از صفر تا بینهایت فاصله ...

از صفر تا بینهایت فاصله ...

«کسیکه از خدا شرم ندارد، ممکن-ست مرتکب هر جُرمی بشود» (امام حسن مجتبی"ع"). هر چه فاصله-ی «شَرم آدما از خدا» کمتر ، آدمیت او بیشتر ...
از صفر تا بینهایت فاصله ...

از صفر تا بینهایت فاصله ...

«کسیکه از خدا شرم ندارد، ممکن-ست مرتکب هر جُرمی بشود» (امام حسن مجتبی"ع"). هر چه فاصله-ی «شَرم آدما از خدا» کمتر ، آدمیت او بیشتر ...

خشکه‌مقدس‌های بدتر از داعش ...


 

  بسم الله الرحمن الرحیم  


 

    خشکه‌مقدس‌های بدتر از داعش ... 

 

 

 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید 
 

http://s8.picofile.com/file/8290851468/MOQAD_DASNAMAA_2.jpg

 

http://s8.picofile.com/file/8307993000/XAW8REJE_NAHROW8N_1.jpg

http://s8.picofile.com/file/8307992392/XAW8REJE_NAHROW8N_8.jpg  علی مطهری ، عصرایران : معاویه اسلام را از محتوا تهی کرده بود، از این رو امام علی (ع) بعد از به حکومت رسیدن، به جای کشورگشایی و توسعه حکومت اسلامی در خارج مرزها، شعار اصلاح داخل داد و اصلاحات بسیاری انجام داد. چون اگر محتوای اسلام از بین برود هر مقدار فتوحات هم که حاصل شود، بی فایده خواهد بود.
 نایب رئیس مجلس در سخنرانی خود در شب تاسوعای حسینی با عنوان «امام حسین (ع)
http://s9.picofile.com/file/8307993850/XAW8REJE_NAHROW8N_5.jpghttp://s9.picofile.com/file/8307994218/XAW8REJE_NAHROW8N_2.jpgو اصلاح امت» در انجمن اندیشه و قلم با بیان اینکه شهید مطهری معتقد بود هر گاه جامعه اسلامی از مسیر خود خارج شده، بعد از آن بوده که یک اقلیت منافق اکثریت مومن را فریب داده‌اند، گفت: مانند حادثه سقیفه که بعد از دو ماه و نیم از دستور پیغمبر اسلام (ص) درباره جانشینی علی (ع) اتفاق افتاد. در جنگ صفین هم همین اتفاق رخ داد. در حادثه کربلا همین‌طور و این قاعده‌ای کلی است و در تاریخ معاصر هم مصادیق آن رخ داده است. مانند انقلاب مشروطه و ما باید مراقب باشیم که این اتفاق تکرار نشود. بنابراین جامعه اسلامی همیشه از درون خود http://s8.picofile.com/file/8307994676/XAW8REJE_NAHROW8N_3.jpgتهدید می‌شود. امروز هم همین طور است و اگر می‌بینید مشکلاتی در دنیای اسلام وجود http://s8.picofile.com/file/8307994942/XAW8REJE_NAHROW8N_7.jpgدارد مربوط به درون جامعه اسلامی و اختلافاتی است که داریم.
 در جریان‌های فکری و انقلاب‌ها همیشه خطر نفاق وجود دارد.
دشمن وقتی از مواجهه رو در رو ناتوان است به آن ملحق می‌شود و احیانا شعارهای تندتر از انقلابی‌ها و موسسان اولیه می‌دهد، پوسته را حفظ می‌کند، اما مغز را خالی، ظاهر را حفظ http://s8.picofile.com/file/8307995268/XAW8REJE_NAHROW8N_4.jpgکرده و باطن را تغییر می‌دهد؛ به طوری که اکثریت مردم گمان نمی‌کنند محتوا از دست http://s9.picofile.com/file/8307995692/XAW8REJE_NAHROW8N_9.jpgرفته است.
  علی (ع) فرمود بزرگ‌ترین فتنه بعد از من فتنه بنی‌امیه است که فتنه‌ای کور و تاریک است که افراد روشن‌بین و روشنفکر را در برمی‌گیرد. وضع شما در مقابل آنها وضعیت برده و ارباب خواهد بود. لذا وقتی http://s8.picofile.com/file/8307996076/XAW8REJE_NAHROW8N_6.jpgایشان به خلافت رسید شعار اصلاح داخل داده و اصلاحات بسیاری انجام دادند، در حالی که خلفای پیشین بیشتر به دنبال فتوحات بودند و ایران، مصر، روم، فلسطین و بخشی از آفریقا و اروپا را تصرف کردند.
 در نهج البلاغه، علی (ع) از فتوحات خلفای قبل بدون تلاش برای آشنا کردن اقوام تازه مسلمان با فکر اسلامی انتقاد می کند،  در زمان پیامبر اسلام (ص)، ایشان همزمان با فتوحات و گسترش حوزه اسلام فرهنگ اسلامی مردم را بالا می برد اما پس از ایشان تبدیل به کشورگشایی شد. مجاهدان اسلام در صدر اسلام بصیرت های خود را بر شمشیرهای خود حمل می کردند. آنها می خواستند موانع دعوت را بردارند و مردم را آزاد کنند، دولت های ظالم را بردارند تا مردم با آزادی به سوی اسلام بیایند. اما پس از آن، مجاهدان مانند صدر اسلام نبودند و به طمع اسیر کردن زنان و غنیمت به جنگ می رفتند.
 این یک نقطه عطف در تاریخ اسلام بود که حضرت علی به آن توجه کرد. یعنی اصلاح داخل. این نقطه عطف توسط امام حسین(ع) ادامه یافت و امام حسین هم همان راه را پیمود.
اما چه ضرورتی وجود داشت که امام حسین (ع) قیام کرد؟ چه شرایطی وجود داشت که پیش از آن قیام نکرد در حالی که ۱۰ سال در زمان معاویه امامت امت را بر عهده داشت یا امام حسن هم قیامی که یارانش در آن به شهادت برسد، نکرد و صلح کرد.
 اگر تاریخ اسلام را به درستی بررسی کنیم به ریشه های قیام امام حسین (ع) می‌رسیم، گفت:
معاویه ۲۰ سال در شام حاکم بود، بعد از آن ۲۰ سال خلیفه مسلمانان بود. یعنی ۴۰ سال بر دنیای اسلام حکومت کرد و اسلام را از درون خالی و پوچ کرده بود. او از پیامبر کینه داشت و وقتی که اسلام به پشت درهای مکه رسید، او و پدرش ابوسفیان اسلام ظاهری آوردند اما این خاندان منتظر فرصت بودند تا ضربه خود را وارد کنند. معاویه تبعیض‌های زمان عثمان را افزایش داد. ثروت‌ها و مناصب را به اقوام و خویشان سپرده و اسلامی طبقاتی به وجود آورد که عرب‌ها بر غیر عرب‌ها ترجیح دارند، قریش بر غیر قریش برتری دارد و از این قبیل. او اقداماتی را برای اسلام‌زدایی و برای اینکه هسته و مغز اسلام را تغییر دهد انجام داد تا تنها پوسته‌ای از اسلام باقی بماند.
 وقتی عثمان خلیفه شد ابوسفیان جلسه‌ای تشکیل داد و همه بنی‌امیه را جمع کرد در حالی که پیرمردی بود و بینایی خود را از دست داده بود. گفت آیا غریبه‌ای در بین ما هست؟ گفتند خیر. در حالی که بودند و بعد خبر را بردند. او گفت این حکومت که به دست شما افتاد آن را مانند توپ به یکدیگر پاس دهید تا از دست شما خارج نشود. باور نکنید که بهشت و جهنمی هست.
 امام حسین قیام می‌کند تا بگوید اسلام آن چیزی نیست که خلفا نشان می دهند،  لذا از مکه به سمت کوفه حرکت می کند تا بگوید این حجی که به تصرف بنی امیه در آمده است، حج واقعی نیست و حفظ اساس اسلام ارجح است. او از سر عصبانیت قیام نکرده بود، از کوره در نرفته بود بلکه محاسبه کرده بود که به چه دلیل قیام می کند و چگونه پیام آن هر چه بیشتر به دنیا برسد. علاوه بر فسق و فجور بسیاری که یزید انجام می‌داد حکومت هم موروثی شده بود. تا پیش از این حکومت موروثی نبود.
 «باید چه اقداماتی انجام دهیم که چنین حوادثی تکرار نشود؟» ادامه داد: در بین خودمان هم گاه مسائلی می بینیم مانند گروه فرقان که از روی اعتقاد و عقیده کار می کردند. بله؛ بخشی از داعش افراد نامتعادلی هستند که از کشورهای مختلف خاورمیانه، آفریقا و اروپا گرد هم آمده‌اند. ممکن است اعتقاد چندانی هم نداشته باشند و بیشتر جنبه روحی و روانی دارد. اما برخی از آنها از سر اعتقاد این جنایت‌ها را مرتکب می‌شوند و همزمان شعار الله اکبر سر می دهند. مانند لشکر عمر سعد که به قصد نزدیک شدن به خدا و قربه الی الله برای ریختن خون امام حسین آمده بودند.
 برای جلوگیری از استفاده مذهب علیه مذهب تاکید کرد و گفت:
این مهم است که از نیروی مذهب علیه مذهب استفاده نشود. کسی که کمربند انفجاری به خود می‌بندد و خود را منفجر می‌کند این کار را با نیروی ایمان انجام می‌دهد؛ چرا این اتفاقات رخ می‌دهد؟ من واقعا مایل هستم عده‌ای از سران داعش در ایران یا کشورهای دیگر مورد بررسی و مصاحبه قرار بگیرند و انگیزه‌هایشان تحلیل شود.
 شهید مطهری می گوید افرادی که به دین گرایش پیدا می‌کنند اما بعدا از دین خارج می‌شوند افراد بسیار خشنی می‌شوند، چون وقتی به دین گرایش پیدا کرده است عواطف انسانی او تحت تاثیر دین است، اما وقتی از دین خارج می شود، حتی از عاطفه انسانی هم رها می‌شود. این است که افرادی که زمانی متدین بوده اما از دین خارج شده اند از بی دین های اولیه خشن‌تر و خطرناک‌تر می‌شوند.
 شاید بخشی از داعش از همین تیپ افراد باشند. اما خطرناک‌تر از این افراد خشکه مقدس‌هایی هستند که عواطف انسانی آنها تحت الشعاع دین قرار گرفته است، اما چون نیروی دین به صورت انحرافی کار می کند، این افراد خشن‌تر و خطرناک‌تر هستند. داعش واقعا مصداق این سخن شهید مطهری است. البته ایشان می‌گوید شرقی در جنایت هیچ گاه به پای غربی نمی‌رسد. جنایت‌های غربی‌ها در جنگهای صلیبی و در دوره حکومت کلیسای کاتولیک در قرون وسطی روی داعش را سفید می کند.

  تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی 


برچسب ها: خشکه‌مقدس‌ها، معاویه، امام علی، محتوای اسلام، امام حسین، اصلاح امت، قیام کربلا،

‌امشب به بالین حسین زینب عزادار است


 

  بسم الله الرحمن الرحیم  


 

  ‌امشب به بالین حسین زینب عزادار است  

 

تصویر مرتبط

 

تصویر مرتبط

 

تصویر مرتبط

 

تصویر مرتبط

 

 

 امشب به صحرا بی‌کفن جسم شهیدان است شام غریبان است
 امشب نوای بی‌کسان بر بام کیوان است شام غریبان است
 امشب به دشت کربلا نالان یتیمانند تا صبح گریانند
 امشب به روی کشته‌ها در ناله مرغانند چون نی در افغانند
 بر خاک بی‌غسل و کفن رعنا جوانانند خوابیده عریانند
 بر غربت اجسادشان عالم پریشان است شام غریبان است
‌ امشب به بالین حسین زینب عزادار است در غم گرفتار است
 امشب سکینه بر سر نعش پدر زار است تا صبح بیدار است
 امشب فلک حیران ز حال عترت زار است از دیده خونبار است
 زهرا به دور کشته‌ها با خیل حوران است شام غریبان است
 امشب سلیمان زمان در گوشه هامون غلطیده‌ اندر خون
 اندر هوای خاتم او بجدل ملعون دیوانه و مجنون
 سازد جدا انگشت شه آن بی‌حیای دون‌ ای چرخ شو وارون
 کی خاتم محبوب حق در شأن دیوان است شام غریبان است
 امشب تن چاک حسین در نینوا بی‌سر در بحر خون اندر
 خوابیده بی‌غسل و کفن با اکبر و اصغر با یاوران یک سر
 اما ز ظلم خولی مردود سگ کمتر در کنج خاکستر
 در کوفه رأسش در تنور گرم مهمان است شام غریبان است
 امشب جناب فاطمه تا صبح در زاری اشک غمش جاری
 «کامی» بحال دختران اندر پرستاری اشک غمش جاری
 «کامی» کند در مطبخ خولی عزاداری اشک غمش جاری
 از ناله‌های زار او «خائف» نواخوان است شام غریبان است
 کتاب گیلان، ج۲، ص۶۱۴
 « خائف لاهیجی »

  تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی 


برچسب ها: شام غریبان، خائف لاهیجی،

باد از بوی عَلَم ها مست شد


  بسم الله الرحمن الرحیم  


 

  باد از بوی عَلَم ها مست شد  

 

عاشورا

 

نتیجه تصویری برای علم و کتل عاشورا

 

نتیجه تصویری برای علم و کتل عاشورا

 

نتیجه تصویری برای علم و کتل عاشورا

 

تصویر مرتبط


 باز هم پژواک گام کیست این؟ / بر عَلَم ها موج نام کیست این؟
 عقل ها مست جنون کیستند؟ / عشق ها گریان خون کیستند؟
 بر عَلَم ها پاره های دل چراست؟ / موج نام یا «ابوفاضل» چراست؟
 کوچه ها از دسته ها یکدست شد / باد از بوی عَلَم ها مست شد
 «اندک اندک جمع مستان می رسند/ اندک اندک می پرستان می رسند»
 کوچه ای از سینه ها تان وا کنید / «نَک بتان با آبدستان می رسند»
 جانشان خُم های پرخون آمده / مویشان رگ های بیرون آمده
 بی خبر از بندها، پیوندها / دور اندازند گیسوبندها
 بی خبر از عقل های خانگی / عشق می ورزند با دیوانگی
 تکیه بر بوی شهادت، بوی خون / موج گیسو، موج رگ، موج جنون
 تکیه بر بوی شهادت، بوی خون / موج گیسو، موج رگ، موج جنون ...
 « عبدالجبار کاکایی »

  تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی 

دکتر شریعتی به روایت محمدرضا حکیمی: «ابوذر عاشورایی»


 

  بسم الله الرحمن الرحیم  


 

   دکتر شریعتی به روایت محمدرضا حکیمی:

 «ابوذر عاشورایی»  

 

 

 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید 
تصویر مرتبط

 

 ... «مبارزه» (رسانه تحلیلی خبری دانشجویان خط امام): استاد محمدرضا حکیمی که بنا به وصیت نامه دکتر شریعتی، وصی او معرفی شده، یادداشتی درباره دکتر علی شریعتی دارد که او را «ابوذر عاشورایی» می نامد. حکیمی در این یادداشت از نسبت شریعتی با روحانیت انقلابی و از جمله امام خمینی(ره) می گوید. بخشی از این یادداشت را در ادامه می خوانید:
 در خاندان ایمان و آگاهی زاده شد. در فروغ مجاهدت و درگیری بینایی آموخت. در مکتب تفسیر و قرآن پرورش یافت. خون شهیدان اسلام را –هم در تاریخ و هم در روزگار خویش- مانند خون شهدای مسجد گوهرشاد تا شهدای ۱۵ خرداد- لمس کرد. درس خواند. مسافرت کرد. با افکار و اندیشه‌ها آشنا شد. دید. درک کرد و دانست. کتاب جامعه و شهادت را بارها خواند. فصل جهاد و حماسه را از بر کرد. دشمنی با استعمار و استبداد در خونش جای گرفت. با همۀ پیشوایان و مجاهدان زندگی کرد. در برابر «سیمای محمّد –ص-» پروانه گشت، و تا خود را بسوزانَد بدان نزدیک شد. در چکاد والاییها، علی «ع» را دید. در وجود او محو گردید. ابوذر را دید، راه مبارزه آموخت. عَمّار را دید، شهیدی را که ملاک حق و باطل است شناخت («سَتَقْتُلَکَ الفِئَهُ الباغِیَهِ ←ای عمّار، تو را گروه تجاوزکار خواهد کشت» -حدیث نبوی). از کنار پیکر مسموم مالک اشتر گذشت. در مَرْجِ عَذْراء بر بدن حُجربن عَدی نماز گزارد. ظهر عاشورا به سرزمین خون سجده کرد. وقتی به صحرای کربلا نزدیک شد، حسین شهید شده شود. تابش آفتاب عاشورا بر خون حسین، روح او را دوباره آفرید. به هر سوی دوید تا حسین را بیابد، پیکر آغشته به خون امام را یافت. در کنار آن بدن ایستاد و بدان خیره گشت، دید هنوز سخنی را زیر لب زمزمه می‌کند: «هَلْ مِنْ ناصرٍ یَنْصُرُنی؟» پاسخ داد:
«لبّیک، من، من تو را یاری می‌کنم. ای شهید راه خدا، من تو را یاری می‌کنم و با تو پیمان می‌بندم که با یزید بیعت نکنم، و فریاد تو را به نسلها و زمانها برسانم تا هیچکدام، در هیچ زمان، با یزید روزگار خویش بیعت نکنند». دشمنی با طاغوتها در این «ابوذر عاشورایی»، دشمنی-ای خونی بود.
 دکتر شریعتی استعمار را می‌شناخت و از شِگِرْدهای استعمار بخوبی آگاه بود. از مبارزات سیاهان خبر داشت. از نحوهْ عمل استعمار فرانسوی در الجزایر مطّلع بود. هم از روح مبارزۀ این ملّتها زمینه‌ها یافته بود، و هم نفوذ استعمار را در کشور ما –بویژه در پنجاه سال اخیر- با همۀ وجود حس می‌کرد.
می‌دید که چگونه دشمنان دین و عدالت و مردم و حق، برای فریفتن عوام، به دینداری و عدالت‌گستری تظاهر می‌کنند و توده‌ها را فریب می‌دهند. بحث «تشیّع علوی و صفوی» را برای همین به میان کشید. غرض او از این بحث، تاریخ‌نویسی نبود، شرح حال زمان بود. نمی‌توانست تحمّل کند که دستگاه حاکم، پیشوایی دینی را از مملکت اسلامی ایران تبعید کند، و سپس مجلس روضه بگیرد و خود در مجلس حسین عزاداری کند. پس دو تشیّع است: تشیّع انقلابی، و تشیّع‌ نمایی برای اهدافی خاص؛ تشیّعی که هدف است و تشیّعی که وسیله.
 اختلافی که با برخی از روحامیان داشت نیز از همینجا بود. روحانیّت ر به سه بخش تقسیم می‌کرد:
(۱)-
گروهی که جز تأمین زندگی منظوری ندارند و از اهلیّتهای لازم بی‌بهره‌اند و به جای خدمت به دین خیانت می‌کنند. این گروه را –مانند هر مسلمان آگاه و هر روحانی بصیر و عالم و عامل و متعهّد- نمی‌پذیرفت. و طبق روایات و دستورات دین، اینگونه عالمان را در امر دین متّهم می‌ساخت («فاتَّهِمُوهُ فِی دِینِکُم» – امام صادق «ع»).
 (۲)-
گروهی که فضل و دانش دینی دارند، امّا فاقد آگاهی زمانی و شعور سیاسی و تجربۀ اجتماعیَند. این گروه را هم برای تبلیغِ درست و نشر اسلام، در جهل امروز، مجهّز و قادر نمی‌دید. و او عقاید خویش را در این کورد کتمان نمی‌کرد و صریحاً می‌گفت.
 (۳)-
گروهی دیگر عالمان مجاهد آگاه و طلّاب فداکار متّقی. این دسته را می‌پرستید. ا. خ.د می‌گفت: «دانشجویان، اغلب در چهارسالۀ دورۀ دانشجویی به مبارزات اجتماعی می‌پردازند، ولی روحانیّون و طلّاب در همۀ عمر در سنگر مبارزه‌اند. بنابراین، اگر طلّاب، با فرهنگِ مبارزه بیشتر آشنا گردند، مبارزات اجتماعی و دینی به ثمر خواهد رسید، و اگر امیدی هست، به روحانیّت است».
 و این سخن از او معروف است:
 من بعنوان کسی که رشتۀ کارش تاریخ و مسائل اجتماعی است، ادّعا می‌کنم، در تمام این دو قرن گذشته، در زیر هیچ قرارداد استعماری، امضای یک آخوند نجف رفته نیست؛ در حالی که در زیر همۀ این قراردادهای استعماری، امضای آقای دکتر و آقای مهندس فرنگ رفته هست … این یک طرف قضیّه، از طرف دیگر، پیشاپیش هر نهضت مترقّی ضدّ استعماری در این کشورها، همواره بدون استثنا، قیافۀ یک یا چند عالم راستین اسلامی، و بخصوص شیعی وجود دارد …
 و این بزرگترین تقدیری است که تاکنون از روحانیّت شده است …
٭
 یک بار شنیده بود که واعظ جاهلی در مشهد منبر می‌رفته است، و در یکی از منابر خود، به او بدگویی کرده و از جمله گفته است: «دکتر علی شریعتی مقلّد خمینی است». دکتر با شادی و شعف می‌گفت:
«حماقت این باصطلاح واعظ روحانی را ببین! او به جای مذمّت من، بهترین توصیف را در حقّ من کرده است. اگر من یک میلیون تومان می‌دادم، کسی حاضر می‌شد برود، و در چنان اختناقی، در ملأ عام بگوید علی شریعتی مقلّد خمینی است… من غیر از ایشان چه کسی را می‌توام بعنوان مرجع تقلید بپذیرم؟».
 ببینید، یک باصطلاح واعظ، تقلید از مرجعی شجاع را که بر ضدّ قدرتی قیام کرده بود (قدرتی که می‌خواست اسلام را از بین ببرد، و ایادی استعمار را روی کار آورد) تخطئه می‌کند، و در آنروزگار آب به آسیاب استبداد و استعمار و اسلام زدایی می‌ریزد، و دکتر شریعتی خوشحال می‌شود که –با اعتباری که میان نسلهای جوان دارد- در چنان مبارزاتی و با آن هدف (نه چیزهای دیگر، و رویدادهای بعدی…)، مقلّد آن مرجع قائم محسوب کردد. حال اگر او با چنان معمّمان فاقد درک و موضع، مخالفت می‌کرد گناه کرده بود؟ آیا شما در هر مقامی هستید –حتّی روحانی- با اینگونه مرتجعان موافقید؟ چگونه می توان توقّع داشت، که متفکّری انقلابی، با آن روح بیدار، و دل دردمند، و وجدان آگاه، و شعور درونگر، و قلب آتش گرفته، و شناخت تخصّصی از مسیر انقلابها و تحوّلهای اجتماعی و تاریخی، دست آنگونه مرتجعان و بسته‌ذهنان و حماسه‌ستیزان را بِبوسد؟ کسی که این سخن اوست و این درد او و درک او:
 اگر ما بینش مذهبی خویش را با منطق امروزیمان هماهنگ نکنیم، و اسلام متحرّک و متعهّد و مثبت را، آنچنان که بوده است، نشناسیم، با حمله‌های پیگیر و نیرومند امواج، و حتّی طوفانهای بنیان‌کن اجتماعی و اعتقادی و اخلاقث و مکتب‌های فکری و فلسفی این عصر، که از همه طرف بشدّت دارد به نسل جدید و روشنفکرهجوم می‌آورَد، احتمال این هست که در دو سه نسل دیگر، بسیاری از اصول اعتقادات خویش را از دست بدهیم، و نسلهای آینده اصولاً کوچکترین گرایش و حسّاسیّتی در این زمینه‌ها نداشته باشند، و دیگر برایشان اسلام حقیقی و خرافی فرقی نکند.
 این دردمندی و دردآشنایی و آگاهی و شناخت را مقایسه کنید با آنهمه جهل و انحطاط، یا خودکنارگیری، یا مال‌اندوزی و دنیاداری دسته‌ای از باصطلاح روحانیّون. چگونه می‌توان از اینگونه انسانی آگاه خواست که به هر معمّم شده‌ای، به نام اسلام محمّد و اسلام علی و اسلام ابوذر و عمّار و اسلام عاشورا و شهادت و اسلام زینب و رسالت، احترام بگزارد؟
 او با نادانان دنیاطلب مخالف بود، نه با چهره‌های حقیقی دین و فقه و تعهّد.
 دکتر شریعتی به روحانیّت متدیّن آگاه عشق می‌ورزید. او به هنگام ذکر طلّاب مجاهد، لبریز از غرور و احساس می‌گشت، به هنگام یادآوری روحانیان زندانی، موی بر بدنش راست می‌شد و برق غرور و انتقام در چشمانش شعله می‌زد. از حوزۀ علمیّۀ قم با احترام عمیق یاد می‌کرد و به اعتبار تعهّد و آگاهی، آنجا را چون کعبۀ آرمانها می‌دید. از عالمان و فقهایی چون آیه الله منتظری، با شکوه وتجلیل بسیار سخن می‌گفت. و با شیفتگی، اینگونه مردان را از جمله سازندگان روح خویش و حماسۀ خویش می‌دانست و سرمشق نسلهای مجاهد و درگیر.
 روزنامۀ «کیهان»، قسمتی از نوشته‌های دکتر را –که از طریق دستبرد به دست مأموران افتاده بود و در اختیار «کیهان» قرار داده بودند- نشر کرد. هیئت تحریریّۀ روزنامه یادشده –در آن روزگار- ندانستند که نمی‌توانند چهرۀ اصلی متفکّر اسلامی، دکتر علی شریعتی، را آلوده سازند. این اندازه می‌دانستند و از وضع خود خبر داشتند که وقتی به او نام «همکار ما» بدهند، باعث آلودگی می‌شود، امّا ندانستند که دریا به پوز… نجس نمی‌شود.
 دکتر شریعتی، با کمال هوشیاری، در مقالۀ «بازگشت به خویش»، مطالبی علیه استبداد موجود و نظام فاسد گنجانیده بود، و آنان سفیهانه نفهمیدند و آن مقاله را در تیراژی وسیع نشر دادند.
 دکتر شریعتی، انسانی بزرگ، مسلمانی مجاهد، شیعه‌ای خالص و مخلص و دارای سوز و شور معروف تشیّع، علی‌شناس آگاه، و پرخاشگری بیدارکننده، و مبارزی آشتی‌ناشناس، و متفکّری عمیق، و وجدانی بیدار بود، و فریادی که تا جاودان طنین‌افکن است.
 همانگونه که روح حسن صَبّاح، در کوههای اَلَموت هنوز می‌گردد و پاس می‌دهد، روح دکتر شریعتی –این مبارز آگاه علوی- سالهای سال، از کران تا کران ایران و دیگر کشورهای اسلامی و هرجای جهان که جوانان مسلمان حضور داشته باشند، خود را می‌نماید، و در وجدان زمان و پیکر تاریخْ حاضر است.
 روح دکتر شریعتی، در حسینیّه ارشاد، در مسجدها، در مدرسه‌ها، در حوزۀ علمیّۀ قم و میان روحانیّون مبارز و طلّاب جوان، در مشهد، در مسجد گوهرشاد، در فضای کانون نشر حقایق اسلامی، در همۀ دانشکده‌ها و مدارس عالی، در هر جا که او بوده و سخنرانی کرده است، در خانه‌ها و کتابخانه‌ها، در دل و جان جوانان، همه جا و همه جا حاضر است و همیشه در میان نسلها و نسلها هست و با آنان است، به آنان الهام می‌بخشد، آرمان می‌دهد، حماسه می‌آموزد، و در آنان آگاهی و ایمان و جهاد می‌آفریند. و علی و فاطمه و حسین و زینب را می‌شناساند ...

 منبع: الحیات

مطالب مرتبط:

 

  تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی 


برچسب ها: دکتر شریعتی، محمدرضا حکیمی، استعمار، دین فروشی، تشیّع علوی و صفوی، تشیّع انقلابی، تشیّع‌ نمایی،

نگاهی شاید بدبینانه ولی محتمل


 

  بسم الله الرحمن الرحیم  


 

    نگاهی شاید بدبینانه ولی محتمل   

 

 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید 
 

وبلاگ فدایی، غلامرضا ، خبرآنلاین : با آمدن دولت ترامپ بر روی کار و تهدیدات بیش از حد او بر علیه ایران و با مستمسک قرار دادن برجام و نیز حمایت همه‌جانبه مجالس سنا و کنگره و نیز دو حزب جمهوری‌خواه و دمکرات از آن و کج‌دار و مریز رفتار کردن اروپاییان ولو این‌که به ظاهر حمایت‌های محتاطانه از برجام می‌کنند این مطلب را به ذهن متبادر می‌کند که نکند این جنگ لفظی و زرگری است که آمریکا و اروپا با هم راه انداخته‌اند و در خفا با هم هم‌پیمانند. ما که نمی‌دانیم در جلسات خصوصی آنها با هم چه قرار و مداری می‌گذارند.
دلائل من به این شرح است:
۱- آمریکا و اروپا هیچ گاه با جمهوری اسلامی میانه خوبی نداشته‌اند و در جنگ ۸ ساله آن را به خوبی نشان دادند. در بسیاری از موارد دیگر هم با هم هماهنگ و همگام بوده‌اند. شمارش آن از حد بیرون است، اگر چه بعضی اوقات بنا به مقتضیاتی تفاوت‌هایی هم مشاهده شده است. آنها در هر حال ۱+۵ هستند و در مقابل ایران. فکر نکنیم تغییر مواضع داده‌اند. شاهد از غیب رسید و رئیس جمهور فرانسه که پس از سخنان ترامپ در سازمان ملل امسال (۱۳۹۶) که آن را نادرست خوانده بود در اظهار نظر بعدی گفته است که می‌توان بر ایران فشار بیشتری آورد.
۲- اروپا و آمریکا همواره با رژیم صهیونیستی دوست بوده و از آن حمایت کرده‌اند.
۳- دو حزب جمهوری خواه و دمکرات علی‌رغم اختلاف سلیقه ها در رابطه با طرفداری از رژیم صهیونیستی و مخالفت با ایران یکی بوده اند. اوباما با اینکه نمی خواست برجام راپاره کند ولی تحریم های فراوان دیگری را بر علیه ایران وضع کرد. ترامپ همان کاری را می کند که او کرد منتها با شدت بیشتر. به عبارت دیگر می توان گفت که دولت قبلی امریکا زمزمه برجام های بعدی را داشت و این دولت برجام های بعدی را عجولانه می خواهد در همین برجام انجام دهد. به نظر نمی رسد از نظر محتوایی با هم فرق چندانی بکنند.این اقا فقط قدری عجول است. ایران باید آنقدر عاقل باشد که این زیرکی ها را پاسخ گوید. ترامپ زیاده خواهی می کند و ضمنا می خواهد مانور دهد که با سیاست دمکرات ها مخالف بوده است اگرچه این مخالفتهای انتخاباتی دارد کمرنگ می شود.
۴- آمریکا به دنبال آتش افروزی و ترساندن و متحد کردن کشور های عربی با هم است بر علیه ایران بمنظور بهره برداری اقتصادی بیشتر و اکنون هیچ سوژه ای بهتر از این نیست و عربها با تمایلات وهابی گری که بعضا دارند با این امر موافقند و نشان داده اند که تهدیدشان اسرائیل نیست چون نوچه امریکا است و با وجود امریکا زورشان به آن نمی رسد و چه بسا از نظر فکری وعقیدتی هم با آن هماهنگ بوده اند ولی رو نمی کرده اند. آخرین آن را در آشتی حماس با رژیم خودگردان فلسطین دیدیم. امریکا از این تهدید ها سود می برد و اسلحه‌های خود را می فروشد و سهمی هم در این زمینه نصیب اروپا و به ویژه انگیس می شود. پس این مناقشات به نفع امریکا و اروپا هر دو هست.
۵- اینکه اروپا بر نگهداشتن برجام اصرار دارد چون واقعا به نفعشان هست. ما همه تعهدات در برجام انجام دادیم و دیگر «از حق مسلم ماست» هم سخن نمی گوئیم و نبض کلی اقتصادمان توسط تصمیم گیرندگان طراز اول هم با معاملات خارجی و به ویژه غربی می زند و آنها هم از این بهتر چه می خواهند. هم فال است و هم تماشا. با حضورشان هم ارزیابی بیشتر ملت ایران و هم وابسته تر کردن اقتصاد ما و در مواقع لازم هم آشکارا و یا زیرکانه تهدید کردن از ان آنهاست. اکنون همه فعالیت های اتمی ایران زیر ذره بین سازمان انرژی اتمی دنیا است و تازه لفظ راستی آزمایی را هم برای ما به کار می برند!
۶- معاملات با ایران همچنان در هاله ای از ابهام است و این برای کشور ما همیشه دغدغه و نگرانی است. اروپا هم از این بی بهره نیست. پول های ما هم که به کشور برنمی گردد و ما منفعلانه باید در مذاکرات به نوعی تمکین کنیم و این برای اروپائی ها هم بد نیست. هر وقت بخواهیم حرفی بزنیم مسئله ادعاهای امریکا را به رخ ما می کشند.
۷- برای عده ای از ایرانی هایی که دل به آنطرف آب دارند هم بد نیست. آنها در نهایت میل به سمت غرب و امریکا دارند و لو هر چه باشد از وضع موجود ایران برایشان بهتر است. هر روز که از خواب بر می خیزند منتظرند تا افاضات آن طرف را بشنوند و سرگرم تحلیل حرفهای آنها باشند.
۸- اظهارات آقای روحانی در مورد برجام به گونه ای است که انگار معجزه ای در قرن رخ داده است و تابوئی برای ایشان شده است که هیچگاه حاضر نیست و اجازه نمی دهد کسی به آن نگاه چپ کند. او می گوید بر روی کلمه به کلمه آن کارشناسان ما کار کرده اند معنایش چیست؟ این این برجام ایده آل و منتهای آرزوی ما بوده است و نه اینکه ما آن را بر حسب اضطرار پذیرفته ایم. در حالیکه دکتر ظریف می گفت این آنچه بود که توانستیم و نه آنچه که می خواستیم. این مسئله در زبان رئیس جمهور گم شده است و این اصرار بر حفظ برجام به عنوان تابوئی که کسی نباید به آن اعتراض کند امریکا را بیشتر ترغیب می کند که با نقض آن ما را بترساند. در حالیکه بهتر بود وی اشاره می کرد این ما بودیم که به آنها امتیاز دادیم که حاضر شدیم همه توانمندی های خود را نابود کنیم و از موضع خود کوتاه بیائیم و نه اینکه برجام آنقدر فضائل دارد که مطلوب واقعی، و صد در صد ماست این موضع انفعالی در مورد برجام است. باید ایشان مدعی باشد که در برجام به ضرر ما عمل شده و ما کلی از منافع خودمان چشم پوشی کرده ایم و نه اینکه برجام صددرصد مطلوب ما بوده که حالا مواجه با زیاده خواهی امریکا بشویم که اگر بر فرض کوتاه بیاید و دست از این زیاده خواهی ها بردارد ما خوشحال بشویم و از آن متشکر!
ما چقدر در مورد نقض برجام کار حقوقی کرده ایم و در مجامع بین المللی آن را به ثبت رسانده ایم. اظهار نظر های روزمره باد هوا است و نمی ماند. مهم این است که اگر ما مدعی نقض برجام توسط امریکا و یا دیگران هستیم با استمداد از کازشناسان حقوقی قوی آن را مستند کنیم.
به مسائل سیاسی نباید دل بست و به اینکه امریکا در جهان مفتضح شد و مانند آن! در اجلاس وزرای خارجه در نیویورک هم هیچیک از اعضای ۱+۵ امریکا را با آن سخنان نادرستش در مورد ایران محکوم نکردند و جلسه بدون نتیجه پایان یافت. سیاست این چیزها را نمی شناسد. الان در میانمار دارند قتل عام می کنند و هیچکس کوچکترین اعتراض عملی جز اظهار تأسف نمی کند. زور همه چیز را دگرگون می کند. تروریست را به جای قربانی می نشاند و بر عکس قربانیان می شوند تروریست. مگر نمی بینیم که عربستان که مدافع و به وجود آورنده تروریسم بود و هست حالا مدعی مبارزه به تروریسم شده و رسانه هم دارند آن را به مردم القا می کنند.
اما نتیجه این تحلیل اگر درست باشد برای آنها به این قرار است:
۱- ایران را وادار می کند که به هر قیمت که شده از برجام حمایت کند و سر انجام از اینکه برجام پاره نشود خوشحال باشد و لو اینکه چیزی از آن باقی نمانده باشد؛
۲- به اروپا دل می بندد و به هر لبخند آنها کلی خوشحال می شود و برای آنکه به امریکا نشان دهد که ضرر نکرده است به هر قرار دادی پایبند می شود و از ترس آنکه مبادا آنها هم با وی مخالفت کنند زیر بار هر تحمیلی می رود
۳- عرب‌ها خوشحال‌اند از این‌که مشغولیاتی برای ایران درست شده و این جنگ لفظی همچنان برقرار است و توجیهی برای اتلاف سرمایه‌های ملی‌شان می شود.
۴- ایران همیشه چشمش به سمت اروپا است کما اینکه تا کنون این طور نشان داده است و در نتیجه از تولید و اشتغال داخلی که مصیبت بزرگ کشور است باز می ماند و این مطلوب دول غرب و نیز آمریکاست.
 

  تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی 


برچسب ها: برجام، اتحادیه اروپا، جنگ زرگری، رژیم صهیونیستی، تحریم ها، اتحاد اعراب و آمریکا، زیاده خواهی امریکا،