجعه کردهاند، میگوید شما مناسب
هم نیستید و نباید با هم ازدواج کنید؟ درواقع، چه نشانههای
خطری در فرد میبیند که او را از ازدواج با فرد مقابل
منع میکند؟
تصمیمگیری نهایی برای انتخاب یک نفر بهعنوان همسر خود،
برعهده دو نفری است که برای مشاوره پیش از ازدواج مراجعه
میکنند. یک مشاور پیش از ازدواج، هرگز «بله» یا «نه»
قطعی به دو نفر نمیگوید، بلکه سعی میکند ارزیابی کند
دو نفر تا چه حد میتوانند با یکدیگر زندگی خوبی داشته
باشند ولی در این بین نشانههای خطری وجود دارد که باید
جدیتر گرفته شود و حتما در صورت مشاهده به دو طرف تذکر
داده شود که در صورت ادامه پیداکردن این موارد، حتما به
مشکل برخواهند خورد. مثل اینکه دو نفر اهل گفتوگو با
یکدیگر نیستند، در جلسه مشاوره با یکدیگر اختلاف نظر
دارند و بحث و جدل میکنند، به فرد مقابل خود بیاعتماد
هستند و خاطره خوشی از رفتار و برخورد او در ذهن خود
ندارد.
وضعیت امروز مشاورههای پیش از ازدواج را در کشور ما
چطور ارزیابی میکنید؟
در جامعه امروز ما، استقبال گستردهای از مشاوره پیش از
ازدواج انجام میگیرد و این استقبال هم از سمت خود
خانوادهها و هم زوجهایی است که قصد تشکیل خانواده را
دارند. خود من تجربه مشاوره پیش از ازدواج را برای زوجهایی
داشتم که از روستاها و شهرهایی به غیر از تهران مراجعه
میکردند و با تا چندین جلسه، این مشاورهها را ادامه میدادند.
آیا در جلسات مشاوره پیش از ازدواج علاوه بر سنجش تناسب
دو نفر با یکدیگر مهارتآموزی نیز به افراد انجام میشود؟
هدف اصلی مشاوره پیش از ازدواج، سنجش همخوانی دو طرف در
امر ازدواج است ولی در مواقعی پیش میآید که دو طرف با
هم از نظر بسیاری از ملاکها همسانی دارند ولی نیاز است
که برای ادامه زندگی خود و داشتن یک خانواده پویا، مهارتهای
زندگی مثل گفتوگوکردن، حل تعارض و مدیریت خشم را یاد
بگیرند. در اینجاست که ادامه پیداکردن جلسات مشاوره بعد
از تصمیمگیری برای ازدواج و پیش از رفتن زیر یک سقف
ضرورت پیدا میکند.
مشاوره پیش از ازدواج بیشتر بهدنبال تفاوتها و اختلافها
در دو طرف میگردد تا آنها را از ازدواج با یکدیگر منع
کند یا به دنبال وجه اشتراکی است تا بتواند دو نفری که
متقاضی ازدواج هستند را به هم نزدیک کند؟
مسلما افرادی که شباهتهای بیشتری یا یکدیگر داشته باشند،
بهتر میتوانند با یکدیگر کنار بیایند اما این به آن
معنی نیست افرادی که با یکدیگر در زمینههایی اختلاف
دارند، نباید بههیچوجه با هم ازدواج کنند. تفاوتهایی
در ازدواج مسئلهآفرین است و باعث اختلاف میشود که زوجها
را در زندگی دچار تنش کند و باعث درگیری آنها با یکدیگر
شود. مهم برخورد خود افراد با تفاوتها و اختلافهایی
است که دارند.
خود فردی که مشاوره پیش از ازدواج را به مردم ارائه میدهد،
چه مهارتها و صلاحیتهایی باید داشته باشد و چه دورههای
تخصصیای را گذرانده باشد؟
یک مشاور پیش از ازدواج خوب، علاوه بر تحصیلاتی که مرتبط
با حوزه روانشناسی و خانواده دارد، باید ویژگیهای
شخصیتی مناسب را نیز داشته باشد. ویژگیهای مثل صبوربودن
و عجلهنکردن در امر تصمیمگیری، حافظه خوب، گوشدادن
مؤثر و فعال، یک مشاور این حوزه را برای تصمیمگیری بهتر
یاری میرساند. بهتر است خود این فرد ازدواج کرده باشد و
چالشهای این انتخاب را گذارنده باشد تا درک بهتری از
فضای همسرداری و ازدواج داشته باشد. علاوه بر اینها،
گذراندن دورههای مرتبط با خانواده و مشاوره پیش از
ازدواج بسیار کمککننده است.
جلسات مشاوره پیش از ازدواج به صورت فردی هم ممکن است
اتفاق میافتد یا حتما باید با حضور هر دو نفر برگزار
شود؟
برای هر چه بهتر برگزارشدن مشاوره پیش از ازدواج بهتر
است که هر دو نفری که قصد ازدواج با یکدیگر را دارند،
مراجعه کنند ولی گاهی ممکن است که تنها یکی از طرفین
برای مشاوره مراجعه کند. این مسئلهای است که بسیار
متداول است و هیچ ایرادی به آن وارد نیست ولی
توصیه ما
در این موارد آن است که دو نفر حتما یک مشاور پیش از
ازدواج را برای تصمیمگیری انتخاب کنند و فرضا یکی از
طرفین در محل کار خود به مشاوری مراجعه نکند و طرف دیگر
به یک مشاور متفاوت. این کار باعث ناهمخوانی میشود و
ممکن است تناقضهایی را در تصمیمگیری برای امر ازدواج
ایجاد کند.
معمولا گذراندن چند جلسه مشاوره پیش از ازدواج برای زوجها
ضروری است؟
روند معمول جلسات مشاوره پیش از ازدواج از پنج جلسه تا
10 جلسه متغیر است که بسته به نوع ویژگیهای شخصیتی
طرفینی که مراجعه میکنند و مسائل و مشکلاتی که در بین
آنها وجود دارد، این تعداد جلسات بیشتر یا کمتر میشود.
شما طی این سالها با چه چالشها و مشکلاتی در زمینه
مشاوره پیش از ازدواج در کشورمان روبهرو بودهاید؟
مسئله و دغدغه اصلیای که در امر مشاوره پیش از ازدواج
بهویژه در کشور ما اتفاق میافتد، درکنکردن مسئله «چرایی
ازدواج» از سمت دختر و پسرهایی است که قصد ازدواج با
یکدیگر را دارند.
خیلی اوقات طرفینی که برای ازدواج
مراجعه میکنند، دلیل و فلسفه مناسبی برای ازدواج ندارند
و واقعا هیچ هدفی را از تشکیل یک زندگی دنبال نمیکنند و
براساس تصمیمهای هیجانی و ناگهانی و بدون فکرکردن،
تصمیم میگیرند که خانواده تشکیل بدهند. در این بین،
خیلی از خانوادهها هم فکر میکنند ازدواجکردن مثل
تکالیف دیگر زندگی مانند درسخواندن یا کار پیداکردن است
که حتما و هر چه زودتر باید انجام شود و همین اصرار و در
تنگنا قراردادن دختر یا پسرشان برای ازدواجکردن، باعث
تصمیمگیریهای نادرست میشود که علت بسیاری از طلاقهای
امروزه نیز هست.
تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی
بسم الله الرحمن الرحیم
حرف
از اما و اگر و احتمال و شاید نیست. وجود دارد، به قطعیت.
دین گریزی و تضاد داشتن با رویکردهای دینی در بطن جامعه
نفوذ کرده است و دارد عمق می گیرد. سر بچرخانید مصداقهایش
را میبینید. در سبک زندگی آدمها، در باورها و
اعتقاداتشان، در زبان و بیانشان و... دینی که رسالتش از
ازل این بوده است که بشود یک نقطه امن برای تمسک جستن به
آن برای تشخیص مطلوب از نامطلوب، حالا چه شده است که در
معرض بیمهری و بیتوجهی عدهای از جوانها قرار گرفته و
برای خیلیها دیگر کارکرد زیبایش را از دست داده است؟
پیرامون این قضیه و چند و چون آن گپ و گفتی داشتیم با
حجتالاسلام سیدحمید حسینی، کارشناس مذهبی و عضو هیئت
علمی دانشگاه قرآن و حدیث؛ که ماحصلش در اختیار شما است.
این چیزی که مردم نسبت به آن دلسرد و بی علاقه شدهاند
همان دین حقیقی خودمان است؟
واقعیت این است که من فکر نمیکنم کسی از دین زده بشود.
از دین حقیقی، دینی که زیباست و دقیقا مطابق فطرت انسانها
تعریف شده است. تابهحال دیدهاید کسی از یک گل زیبا زده
بشود؟ نمیتوان از زیباییها زده شد. برخی جوانها از
چیزی که به اسم دین معرفی میشود زده شدهاند. چیزی که
به جای دین قرار داده شده است. همان چیزی که
امیرالمومنین علی(ع) آن را به پوستین وارونه تشبیه کرده
و بلای جامعه دانستهاند.
البته نباید فراموش کرد که
عامل تمام این مخالفتها زدگی مردم و بد جلوه داده شدن
دین نیست. حتی زمانی که دین حقیقی به مردم معرفی میشود
برخیها که تابع نفسشان هستند و دین را مزاحم تنبلیها
و منافع باطلشان می بینند آن را نمی پذیرند.
اگر بخواهیم عمیقتر مسئله را کنکاش کنیم، این قضیه از کجا آب میخورد؟
عوامل متعددی برای این موضوع وجود دارد و مقالات و مطالب
گوناگونی هم در موردش نوشته شده است.
من اخیرا مقالهای
را خواندهام که در آن هفت عامل را ذکر کرده بود:
تبلیغات و توصیههای بیش از حد دینی در سطج جامعه، احساس
ناسازگاری دین با زندگی و در نظر نگرفتن جایی برای تنفس
و هنر و شادی مردم، بایدها و نبایدهای فراوان و بیش از
حد طاقت افراد عادی، حجیم شدن تعالیم دینی و دغدغههای
نگران کننده، ابهامات و مشکلاتی که در تاریخ دین وجود
دارد، ترویج دینی که حقوق انسان را محترم نمیشمارد و در
خدمت انسان نیست و تناقض گفتار و رفتار متولیان دین. به
نظرم تمام اینها تا حدودی درست است. اما من تمایل دارم
این مشکل را از نگاه خود دین و دغدغههایی که پیشوایان
اسلام مطرح میکردند بررسی کنم.
عوامل دین
گریزی جوانان در نگاه شما چیست؟
اگر کمی با قرآن و متون اصیل دین آشنا باشیم میتوانیم
در این منابع سه عامل مهم برای زده شدن از دین پیدا کنیم.
اولین عامل تغییر اولویتها و جابهجا شدن اصلها و فرعها
است. وقتی به اصل دین مراجعه میکنیم میبینیم اولویت
اصلی آیات قرآن و احادیث پیشوایان دین، موضوع اخلاق و
انسانیت است و بقیه مسائل از جمله عقاید و احکام شرعی در
اولویتهای بعد قرار دارند. در حالیکه در دین رایجی که
تبلیغ میشود اولویت با ظواهر و ضوابط شرعی است و به
اخلاق به عنوان یک موضوع تزئینی نگاه میشود. البته
منظور این نیست که عقاید و احکام اهمیت ندارند اما در
دین واقعی عقاید و احکام جایگاهشان را از اخلاق میگیرند.
دو عامل دیگر چیست؟
دومین عاملی که در توصیهها و هشدارهای پیشوایان دین
خیلی روی آن تاکید شده است بیتوجهی به ظرفیتها و تفاوتهای
افراد است. حکایت همان تازه مسلمانی که همسایهاش او را
آنقدر به مسجد برد تا باعث شد از دین، زده و مرتد بشود
مصداق خوبی برای این قضیه است. امامان ما فراوان توصیه
کردهاند به پیروانشان و مبلغان دین که از همه توقع
یکسان نداشته باشید و فکر نکنید همه وظیفه دارند از همان
زاویه دید شما به مسائل نگاه کنند. فرمودند
خدا آدم ها
را با تفاوتها و ظرفیتهای گوناگون آفریده است و اگر
شما از مردم انتظار داشته باشید مثل شما فکر و عمل کنند
حتما آنها را از دین زده میکنید.
عامل سومی که در این زمینه بسیار موثر است شیوه زندگی و
رفتار متولیان و مبلغان دین است. برخی از این افراد در
حالیکه باید برای مردم حکم الگو و مصداق عینی دین باشند،
حرف و عملشان تناقض دارد. سخت گیریها و تندخوییها و
دنیاگرایی برخی از آن ها موجب بدبینی مردم به دین میشود.
مخصوصا اگر دولت و حکومت هم به اسم دین تشکیل شده باشد و
عدهای در پشت سنگر دین بخواهند قدرت را در دستان خود
نگه دارند. طبیعتا همه مشکلات و نارساییها به جای اینکه
به افراد برخورد کند به آن سنگر بر میخورد.
راه چاره چیست؟ میشود بازهم برای حفظ دین جوانان،
محدودترشان کرد؟
واقعیت این است که تا وقتی علما و حوزههای علمیه ما
اخلاق و انسانیت را بر احکام و شریعت اولویت ندهند و دین
را به جایگاه درست خودش برنگردانند نباید انتظار داشته
باشند با استقبال مردم مواجه شوند. در دنیای کنونی سطح
آگاهیها خیلی بالا رفته است و ارتباطات و دسترسی به
اطلاعات باعث شده راههایی که شاید در گذشته برای توجیه
احکام و موضعگیریها جواب می داده است دیگر تاثیری
نداشته باشد. دیگر نمیشود با ممنوع کردن کتابها و
محدود کردن شبکهها و دسترسیها جلوی پرسشها و انتقادات
را گرفت.
بحث از اجبار در رعایت دستورات دین که بیشتر، ذهن جوانهایی چون من ناخواسته
به سمت حجاب میرود؛ ماحصل این ماجرا و ماجراهای مشابه
چیست؟
متاسفانه از تجربهها درس نمیگیریم. ای کاش بررسی میکردیم
که آیا اجبار در زمینه دین و دینداری تاثیر مثبتی هم
داشته یا اینکه همین قبیل کارها باعث دورتر شدن مردم از
دین واحساس نفرت و لجبازی شده است؟ من در اینجا به اینکه
اساسا در دین اجباری نیست و پیشوایان اسلام هم کسی را به
این مسائل مجبور نکردهاند کاری ندارم. اما عرضم این است
که حتی اگر فقط و فقط به اجرا شدن حکم خدا درباره حجاب
هم فکر کنیم بازخوب است نگاهی علمی و منصفانه به پشت سر
خودمان بیندازیم و ببینیم آیا این شیوه تا کنون موجب
گسترش حجاب شده یا هرروز مشکلات بیشتری را در این زمینه
به وجود آورده است.
در حالیکه جامعه ما دارد سمت و سوی غربی پیدا میکند، هستند کسانی که از
مذاهب دیگر دارند به سمت اسلام گرایش پیدا میکنند. علت
این تضاد رفتاری چیست؟
تاریخ به ما ثابت کرده است که هرزمان اجازه مطرح شدن
دیدگاههای گوناگون وجود داشته، پیشرفت حق و گرایش مردم
به دین هم افزایش پیدا کرده است. علتش هم این است که حرف
دین منطقی است و منطق میتواند به سایر حرفها و افکار
غلبه پیدا کند. بخش دیگری از این ماجرا ناشی از بیبرنامگی
خودمان و برنامهریزی و فعالیت جدی آنهاست است. وقتی
دیگران کار و تلاش و تبلیغ میکنند و از روشهای علمی
برای ترویج فرهنگشان استفاده میکنند و ما هنوز در روشهای
کهنه و بیخاصیتمان گرفتاریم و صدها موسسه و نهاد فرهنگی
مشغول ضایع کردن بودجهها و خنثی کردن کار یکدیگر هستند،
طبیعی است که نتیجه همین میشود. هرکس همان چیزی را به
دست میآورد که برایش زحمت میکشد.
تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی
بسم الله الرحمن الرحیم
آخـــریـــن نـــگاه وَ آخـــرین لـحـظـــه ...
مردی به حالی زار وُ نزار افتاده بود ، انگار که «روز آخر»-ش سَر رسیده بود. هیچکس نتونسته بود درد بی-درمونش رو دوا کنه. ثانیه-های آخر یکی پیدا شد که از همه لحاظ شکل خودش بود، بقول قدیمیآ انگار که «همزادش» رو میدید! ... نآی حرف زدن که نداشت، ولی تو دلش گفت: « تو از کجا پیدات شده، توی اون کیسه-ای که رو کولت انداختی چیه»؟ طرف جوابی داد که فقط مرد از پا افتاده می-شنید! ... گفتش: «من، خود ِ تو هستم، چطور نشناختی، عزرائیل»! ... با ترس وُ لرز پرسید: «یعنی روز آخره؟ نگفتی که تو کیسه-ت چیه»؟ جواب داد: «بگو لحظه-ی آخره. کیسه-ی به این بزرگی هم مال توست». پرسید:
_ آخه پولها وُ مال وُ اموالم که این تو جا نمیشه!؟
_ دار وُ ندارت دیگه مال تو نیس! مال دنیاست، میذاری اینجا وُ همراه من میآی ...
_ دست خالی؟! ...
_ این که انصاف نیس! ... یک عُمر جون کندم وُ ثروتی به هم زدم. اون همه زحمت زن وُ بچه-هام، اهل وُ عیآلم رو کشیدم. رفقآم، خاطرات خوش وُ ناخوشم، اینآ چی میشن؟! ...
_ همش مال ِ دنیاست ؛ مال دنیا تو دنیا می-مونه، بیخودی جَر وُ بحث نکن!
_ پس اقلا بگو تو این کیسه چیه.
_ همش دار وُ ندار توست! ...
_ تو که گفتی دار وُ ندارم مال دنیاست!؟
_ درست شنیدی، اینآ توشه-ی سفر آخرت توست؛ هر کاری کردی، اینجا تلبار شده.
_ پس اقلا بذار یک نگاهی تو کیسه بندازم.
_ بآشه. الان وقت رفتنه، بیا ببین.
توُی ِ کیسه رو بهش نشون داد ؛ دید که عین ِ فیلم ِ عمل خودشه! طاقتش طاق شد وُ دیگه نتونست بیشتر تماشا کنه؛ صدای جیغی تو گلوش خفه شد وُ دیگه نَفَس-ش بالا نیومد ...
نوشته : عـبـــد عـا صـی
بسم الله الرحمن الرحیم
جهت مراجعه به مرجع
متن،
یا عنوان
اصلی،
به پیوند فوق اشاره
کنید
خبرآنلاین،
وبلاگ دکتر مرتضی بهشتی، حقوقدان، پژوهشگر :
ترموستات وسیلهای است برای تنظیم درجه حرارت موتور
اتومبیل که بهطور خودکار گرمای موتور را درحد ایدهآل
که حدود 85 درجه است نگه میدارد .
سیاه نمایی و انکار خوبی ها امری مذموم و مصداق کامل بی
انصافی است و این امر از ساحت مقدس قلم به دور می باشد
زیرا تمامی مسئولان و مدیران در قوای سه گانه شبانه روز
مشغول هستند و استراحت را فدای پیشرفت کشور می کنند ؛
اما :
1-
داشتن اقتصاد
خوب که شایسته ملت ایران باشد به آرزویی تبدیل شده ، که
برای جمعیتی دست نیافتنی شده است.
2- 10
میلیون تا 12 میلیون نفراز مردم کشورم در فقر مطلق به سر
می برند . به گفته رئیس کمیته امداد ؛ اگر بخواهیم سطح
رفاه مردم را خیلی بالا ببریم این عدد خیلی بیشتر خواهد
شد حتی تا 16 یا 20 میلیون نفر هم افزایش خواهد یافت.
3-
رخدادهایی چون
اختلاس و سیستمی شدن فساد اقتصادی ، رانت خواری و تقویت
باندهای سیاسی و اقتصادی وفاصله گرفتن از اصولی که برای
نیل به آن انقلاب شد جامعه را آسیب پذیر کرده است.
4-
گسترش بی اعتمادی به مسئولان و شدت یافتن گسست اجتماعی و
کاهش سرمایه اجتماعی و نبود حس عدالت جویی در بخش هایی
از حاکمیت ؛ دل نگرانی هایی را بوجود آورده است.
5- در مناظره های انتخاباتی دوازدهمین دوره ریاست جمهوری
از سوی برخی از
کاندیداها ، افشاگری هایی صورت گرفت که برخی از آنها
نیازمند پیگیری قضایی داشت لکن بدون اینکه افکار عمومی
توجیه شوند و صحت و سقم اتهامات روشن شود ، اکثریت به
سمت-های دیگری منصوب گردیدند و مصونیتی دوباره از تعقیب
قضایی برایشان فراهم گردید گرچه مردم به عنوان داور
نهایی این رقابت ها نامزد ایده آل خود را بر کرسی ریاست
جمهوری نشاندند لکن این نباید موجب شود که اتهامات بدون
جواب در صفحاتی از تاریخ ثبت شود.
6- خستگی و نا امیدی از رسیدن به آرامش و رفاه نسبی که
زمینه های افسردگی برای آحاد جامعه فراهم کرده و مکرر از
سوی وزیر محترم بهداشت به عوامل و تداوم آن هشدار داده
شده است ، مصیبت جانکاهی شده است که اگر بدان توجه نشود
شاهد مرگ های خاموش بیشتری خواهیم بود.
7-
جدای از مشکلات
عمومی ، دغدغه و نگرانی-های نسل انقلاب کرده و حاضران در
دفاع مقدس که بی جواب مانده و کسی به آنها جواب نمی دهد
؛ کوهی از ابهامات را بوجود آورده و برای فرار از سوالات
بی شمار فرزندان و جوانان فامیل ، مسیر انزوا و تنهایی
را پیش گرفته اند که اتخاذ روش های درمان بخش را مطالبه
می کند.
8- یادم نمی رود ، نسل ما در گذشته نه جندان دور تحمل
کمترین شماتت به مسئولان میانی کشور را هم نداشیم با
هتاکان از سر احتجاج و گاه برخورد فیزیکی برمی آمدیم اما
امروز ...
9-
بنابر اعتراف
بزرگانی از رشد یافتگان حوزه علمیه ؛ روحانیت و آموزه
های دینی کم اثر شده و فروغ پیشینیان احساس نمی شود و
اخلاق و لزوم رعایت آن ، صبر و شکیبایی کاهش پیدا کرده
ودر نتیجه شاهد روند رو به رشد طلاق و نزاع های دسته
جمعی ؛ خودزنی و خودکشی و بالا رفتن تصادفات شهری و
جاده-ای ،و بد عهدی های اقتصادی و قراردادی و صدور چک
های بی محل ، پمی باشیم که در برخی از رفتارهای مشمئز
کننده از شاخص بالایی در تراز جهانی برخوردار شده ایم.
10-
شایعات علیه مسئولان ارشد و میانی و مفاسد سیاسی و
اخلاقی و مالی آنها روز بروز گسترده شده و متاسفانه با
گذشت زمان کوتاهی به حقیقت مبدل گشته و از این باب ، در
بیشتر مواقع ، به شنیده هایمان شایعه نمی گوییم از همان
لحظه اول پذیرای صحت آن شده ایم . وضعیتی که در گذشته
اینگونه نبود و ادامه اش می تواند بحران های فراوانی را
بوجود بیاورد.
آری
ترموستات انقلاب و کشور نقش خود را ایفاء نمی-کند و خنک
کننده وآرامش بخشی از آن گرفته شده است و نزاع و بدبینی
و داوری های بی ادبانه عده ای از نوکیسه ها و تازه به
دوران رسیده ها و عناصر وحدت شکن و کاسبان تحریم و
مدافعان نزاع بین المللی که بر آتش بدخواهان هیزم اضافه
می کنند و نمی خواهند واقعیت های فرهنگی و سیاسی و
اجتماعی به خوبی درک شود تا در پی آن اصلاحات لازم را در
سیاست ها و تدابیر عملی کنیم و سری باشیم در میان سرها و
کشوری باشیم سرشار از امید و نشاط و حاکمیتی داشته باشیم
، همراه و رفیق مردم و مردمی داشته باشیم حامی و دوستدار
حاکمیت و پژواکی داشته باشیم عدالت گستر و عزت آفرین در
سطح دنیا.
به
امید آن روز
تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی
بسم الله الرحمن الرحیم
جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید
عصر
ایران؛ جعفر محمدی : سینه زنی می کنیم، زنجیر می زنیم،
نذری می دهیم، ایستگاه صلواتی به پا می کنیم، مداحی می
کنیم، می گریانیم، گریه می کنیم و ... تا حسینی شویم؛
تقبل الله از همه ما!
این اما همه ماجرا نیست؛ من که باور نمی کنم حسین(ع) با خاندان و یاران، در
آن دشت غریب، دم تیغ ستمکاران رفته باشد تا ما بعد از
1400 سال، کمی بگرییم ، قیمه ای بخوریم و یک چایی داغ در
لیوان یک بار مصرف و تمام!
من بزرگ ترین هدف حسین (ع) را احیای "آزادگی" می دانم،
آن هم نه فقط در میان مسلمانان که بین همه انسان هایی که
در آن زمان بودند، بعدها آمدند و خواهند آمد؛ آنجا که
برای همیشه ی تاریخ بانگ برآورد که اگر دین ندارید، "آزاده"
باشید.
هنوز لشکر یزید پر شمار است و بسیاری از ما
...
من از این سخن، چنین در می یابم که آزادگی، پایه و بنیاد
انسانیت است که اگر نباشد، اساساً انسان شکل نمی گیرد
وقتی انسانی در کار نباشد، چه سخن از دین و ایمان و
مکارم الاخلاق و نظایر این ها؟!
آزادگی نیز چنانچه از رفتار امام حسین(ع) بر می آید، عمل
بر اساس "حقیقت" است و نه بر مبنای منافع فردی و گروهی.
این ملاکی است که پای بسیاری از ما در آن می لنگد، هر
اندازه هم که هیأتی باشیم!
بسیاری از ما نه تنها خود بر اساس حقیقت عمل نمی کنیم،
بلکه دیگران را نیز از آن باز می داریم؛ کسی که توصیه ای
بر خلاف قانون می کند، کسی که پیشنهاد رشوه می دهد، کسی
که اعمال نفوذ می کند، کسی که در دادگاه شهادت دروغ می
دهد یا فقط بخشی از واقعیت را می گوید و ... همه این ها،
دیگران را از عمل بر مبنای حقیقت باز می دارند و آزادگی
را از آنها می ستانند. بسیاری از ما، نه فقط از آزادگی
خود که از آزادگی دیگران نیز می هراسیم.
روزنامه نگاری که بر اساس نفع شخصی یا گروهی می نویسد و
حقیقت را کتمان می کند، آن قاضی که رأیش را بر اساس
سفارش های قدرتمندان صادر می کند، مدیری که نه بر اساس
حقیقت که بر مبنای منفعت شخصی یا سفارش صاحبان قدرت امضا
می کند و...
هیچ کدام شان آزاده و حسینی نیستند و هر
کدام شان بر اساس میزان دوری شان از حقیقت و آزادگی، به
صف یزیدیان نزدیک ترند ولو آن که از ابتدای محرم تا آخر
صفر مشکی بپوشند و بعد از نوشیدن هر جرعه آب، زیر لب
زمزمه کنند: السلام علیک یا اباعبدالله الحسین ...
وه که جامعه امروز ما چقدر نیازمند آزادگی است!
تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی