بسم الله الرحمن الرحیم
جهت مراجعه به متن
کامل ،
یا عنوان
اصلی،
به پیوند فوق اشاره
کنید
به گزارش خبرآنلاین به نقل از پایگاه اطلاع رسانی
ریاست جمهوری، حجت الاسلام حسن روحانی رییس جمهور، آیتالله
صادق آملی لاریجانی رییس قوه قضاییه و علی لاریجانی
رییس مجلس شورای اسلامی نشستی درباره مهمترین
مسائل کشور و منطقه داشتند.
رییس جمهور روحانی :
بسیاری از مسایل در دستگاه اجرایی، یا قضایی و یا
مقننه مورد بررسی قرار میگیرند که بهم مرتبط هستند و
چنانچه به طور طبیعی و عادی مورد رسیدگی قرار بگیرند،
چه بسا نیازمند زمان بسیار طولانی است و این به نفع
کشور نیست. لذا در جلسه روسای قوا چنین مسایل مهمی
مورد بحث و بررسی قرار گرفته و تصمیماتی اتخاذ میشود
که سرعت عمل را بیشتر کند.
رییس جمهور با بیان اینکه در جلسه امروز "امیدواری
مردم کشورمان نسبت به آینده کشور، شرایط اقتصادی،
سیاسی و فرهنگی" مورد تأکید قرار گرفت، گفت: همه رسانهها
از جمله رسانه ملی، گردانندگان فضای مجازی و تریبونهای
مختلف، باید متوجه این نکته مهم باشند که تصمیم و هدف
قدرتهای بزرگ بویژه آمریکا و آنچه در منطقه شاهدیم
نسبت به ایران، نهایتاً برای این است که مردم را به
آینده ناامید و کمامید کرده و در فعالیتها و سرمایهگذاریها
دچار تردید کنند؛ لذا همه باید هوشیار باشند که در
زمین دشمن بازی نکرده و در این دام نیافتند.
(((
جناب آقای
روحانی،
فکر نمیکنید که وعده-های کلان شما به مردم همچون "ریشه-کن
کردن فقر وَ بیکاری در دولت دواردهم" با وجود این همه
مشکلات داخلی وَ خارجی، بیشتر از تبلیغات وَ تهاجمات
آمریکا وَ مزدورانش، این مردم شریف را نا-امید میکند؟!
...
«
لـیـنـــک
».
_
عـبـــد عـا
صـی
)))
.
روحانی، بررسی موضوع مالباختگان موسسات اعتباری را یکی
دیگر از جلسات سران سه قوه برشمرد و گفت: در این خصوص
اولاً اینکه پیش از این مجوز چنین مؤسساتی را دستگاههای
مختلف میدادند، لذا اگر از این به بعد، این مؤسسات
صرفاً از بانک مرکزی مجوز بگیرند و کاملاً مراقبت و
نظارت شود، بخش بزرگی از مشکلات حل و فصل خواهد شد.
روحانی گفت: اگر مؤسسات دچار مشکلاتی شدند، ضمن اینکه
وظیفه داریم مشکلات مردم را برطرف کنیم؛ از طرف دیگر
بانک مرکزی هم محذوراتی ((( مَعـذوراتی_
عـبـــد عـا صـی
))) دارد و نمیتوان گفت که از پول
بانک مرکزی برای حل این مشکلات استفاده کند. البته
برای این مسایل میتوان اعتباراتی در نظر گرفت، ضمن
اینکه در این زمینه سه قوه باید با یکدیگر همکاری
داشته باشند.
روحانی : مردم منطقه موفقیتهای بسیار بزرگی به دست آوردند این
در حالی است که در خرداد سال 93، شاهد بودیم که
تروریستها در عراق جولان داده و داعش شهر بزرگ موصل
را تصرف کرد. این خطر برای کل عراق از جمله بغداد نیز
متصور بود و در سوریه نیز همین شرایط جریان داشت،
...
رییس جمهور گفت: از سوی دیگر به دنبال تجزیهطلبی و بر
هم زدن مرزهای جغرافیایی در منطقه برآمدند که در این
مسیر هم ناموفق بودند. لذا امروز شاهد موفقیتهای
بزرگی در سطح منطقه هستیم و با این موفقیتها طبیعی
است که آمریکا و رژیم صهیونیستی و اذناب آن ناراحت و
عصبانی باشند.
روحانی اضافه کرد: در مسأله یمن سالهاست که مردم فقیر
این کشور را بمباران میکنند و بیماری وبا شیوع پیدا
کرده و مردم در قحطی و گرسنگی بسر میبرند و فضای دریا
و هوا را برای کمک به مردم این کشور بستهاند و این
غیرقابل تحمل است.
رییس شورای عالی امنیت ملی تصریح کرد: شرایط امروز
منطقه نشان میدهد که توطئههایی که وجود داشت، نقش بر
آب شده، لذا دنبال نقشهها و توطئههای دیگری در منطقه
هستند و مردم لازم است که در این زمینه هوشیار باشند و
مسئولین هم توجه و برنامهریزیهای لازم را انجام دهند.
روحانی در پایان از مردم
بزرگوار ایران بخاطر عشق به اهل بیت(ع) و فداکاری در
مسیر امام حسین(ع) قدردانی و از مردم و دولت عراق نیز
بخاطر میزبانی از زائران ابا عبدالله(ع) سپاسگزاری می
کنیم.
تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی
بسم الله الرحمن الرحیم
امام رأفت دوران بی-مرامی ها ...
خدا به
طالع تان مُهر پادشاهی زد / به سینه ی احدی دست رد
نخواهی زد
در آسمان سخاوت یگانه خورشیدی / تمام زندگی ات را سه بار بخشیدی
گدا ز کوی تو هرگز نرفته ناراضی / عزیز فاطمه! ازبسکه دست و دل بازی
مدینه شاهد حرفم : فقیر سرگشته / همیشه دست پر از محضر تو برگشته
به لطف خنده تان شام غم سحر گردد / نشد که سائل تان نا امید برگردد
خدا به شهد لبت مزه ی رطب داده / کریم آل محمد تو را لقب داده
تبسم نمکینت چقدر شیرین است / دوای درد یتیم و فقیر و مسکین است
خوشا به حال گدایی که چون شما دارد / در این حرم چقدر او برو بیا دارد
به هر مسافر بی سر پناه جا دادی / به دست عاطفه حتی به سگ غذا دادی
گره گشایی ات از کار خَلق،ارث علی است / مقام اولی جود و بخششت ازلی است
به حج خانه ی دلبر چه ساده می رفتی / همه سواره ولی تو، پیاده می رفتی
شما ز بسکه کریم و گره گشا بودی / دل کویر به فکر پیاده ها بودی
امام رأفت دوران بی مرامی ها / نشسته ای سر یک سفره با جذامی ها
خیال کن که منم یک جذامی-ام آقا / نیازمند نگاه و سلامی ام آقا
چقدر مثل علی از زمانه رنجیدی / سلام داده، جواب سلام نشنیدی
امام برهه-ی تزویرهای بسیاری / به وقت رفتن مسجد، زره به تن داری
کریم شهر مدینه غریب افتادم / به جان مادرت آقا، برس به فریادم
خودت غریبی و با دردم آشنا هستی / رفیق واقعی روزهای بی دستی
قسم به حُرمت این ماه حق، نگاهی کن / به دست خالی این مستحق نگاهی کن
بگیر دست مرا ، دست بسته-ام آقا / ضرر زدم به خودم، ورشکسته-ام آقا
دل از حساب قنوت تو سود می گیرد / دعای دست رحیمت چه زود می گیرد!
برای مدح تو گویند شعر احساسی / به واژه های «دَر» وُ«میخ» وُ«کوچه» حساسی
چه شد غرور تو آقا شکست در کوچه / بگیر دست مرا با خودت ببر کوچه
چه شد که بغض گلوگیر گوشه گیرت کرد / کدام حادثه این گونه زود پیرت کرد
چگونه این همه غم در دل شما جا شد / بگو که عاقبت آن گوشواره پیدا شد؟
« وحید قاسمی »
***
ای محمد (ص) ای رسول بهترین کردارها / حسن خلقت
شهره در اخلاقها ، رفتارها
در بیانت بند می آید زبان ناطقان / قامت مدحت کجا و خلعت گفتارها
بال رفتن تا حریمت را ندارد این قلم / قاب قوسینت کجا وُ مرغک پندارها
طفل ابجد خوان تو سلمان سیصد ساله است / استوار مکتب ایثار تو عمارها
تا نفس داریم و تا خورشید می تابد به خاک / دل به عشق بی زوالت می کند
اقرارها
پای بوسی تو عزت داده ما را اینچنین / گل نباشد کس نمی آید سراغ خارها
کی رود از خاطرتم یادت که در روز ازل / کنده-اند اسم تو را بر سنگ دل حجارها
داغ تو در سینه-ی ما هست چون خاک تواییم / لاله کی روییده در آغوش شوره زارها
گل که منسوب تو گردد رنگ و بویش می دهند / شاهد حرفم گلاب و شیشه ی عطارها
وقت رزمت آنچنانی که میان کارزار / رو به تو آرند وقت خستگی کرارها
ای که با خون دلت پرورده- ای اسلام را / چشم واکن که نهالت داده اکنون بارها
سنگ می خوردی و می گفتی که ایمان آورید / کس ندیده از رسولی اینچنین ایثارها
با عیادت از کسی که بارها آزرده-ات / روح ایمان را دمیدی بر دل بیمارها
خم به ابرویت نیاوردی در این بیست و سه سال / بر سرت گرچه بلا بارید چون
رگبارها
رفتی و داغ تو پشت دین رحمت را شکست / جان به لب شد از غمت ، شهرت مدینه ،
بارها
تا که چشمت بسته شده ای قافله سالار عشق / رم نمودند عده-ای وُ پاره شد
افسارها
آنقدر گویم پس از تو میخ در هم خون گریست / ناله ها برخواست بعدت از در و
دیوارها
«محسن عرب خالقی»
***
خادمت
پشت در قصر خبر می خواهد / از شب مبهم این فتنه سحر می
خواهد
کاش آن خوشه مسموم زبانش می گفت: / لب شیرین تو انگور مگر می خواهد؟
تو عبا روی سرت می کشی و پا به زمین / رفتنت تا به در خانه هنر می خواهد
ای جگر گوشه که در حجره غم تنهایی / زهر از جان تو انگار جگر می خواهد
دل تو سوخته از درد به خود می پیچی / لب خشکیده تو دیده تر می خواهد
خوب شد اینکه جوادت به کنارت آمد / پدر از نفس افتاده پسر می خواهد
لحظه رفتن خود در نظرت می آمد / روضه مرد غریبی که نفر می خواهد
یاد آن حرف تو با ابن شبیب افتادم / یاد آن دشنه که از جد تو سر می خواهد
«محمد امین سبکبار»
تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی
بسم الله الرحمن الرحیم
جهت مراجعه به مرجع
متن،
یا عنوان
اصلی،
به پیوند فوق اشاره
کنید
وقوع
بحرانهای ناگهانی و حوادث غیرمترقبه بسترهای مناسبی
برای بروز آسیبهای روانی در میان خیل آسیب دیدگان
هستند به همین دلیل هم هست که روانشناسان معتقدند
برای جلوگیری از ادامه یافتن آسیبهای روانی در سالهای
بعد، خصوصا در دوران بزرگسالی باید از خدمات سلامت
روان حرفه ای و تکنیکهای مداخله در بحران، به شکل
تخصصی بهره برد. همزمان با وقوع زلزله در غرب کشور و
استان کرمانشاه یکی از متخصصان روانشناسی کودک به
ارائه توصیههایی در خصوص نوع مواجهه با شرایط بحرانی
و کمکرسانی به آسیب دیدگان پرداخته است.
چگونه
با کودکان و بازماندگان زلزله رفتار کنیم؟
به
گزارش میگنا «گوهر یسنا انزانی» در گفتوگو با ایسنا،
با اشاره به اینکه شرایط بعد حوادثی مانند بلایای
طبیعی یک PTSD یا اختلال استرس پس از یک ضایعه است گفت:
حوادثی مانند سیل یا زلزله در این دسته بندی قرار می
گیرند.
این سندرم در واقع زمانی پیش می آید که رویداد رخ داده
از سطح توان روانی فرد بالاتر است. برای مثال فرد خانه
و نزدیکانش را از دست میدهد و این مساله آسیبهای
زیادی برای او باقی میگذارد.
این روان
شناس کودک با بیان اینکه بر خلاف تفکر عموم درباره
اینکه وجود تعداد زیادی از افرادی که در مصیبت حادثه
قرار دارند باعث آرامش و تسکین روانی فرد نمی شود،
اظهار کرد: چنین حوادثی اگرچه برای افراد زیادی اتفاق
میافتد اما همین مساله باعث می شود تمرکز دیگران از
روی یک فرد که امکان دارد یک کودک باشد، برداشته شود و
همین مساله میزان آسیب را افزایش می دهد. وقتی فرد در
شرایط سوگ قرار می گیرد و برای مثال پدر یا مادرش را
از دست می دهد زمانی که به آنها فکر می کند و
خاطراتشان را یادآوری می کند، نزدیکانش در کنار او
هستند و دلداری میدهند، اما
در شرایطی مانند زلزله فرد، نه تنها چندین نفر را از
دست می دهد بلکه خانهاش نیز که محل امن اوست، ویران
میشود و هر کسی به فکر داغ خود است.
رئیس کلنیک تنفس دوباره در ادامه تصریح کرد:
وقتی یک فرد
با یک مشکل مواجه می شود او را درمان می کنیم اما وقتی
افراد زیادی با مشکل مواجه می شوند به احساسات تک تک
آنها توجه نمیشود. چراکه همه به دنبال رفع نیازهای
جسمی آسیب دیدگان هستند و فرصتی برای رفع نیازهای روحی
و روانی وجود ندارند، بنابراین امنیت روحی برای افراد
تامین نشده و ترسها و اضطرابهای آنها باعث می شود
آسیب پذیر شوند.
انزانی با اشاره به اینکه در این شرایط حتی برای افرادی امکانات و غذا نیز به
اندازه کافی فراهم نیست، توضیح داد:
وقتی فرد در مرحله اول که انکار واقعیت است قرار دارد
تلاش میکند تا خودش را صرفا زنده نگه دارد، آرامشش را
حفظ کند و به اطرافیان رسیدگی کند، بنابراین فرد مجبور
است حجم مشکلات را انکار کند و در نهایت خشم زیادی در
درونش انباشته می شود.
این خشم باعث ایجاد کابوس، رفتارهای تهاجمی و برهم
خوردن تمرکز او خواهد شد.
گاهی فرد به این دلیل که کسی نیست با او درباره این
خشم صحبت کند نوعی احساس انتقام گیری نسبت به افرادی
که در مکان های دیگر زندگی می کنند و خانه هایشان خراب
نشده است، پیدا میکند.
وی با اشاره به اینکه
گاهی حجم
ناراحتی کودکان در بزرگسالی تبعاتی مانند ترس، ناخن
جویدن یا شب ادراری به همراه خواهد داشت گفت: حتی ممکن
است کودک دوستی را ببیند که مادرش در کنارش است در
حالیکه او مادرش را از دست داده؛ این غم باعث میشود
کودک نسبت به او احساس حسادت پیدا کند. فرد آسیب دیده
گاهی مدت کوتاهی به متخصصان مراجعه میکند اما اغلب
نیاز است تا تحت درمان طولانی مدت و مداوم قرار گیرد،
شاید چندین
سال و ماه نیاز باشد تا فرد با حادثه رخ داده کنار
بیاید.
این روان شناس کودک با بیان اینکه معمولا بعد از این
حادثه در ذهن فرد یک «ای کاش» برای بازگشت به گذشته
باقی می ماند، اضافه کرد: این مساله منجر به افسردگی
فرد می شود و امکان دارد تا سالها با او باقی بماند.
وی
مختل شدن حس
امنیت را مشکل دیگری عنوان کرد که در این شرایط به فرد
دست می دهد
و تصریح کرد:
در این شرایط
فرد دچار شوک، تحریک پذیری، ناباوری و خودسرزنشی می
شود. او فکر می کند « حتما کار بدی کرده ام که خدا
جوابم را اینطور داده است» و در اثر همین افکار به او
بیخوابی، ضربان قلب بالا، شوک ، میگرن، معده درد و
... دست می دهد. آسیب دیدگان در این مرحله حتی امیدی
ندارند. تا زمانی که خانههایشان دوباره ساخته شود مدت
ها زمان نیاز است، این درحالیست که حتی با وجود برگشت
شرایط زندگی به حالت قبل، عزیزانشان دیگر در کنارشان
حضور ندارند.
وی با اشاره به اینکه در کودکان «ترس از جدایی» در
حوادثی مانند زلزله باعث می شود آنها مدام به پدر و
مادرشان چسبیده باشند افزود:
کودکان آسیب دیده بعد حوادثی مانند زلزله از تمام
بیگانه ها میترسند و نسبت به دیگران بیاعتمادند چرا
که فکر میکنند اگر پدر و مادرشان قویتر بودند آنها
را حفظ میکردند اما حالا با این اتفاق دیگر به کسی
اعتماد نمیکنند. ترسهای آنها از تاریکی، اشیاء و ...
افزایش مییابد و دائم دچار رویاهای ترسناک می شوند.
همچنین آنها برگشت پذیری به دوران نوزادی دارند. برای
مثال رفتارهایی ماند ناخن جویدن، شب اداری، جیغ زدن و
... را از خود بروز می دهند. حتی گاهی برخی از آنها
دچار لکنت زبان می شوند. ابتلا به غمگینی و افسردگی
شدید در کودکان سنین دبستان بیشتر است.
رئیس کلنیک روانشناسی تنفس دوباره با بیان اینکه در
همه افراد ترس از دست دادن والدین وجود دارد گفت:
برای این کودکان ترس از دست دادن عزیزان خیلی شدیدتر
است و مشکلات تحصیلی و برهم خوردن تمرکز در آنها شیوع
بیشتری دارد. همچنین امکان دارد کودک دچار علائم بیش
فعالی شود و به او داروهایی داده شود که نباید استفاده
کنند. شکم درد، سرگیجه، اسهال ،استفراغ یا یبوست،
رفتارهای خشن مثل کوبیدن سر به دیوار و پرخاشگری در
کودکان افزایش می یابد.
این روانشناس
کودک با نادرست دانستن این عقیده که فرد این آسیب ها
را فراموش خواهد کرد اظهار کرد: اغلب این آسیب تا
بزرگسالی ادامه می یابد و در صورت درمان نشدن زندگی او
را تباه می کند.
در نوجوانان با بیشترین آسیب روبهرو هستیم و این آسیب
حتی از کودکان بیشتر است. زیرا از نوجوان انتظار
بیشتری وجود دارد که «تو بزرگ شده ای» و به او گفته می
شود «گریه نکن، درست میشود».
این درحالیست
که نوجوان درک انتزاعی را ندارد و نمی تواند آینده را
تصور کند. بنابراین چون اطرافیان به اشتباه یک نوجوان
12 ساله را در حد یک بزرگسال میدانند،اجاره نمی دهند
تا او با صحبت درباره احساساتش، تخلیه هیجانی شود و یا
گریه کند. این نوجوانان در آینده احساس انتقام گیری،
دردهای بدنی شدید، تیک های بدنی و پرخاشگری پیدا می
کنند.
وی با
انتقاد از اینکه معمولا در این حالت کسی فکر نمی کند
زلزله چنین آسیب های عمیق روحی به همراه دارد و کسی به
آسیب دیدگان کمک های تخصصی ارائه نمیکند افزود: گاهی
افراد متخصص هم به محل حادثه می رود اما درباره اصول
مداخله در بحران چیزی نمی داند.
افرادی که برای کمک به این مناطق می روند باید از قبل
مداخله در بحران را آموخته باشند. برای مثال نباید با
افراد آسیب دیده «هم دردی» کنند بلکه باید با او «همدلی»
داشته باشند. یعنی اگر مشاور هم شروع به گریه با فرد
آسیب دید ه کند فرد فکر می کند چه بدبخت است که مشاور
هم به خاطر او گریه می کند.
انزانی در ادامه گفت: فرد متخصص نباید کسی را قضاوت
کند. بلکه باید بپذیرای حس آسیب دیدگان باشد. وقتی
اعلام می کنیم به کمک روانشناسان احتیاج داریم
روانشناسان باید بدانند که اگر مداخله در بحران را نمی
دانند به این مناطق نروند چرا که آسیب های بیشتری برای
افراد ایجاد خواهند کرد.
متخصصان
توصیه می کنند کودک را نباید از والدین یا فرد امنی که
برای او باقی مانده جدا کرد. باید اجازه داد بچه ها
حرف بزنند و بازی کنند. کودکان قبل 12 سال با بازی
کردن می تونند هیجاناتشان و خشم هایشان را تخلیه کنند.
رئیس
کلنیک روانشناسی تنفس با تاکید بر اهمیت ابراز محبت به
کودکان در شرایط بحرانی اظهار کرد: کودکان را باید در
آغوش بگیریم. فکر نکنیم یک پسر نوجوان 12 ساله دیگر
بزرگ شده است و به آغوش گرفتن نیازی ندارد. حتی توصیه
می کنیم تا والدین و نزدیکان کودک و نوجوان را سریع از
خود جدا نکنند و اجازه دهند در آغوش آنان آرام بگیرد.
وی در ادامه تصریح کرد:
در این شرایط اگر مدرسه ای در چادر دایر شد، نباید
انتظار زیادی برای انجام تکالیف و ... از بچه ها داشت.
شاید کودک بخواهد درباره اتفاقی بارها و بارها صحبت
کند و باید اجازه داد او تا زمانیکه می خواهد درباره
کابوس و مشکلات صحبت کند. باید ترس و اضطراب کودک را
درک کرد. همچنین کودکان قبل 5 سال درک درستی از مرگ
ندارند، بنابراین نباید با آنها با استفاده از کلمات و
مفاهیم دشوار صحبت کرد. نباید از آنها مدام سوال کرد
الان چه حسی داری؟ بلکه باید اجازه داد خودشان صحبت
کنند. حتی یک جمله ساده ولی اشتباه برای یک کودک قبل
12 سال و نوجوان قبل 18 سال ممکن است یک فاجعه در
بزرگسالی خلق کند.
انزانی در ادامه با اشاره به اینکه
باید بپذیریم ممکن است کودک به دلیل ترس ها نتواند در
جمع حاضر شود و با سایر کودکان بازی کند توضیح داد:
باید اجازه دهیم کودک حتی حسادتهایش را بیان کند.
همچنین نباید او را مجبور کنیم به مکانی که قبلا بوده
دوباره برگردد. می توان کودکان را با چیزهای کوچک
مانند یک هدیه کوچک دل خوش کرد. همچنین باید احساس
گناه او را بپذیریم. مثلا اگر کودک فکر می کند که فرد
خوبی نبوده است که پدر و مادرش را از دست داده، نباید
به او بگوییم: « تو خیلی پسر خوبی بودی و این خواست
خدا بوده است»
بلکه باید احساس او را بپذیریم چراکه کودکان کوچک
معمولا درکی از خداوند ندارند.
این روان شناس کودک در ادامه توصیه کرد: ناآرامی
کودکان و بزرگسالان را باید پذیرفت. آنها حتی گاهی
دچار دردهای عضلانی می شوند به همین دلیل باید از آنها
بخواهیم نفس های عمیق بکشند. در این شرایط معمولا
بیشتر از روان پزشکی کمک گرفته می شود و برای آسیبدیدگان
دارو تجویز می شود. این حیطه اگرچه به شکل مقطعی می
تواند کمک کند اما روان شناسی با گفتگو، هنردرمانی،
بازی درمانی و... به بهبود رفتارها و شناخت افراد کمک
می کند تا فرد دیگر تنها با دارو به دنبال حل مشکلاتش
نباشد. با دارودرمانی فرد مجبور می شود در سالهای بعد
تنها دوز داروهایش را بدون حل مشکل افزایش دهد. دارو
گرچه روی وضعیت خواب افراد تاثیر می گذارد اما آنها را
به وضعیت انکار می برد و باعث می شود برای مثال کودک
دیگر درباره هیجانش صحبت نکند. بنابراین حضور یک روان
پزشک در کنار روانشناسان کمک کنندهتر خواهد بود.
تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی
بسم الله الرحمن الرحیم
«من تو را دوست داشتم. کاش میفهمیدی محمود.» این دو خط،
آخرین نوشتهای است که از دختر جوان به جا مانده. همان
که سالها پیش، قبل از تکمیل برج میلاد تهران، خودش را
از آن بالا پرت کرد و کشته شد. نوزدهم شهریور روز جهانی
پیشگیری از خودکشی-ست.
روزنامه
ایران
نوشته : خودکشی در میان دختران دانش آموز و زنان متاهل
بیشتر است. همچنین افراد بیکار و کم سوادها. بعضیها هم
البته نمیخواهند بمیرند؛ عصبی میشوند و به خودشان آسیب
میزنند. روی دستشان اثرات چاقو دیده میشود. در واقع
خودزنی میکنند. در زنان اقدام به خودکشی با اختلاف دو سه
برابر بیشتر از مردان است و در مردان تعداد فوتیها با
اختلاف دو سه برابر بیشتر. البته در غرب کشور میزان مرگ
در اثر خودکشی در میان مردان و زنان تقریباً یکسان است.
مرد داخل کوپه میشود، روبهروی زن مینشیند. زن جوان، بیرون را تماشا میکند.
مرد، میانسال است. بارانی بلند به تن کرده و کلاه شاپو
را تا روی ابروها پایین کشیده. چهرهاش روی هم رفته سرد
است. بیآنکه تغییری در چهرهاش، اثری از هیجان یا
خرسندی، مشهود شود، شروع به صحبت میکند. یکی دو جمله
کوتاه و شاید بیاهمیت. زن، توجهی نشان نمیدهد. علاقهای
به صحبت ندارد. مرد ساکت میشود. زن اصلاً نمیفهمد مرد
چه زمانی از کوپه خارج میشود. به نظرش اصلاً اهمیتی
ندارد. صدای آژیر بلند میشود. کسی خودش را از قطار
بیرون پرت کرده، همان مرد. زن باقی عمرش را با این فکر
سپری میکند: «شاید اگر با او حرف میزدم ... شاید...»
قضیه گاهی به همین راحتی است. مثل داستان همین فیلم که
دهه 80 میلادی، جایی در اسپانیا اتفاق میافتد. آدمها
هرجای دنیا که باشند، کم و بیش مثل هماند. حداقل در این
موضوع؛ خودکشی.
«یک دقیقه وقت بگذارید، یک زندگی را تغییر دهید.» این شعار امسال روز جهانی
پیشگیری از خودکشی است. طبق آمارهای سازمان بهداشت جهانی،
در هر 40 ثانیه یک نفر خودکشی میکند. به عبارتی 3 هزار
خودکشی در هر روز. بر همین اساس در کنار هر یک خودکشی
موفق، ۲۰ خودکشی ناموفق هم صورت میگیرد؛ این یعنی در هر
۳ ثانیه یک خودکشی ناموفق در جهان انجام میشود.
آدمها گاهی به نقطهای میرسند که تصمیم میگیرند به همه چیز پایان دهند؛
نقطه جوش. بعضیها مدتها به آن فکر میکنند و برخی دیگر
به یک باره عمل میکنند.
«من تو را دوست داشتم. کاش میفهمیدی محمود.» این دو خط، آخرین نوشتهای است
که از دختر جوان به جا مانده. همان که سالها پیش، قبل
از تکمیل برج میلاد تهران، خودش را از آن بالا پرت کرد و
کشته شد. گویا دختر با دانشجویان معماری که برای بازدید
برج نیمه کاره رفته بودند، همراه شده بود. از قبل تصمیم
داشته یا نه؟ شاید همان لحظه تصمیماش را گرفته. شاید
تردید داشته. کسی چه میداند. برای خیلیها همینطور است.
تا زمانی که اتفاق نیفتد، معلوم نمیشود. برای آنها که
میروند، فهمیدن اصل قضیه پیچیدهتر است. نجات یافتگان
اما خوش شانستر بودهاند. هنوز فرصت زندگی دارند. فرصت
گفتوگو کردن. بستگی دارد به اینکه چه راهی را برای
خودکشی انتخاب کرده باشند. بعضی راهها، برگشتی ندارد.
خودسوزی، گلوله، دار... حتی شنیدن نامشان هم تن آدم را
میلرزاند. حتی تصور اینکه برای عزیزی، عزیزترینی پیش
بیاید... نه... اصلاً قابل تصور نیست. حتی اگر هفت پشت
غریبه باشد، باز هم نمیتوانی از کنار خبر خودکشیاش
براحتی عبور کنی. با تمام این احوال، خودکشی قابل
پیشگیری است. نخستین شعار روز جهانی پیشگیری از خودکشی
هم همین بود؛ 10 سپتامبر 2003.
دکتر سیدکاظم ملکوتی، رئیس جمعیت علمی پیشگیری از خودکشی
ایران
هم بر این جمله تأکید دارد. انجمنی که از سال 91 راهاندازی
شده و نماینده علمی وزارت بهداشت است و به این وزارتخانه
در راه پیشگیری از خودکشی کمک میکند.
ملکوتی در گفتوگو با «ایران» میگوید: «اینکه میگوییم خودکشی قابل پیشگیری
است، تنها یک شعار نیست و میتوان از خودکشی پیشگیری کرد.
در حال حاضر مداخلاتی که به پیشنهاد جامعه جهانی بهداشت
به کشورها معرفی شده، توانسته میزان اقدام به خودکشی را
در کشورها کم کند. این برنامه در کشورهای مختلف اجرا شده
و نشان داده که مداخلات سازمان بهداشت جهانی در رابطه با
پیشگیری از خودکشی مؤثر است. البته خودکشی یک موضوع
اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی است و بهداشت روانی در آن
تأثیر زیادی دارد.
طبعاً اقداماتی که برای پیشگیری از این پدیده انجام میشود در کشورهای مختلف
با چالشهایی مواجه است و ممکن است ویژگیهای خاص خودش
را داشته باشد. اما کلاً توصیههای سازمان جهانی بهداشت
برای همه کشورها از جمله کشورهای در حال توسعه مثل ما،
تقریباً مشابه و از این قرار است:
اول، داشتن برنامه ملی پیشگیری از خودکشی که کشور ما در
حال اجرای آن است.
دوم، ارائه خدمات بعد ازاقدام به خودکشی؛ یعنی خانواده و
مریض را با پیگیری و ارائه خدمات به حال خودشان رها
نکنیم.
سوم، کنترل روشهای اقدام به خودکشی است. مثلاً یکی سم
میخورد، یکی قرص برنج و یکی هم با گلوله خودش را میکشد.
ممکن است کمی کمیک به نظر برسد و بگویند کسی که میخواهد
خودش را بکشد، خب اسلحه نباشد، از بلندی میپرد یا خودش
را دار میزند. اما اینطور نیست. اگر جلوی روشهای
خودکشی را بگیریم میتوانیم خیلی از موارد را نجات دهیم.
خیلی مریضها آن موقع که به فکر خودکشیاند، بعد از چند ساعت و چند روز تمایلشان
به مردن کم میشود بخصوص کسانی که ایمپالسیو یا تکانشی
هستند و یک باره میخواهند این کار را بکنند. اصولاً
ایمپالسیویتی در کشورهای شرقی خیلی بیشتر است. بعضیها
به خاطر یک اتفاق ناگهانی، یک دعوا، یک درگیری، یک نمره
بد در مدرسه، به صورت ناگهانی تصمیم به خودکشی میگیرند.
مثلاً در مورد دانشآموزان مهارتهای روانی کم است. در
بحث با پدر و مادر و معلمها، ارتباط با جنس مخالف یا
مشکلات درسی ممکن است دست به این کار بزنند یا در مورد
خانمهای متأهل در 5، 6 سال اول زندگی احتمال خودکشی به
خاطر درگیریها و مشاجرات خانوادگی بیشتر است.
چهارم، کنترل رسانه و ارتباط با رسانه است. باید در این
رابطه ارتباط خوب با رسانهها ایجاد شود و آموزش درست
داده شود. پنجم، ثبت کردن آمار است، آمارهای اقدام به
خودکشی. ما در حال حاضر همه آمارها را داریم. در بعضی
کشورهای در حال توسعه آمار دقیق ثبت نمیشود. بعضیها را
پلیس ثبت میکند و بعضیها را وزارت بهداشت. در کشور ما
ثبت آمار منظم است. اقدام به خودکشی را وزارت بهداشت ثبت
میکند و فوتیها را پزشکی قانونی و وزارت بهداشت باهم.
با وجود این موارد و به خاطر داشتن این استراتژی بر اساس
اعلام سازمان بهداشت جهانی، خودکشی در هر فرهنگی قابل
پیشگیری است.»
هات لاین را به خاطر بسپار
میشود
جلوی اقدام به خودکشی را گرفت. خیلیها حتی نمیدانند
وقتی به لحاظ روحی مستأصل شدهاند، وقتی هیچ کس را سراغ
ندارند که بار فشار را از روی ذهنشان بردارد، میتوانند
با گرفتن یک شماره، فاصله زیادی از مرگ بگیرند. از جمله
خدماتی که از سوی بهزیستی ارائه میشود، هات لاین است.
هدی فرحپور، مددکار سازمان بهزیستی از تلفن 123 اورژانس
اجتماعی میگوید: «بعضی کسانی که فکر میکنند تفکرات
خودکشی دارند با این شماره تماس میگیرند. همچین خانوادههای
این افراد میتوانند با تلفن اورژانس اجتماعی تماس
بگیرند تا مشاور با فرد صحبت کند و اگر لازم بود
آمبولانس به محل فرستاده شود. بعد از آن هم مشاور به فرد
و خانواده معرفی میشود و مددکار فرد را رها نمیکند و
تلفنی، پیگیر وضعیت او خواهد بود.
تماسها معمولاً در شب و در فصل بهار بیشتر است. یعنی بیشترین اقدام را در
این محدوده زمانی داریم. متأسفانه خیلیها از وجود این
شماره اطلاعی ندارند مگر اینکه قبلاً به خودکشی اقدام
کرده باشند. در بیمارستانهایی که موارد مسمومیت به آنجا
مراجعه میکنند مثل لقمان و بهارلو، اطلاعات مربوط به
این شماره داده میشود و بیماران از وجود خط 123 آگاه میشوند.»
شماره 1480 هم هات لاین دیگری مربوط به بهزیستی است که میتوان مثل خط 123 در
مورد هر آسیبی با آن تماس گرفت که از جمله موارد، خودکشی
است. یکی از چیزهایی هم که سازمان بهداشت جهانی میگوید
همین است که کشورها حتماً هات لاین داشته باشند. خیلیها
دم آخر که میخواهند خودشان را بکشند، با 10 دقیقه صحبت
آرام میشوند.
به گفته دکتر ملکوتی، در حال حاضر خدمات خوبی در این
رابطه ارائه میشود و خدمات، بیشتر از مراجعه مردم است.
خصوصاً در استانهای غربی اقدامات خوبی در حال انجام است.
ایلام، لرستان، آذربایجان غربی و کردستان استانهایی
هستند که بیشترین آمار خودکشی در کشور را به خود اختصاص
دادهاند. آمار خودکشی در غرب کشور، بالاتر از نرم جهانی
است. آمار جهانی 15 درصد است و حتی اگر میزان اقدام به
خودکشی در این مناطق کم شده باشد هنوز از نرم جهانی
بالاتر است.
کسی که یک بار اقدام به خودکشی میکند، 23 برابر مستعد است که دوباره اقدام
کند. این را ملکوتی میگوید و ادامه میدهد: «ریزفکتوهای
اقدام به خودکشی متفاوت است. ریز فکتو بهداشت روانی
داریم، خانوادگی داریم، اجتماعی و اقتصادی هم داریم. ریز
فکتو بهداشت روانی بیشترین احتمال را برای خودکشی دارد.
افسردگی 6 برابر، بیکاری 2 برابر، مصرف سیگار 5/2 برابر
و مصرف الکل 2 برابر احتمال اقدام به خودکشی را افزایش
میدهد. یکی از مهمترین موارد برای افزایش احتمال
خودکشی، سابقه خانوادگی است. یعنی فرد در خانواده کسی را
داشته باشد که سابقه اقدام به خودکشی یا فوت در اثر آن
را داشته باشد. حالا یا تأثیر ژن است یا یادگیری.»
وقتی
ساقیها قرص برنج میفروشند
بیشترین
آمار خودکشی در رده سنی 15 تا 30 سال است. خودکشی در
سالمندان کمتر، اما خطر مرگش بیشتر است. الان بیشتر به
روش دار زدن خودکشی میکنند. این، گفته رئیس جمعیت
پیشگیری از خودکشی است. خودکشی با داروهای طبی، سموم از
جمله قرص برنج و خودسوزی، در ردههای بعدی قرار دارند و
اقدام با باقی روشها با فاصله از اینها کمتر است.
ملکوتی میگوید: «البته در شهرهای مختلف این مسأله متفاوت است. کسانی که
خودکشی میکنند به نقطه انفجار میرسند و بستگی دارد به
اینکه به چه روشی خودکشی کنند تا امکان زنده بودنشان
باشد. کسی که خودسوزی میکند یا خودش را دار میزند یا
بوسیله گلوله خودکشی میکند، دیگر امکان برگشت ندارد ولی
کسی که با قرص خودکشی کند، امکان زنده ماندنش بیشتر میشود.
بیشتر کسانی که در اثر خودکشی مردهاند، با دار زدن و سم
بوده. منظور از سم هم سم فسفره است نه قرص طبی. سم فسفره،
همان سم درخت و در واقع سم گیاهی است. این نوع سم بیشتر
در دسترس روستاییان است. قرار است با کشاورزان همکاری
کنیم که سمومشان را کنترل کنند. در روستاها اقدام به
خودکشی منجر به مرگ، بیشتر است. چون سمهای فسفره در
اختیارشان هست و همینطور به مراکز درمانی هم دسترسی
کمتری دارند. باید وارد کار کشاورزی شویم و مداخلاتی را
در رابطه با استفاده از سموم انجام دهیم. مثلاً به سموم،
استفراغآور اضافه کنیم، مثل کاری که هندیها میکنند.
سم ارزان است و در خانه کشاورزان براحتی پیدا میشود.
در مورد شهرنشینان هم قرص برنج باعث مرگ و میر میشود که آن هم برگشت پذیر
نیست. در ایران حدود 180 نفر در سال در اثر مصرف قرص
برنج میمیرند. کنترل کردن این قضیه کمی سخت است. ما
جایی مثل الشتر در استان لرستان را داشتیم که میزان
اقدام با قرص برنج در آنجا زیاد بود. مسئول بهداشت حرفهای،
دادستان را مجاب کرد که فروش قرص برنج خلاف است و نامه
وزارتخانه را برد. بعد دو مغازهداری را که قرص برنج میفروختند
24 ساعت با هماهنگی دادستان زندانی کرد. همین کار قرص
برنج را در آن شهر ریشه کن کرده. این مسأله به پیگیری
آدمها خیلی بستگی دارد. در ارومیه 2 دختر جوان 2 هفته
پیش با قرص برنج خودکشی کردند. یکی مرد و یکی زنده ماند.
از آنکه زنده ماند، پرسیدند قرص را از کجا تهیه کردهای
که گفت مواد فروش. این فاجعه است که مواد فروشها قرص
برنج بفروشند. در بعضی شهرها که مراجعه کردهایم، قرص
برنج را عطاریها براحتی میفروختند. قرص برنج را یک سری
رسمی وارد میکنند و یک سری غیر رسمی و قاچاق. نمیدانم
قرص برنج چقدر سود دارد که آن را قاچاقی وارد میکنند.»
به گفته ملکوتی، کسانی که با قرصهای طبی خودکشی میکنند بیشتر با قرص اعصاب
به این کار اقدام میکنند و کلاً هر قرصی که در خانه دم
دستشان باشد، میتواند وسیلهای برای خودکشی آنها شود.
در خانه همه ما هم انواع قرصها به وفور پیدا میشود. در
خارج از کشور اینطور نیست و داروخانهها به این راحتی
دارو نمیفروشند. باید روی عرضه داروها نظارت کنیم.»
میخواهید بدانید شیوع خودکشی بین چه گروههایی بیشتر
است، ادامه گفتههای دکتر ملکوتی را بخوانید: «خودکشی در
میان دختران دانشآموز و زنان متأهل بیشتر است. همچنین
افراد بیکار و کم سوادها. بعضیها هم البته نمیخواهند
بمیرند؛ عصبی میشوند و به خودشان آسیب میزنند. روی دستشان
اثرات چاقو دیده میشود. در واقع خودزنی میکنند. در
زنان اقدام به خودکشی با اختلاف دو سه برابر بیشتر از
مردان است و در مردان تعداد فوتیها با اختلاف دو سه
برابر بیشتر. البته در غرب کشور میزان مرگ در اثر خودکشی
در میان مردان و زنان تقریباً یکسان است.»
میشود آن تصویر مخدوش زجرآور را از ذهن پاک کرد. آخرین دقیقههای زندگی یک
انسان که خودخواسته به زندگیاش پایان میدهد. میشود
چند دقیقه با او صحبت کرد؛ شاید آخرین و تنها کاری باشد
که میتوان برای نجاتاش انجام داد. یک دقیقه وقت
بگذارید، یک زندگی را تغییر دهید.
کلمات کلیدی: خودکشی،پیشگیری،روز جهانی خودکشی،دکتر سیدکاظم ملکوتی،پیشگیری
از خودکشی ایران
تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی
بسم الله الرحمن الرحیم
«خوب مُردن» فقط
«هـنـــر ِ مَـــردان خـــداسـت» ...
حـقـــوق بـشـــر وَ دموکراسی ِ گـــازانـبـــری! ...
فـــرصـت-طـلـبـــی ...
استکبار جهانی از این بازیها زیاد داشته ...
بازی کودکان هم همیشه به نظام طبقاتی بستگی داشته ...
«خوب مُردن» فقط «هـنـــر ِ مَـــردان خـــداسـت» ...
ناخواسته به یاد جنگ ویتنام وُ کره وُ افغانستان وَ ... می-افتم ...
پذیرایی وَ استقبال ِ «سازمان ملل متحده-ی
زَر وُ زور وُ تزویر» ...
غَـریـــق به هر خَس وُ خاشاکی پناه می-بَرد ...
«هر کس باد بکارد، توفان درو میکند» ...
«پشت صحنه-ی ایجاد داعش» ...
پَرش بسوی پاداشی جاودان! ...
احترام به حقوق حیوانات! ...
زیرنویس وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی