دخترک هفت ، هشت ساله با نگرانی از مادرش پرسید : «مآ مآ ن! اگه فردا با روپوش آبی بمدرسه نرم ، رام نمیدن ... خود خانم ناظم گفته». مادر به فکر فرو رفت ، بعد انگار جرقه-ای تو کله-ش زد وُ با لبخند تلخی گفت : «شایدم بشه روپوشی برات خرید» ...
از اتاق پُرُو که بیرون اومدن ، دخترک روپوش آبی-ای تنش بود وَ بطرف در خروجی فروشگاه زنجیره-ای میرفتن. هنوز به در خروجی نرسیده بودن که خانمی با یونیفورم فروشگاه جلوی مادر بچه سبز شد وُ محکم مُچش رو گرفت. رنگ از روی مادر پرید وُ پرسید : «چی شده»؟ وَ در جواب شنید : «دُزدی ی ی»! ... وَ اشک از چشمهای دخترک جاری شد ... تو همین حال وُ هوا مَرد جوانی سر رسید وُ رو به مامور فروشگاه گفت : «خانوم شما روز اول-تونه»؟ زن جواب مثبت داد. مرد در حالیکه کارت اعتباری-شو کف دست اون میذاشت گفت : «بخاطر همینه که نمیدونید فروشگاه ما امروز به چند کودک دبستانی روپوش جایزه میده ، این خانوم کوچولو هم تازه قرعه بهش افتاده. شمام معلومه که خسته-اید وُ به استراحت احتیاج دارین. بفرمایید استراحت کنید»! ...
وَ تو اونوَر دنیا یک بیوه زن فقیر را که با دو کودک خردسالش از پایین شهر به فروشگاه زنجیره-ای آمده بود تا بعد از چند سال برای جگرگوشگانش کمی گوشت تهیه کند ؛ علیرغم التماس وُ زاریهای او به جرم دزدی بازداشت میشود وَ مدیر فروشگاه هم راضی به گذشت وُ رضایت نمیشود وَ مادری را جلوی چشم فرزندانش بازداشت میکنند وَ دخترکان خردسالش هم حتما راهی یتیمخانه میشوند ...
نوشته : عـبـــد عـا صـی
عموما وقتی دست کسی آتو، سوتی و یا رازی داشته باشیم که به اهلش نگفته باشیم، و یا کاری ناشایست را نتوانسته باشیم از فردی پنهان کنیم، لاجرم ممکن است توسط برخی افراد با پدیده ی "باج خواهی" مواجه شویم.
باج همان پول زوری است که باید داد. برخی از این باج ها ممکن است از نزدیکان ما مورد مطالبه قرار بگیرند، تا اینجای قضیه یک عرف معمول حاکم است، وجه و یا توصیه ای برای باج گیرنده او را ممکن است تا مدتی بیخیال ما کند تا مجدد کی مورد باج گیری قرارگیریم! خوب تاوان کار و ناکرده کاری را با هزینه به آدم نااهلش می پردازیم و با این موضوع کنار می آییم.
اما یک موضوع مهم و ظریفی این میانه ممکن است گریبان ما را بگیرد که جنسش از نوع "باجگیری عاطفی" خواهد بود، این موضوع عموما از سوی برادر و خواهر و نامزد و یا شاید همسرمان مورد طلب قرار گیرد، که باید مراقبت باشیم در دام چنین باجگیری خطرناکی نیفتیم. چرا که درمان این موضوع بسیار زمان بر و پر هزینه می باشد. با کمی مداقه معلوم می شود که باج گیرها در این مورد اصلا از شما آتو و یا موضوعی ندارند بلکه بواسطه ی شناخت روحیات و بعضا عدم کنترل بر رفتارها و یا حتی ضعف در قدرت "نه گفتن" به خواسته های دیگران، شما را به یک طعمه برای باجگیری خود تبدیل می کنند. در حقیقت شما یک ویژگی اخلاقی و رفتاری خاصی دارید که محل ورود باجگیران به حیطه ی عاطفی و روحی شما می شود. و این درحقیقت یک سوء استفاده از روان و زندگی شماست. ممکن است حتی سبق تصمیم نیز در این نوع باج گیری معمول نباشد و شخص سوءاستفاده کننده در لحظه تصمیم به عملیاتی نمودن خواست خود کند.
اگر بخواهیم برای بیشتر روشن شدن موضوع مثالهای ملموسی بزنیم، می توانیم به این جملات رد و بدل شده بین افراد مختلف توجه کنیم :
سوء استفاده از حس غرور و مردانگی شوهر، زن را وادار می کند برای رسیدن به خواسته ی خود، با گفتن : زندگی فلانی را ببین چقدر از ما راحت تر هستند، عواطف مرد را به منظور تن دادن به خواسته ی خود تحریک نماید. یا برعکس، مرد از حس تنها ماندن همسر خود خبر دارد و با گفتن: اگر این کار را نکنی برای خودم خانه ی دیگری می گیرم، زن را وادار به انجام اراده ی خود می کند. و از این دست مثالها در روابط فرزندان و والدین، نامزدها، خانواده ی آنها و حتی خواهر و برادرهای خودتان بسیار سراغ دارید. اینها دامی هستند که حتی ممکن است تا مدتها روح و ذهن و جسم شما را مبتلا و گرفتار کنند.
برای مبارزه با چنین ترفندهایی اولا لازم است، بدانید که چنین باج گیری هایی واقعا وجود دارد. عملا وقتی مشکل را شناسایی کنید و باور، عملا نیمی از راه درمان را رفته اید، همچنین نقاط مثبت و منفی روحی و عاطفی خود را خوب بشناسید و در معرفی خود با کنترل بیشتری نسبت به آنها اقدام نمایید، عملا خود شناسی نیمه ی متمم درمان است. در شناسایی افرادی که مستعد به باج گیری هستند دقت کنید و سعی کنید هر راز و یا ضعف خود را به آنها نگویید. یکی از ترفند های آنان، ایجاد حس گناه در شماست، پس سعی کنید بیخودی خود را متهم به گناه نکنید و اگر با چنین رویکردی مواجه شدید با صراحت هشدار بدهید. و کلید طلایی موضوع، پیروی از عقل و دوری از احساسات در تصمیم گیری هاست که شما را از چنین دام خطرناکی می رهاند.
* پژوهشگر و مدرس دانشگاه
تهیه وُ تدوین : عـبـــد عـا صـی
اینا هَمَش بخاطر انتخاباته ...
برای مرجع یا عنوان اصلی به پیوند فوق اشاره کنید
گروه سیاسی_ رسانه ها: حجت
الاسلام محسن غرویان در روزنامه اعتماد نوشت :بعد از تجمعی که چندی پیش در
مدرسه فیضیه صورت گرفت و عدهای پلاکاردهایی را در مخالفت با دولت به دست
گرفتند اخیرا نیز تجمعی صورت گرفت که در جریان آن بیانیهای مغرضانه در
میان تجمعکنندگان توزیع شد.اولین نکتهای که لازم است در این راستا به آن
اشاره کنم این است که اگر قرار باشد، بیانیهای به حوزه علمیه نسبت داده
شود باید یک تاییدیهای از طرف مراجع یا شورای عالی حوزه یا مدیریت حوزه در
مورد آن صورت گرفته باشد وگرنه هر اتفاقی که در قم میافتد را نمیتوان به
حساب مراجع و حوزه علمیه قم گذاشت.نکته دیگر این است که اتفاقات اینچنینی
را از آن جهت نمیتوان متوجه حوزه علمیه قم دانست که مراجع نیز با این
رفتارها مخالف هستند و این مخالفتها را هم در جریان تجمع قبلی در مدرسه
فیضیه شاهد بودیم و هم در جریان تجمع اخیر، دیدیم که مراجع تقلید مانند آیتالله
مکارمشیرازی این رفتارها را تقبیح کردند.
بنابراین باید گفت این رفتارها نه از سوی حوزه علمیه قم که از سوی عده
قلیلی صورت میگیرد تا به نام حوزه علمیه قم تمام شود و مردم این مواضع را
مواضع حوزه علمیه بدانند درحالی که به هیچ عنوان این اقدامات مورد تایید
مراجع و علمای قم نیست. نکته دیگر پاسخ به این سوال است که هدف این افراد
از چنین رفتارهایی چیست؟ در این رابطه باید گفت ما در آستانه انتخابات مجلس
قرار داریم و گروههای سیاسی در تکاپوی آن هستند تا بتوانند کاندیداهای خود
را در انتخابات آینده به مجلس بفرستند. بنابراین رفتارهایی که امروز شاهد
آن هستیم، شروع تحرکات انتخاباتی است. از آنجا که قم پایگاه مرجعیت و دیانت
است و علما حضور پررنگی در این استان دارندبرخی گروهها تلاش میکنند،
رفتارهای خود را به نام حوزه علمیه قم در نظر افکار عمومی و مردم جلوه دهند.
درحالی که موضع حوزه علمیه آن چیزی نیست که در این تجمعات بیان میشود.
ناگفته نماند این تجمع اخیر هم برای حمایت از بیانیه رهبری بوده است و
کسانی هم که شرکت کردند با این هدف در این تجمع حاضر شدند اما متاسفانه عدهای
اقلیت از این موقعیتها برای اغراض سیاسی خود استفاده میکنند.
البته از این نکته هم نباید غافل ماند که اکثریت اعضای حوزه علمیه قم از
اساتید گرفته تا طلاب همه آگاه و به ویژه در زمینه مسائل کلان کشور و مسائل
سیاسی گوش به زنگ مراجع هستند و آنها نیز همواره در حمایت از دولت و حفظ
وحدت و آرامش صحبت کردهاند. با همه این تفاسیر این سوال مطرح میشود که
راهکار مقابله با این رفتارها چیست؟پاسخ این سوال را باید در شورای امنیت
ملی، قوه قضاییه، وزارت اطلاعات و...جستوجو کرد. به عبارت دیگر حوزه
علمیه همانطور که از نامش مشخص است، حوزه علمیه است و نه امنیه لذا اگر
قرار باشدبرخوردی صورت بگیرد یا مقابلهای شود باید این مقابله از طریق
نهادهایی که برقراری امنیت بر عهده آنهاست، پیگیری شود. مسلما حوزه علمیه
تنها میتواند در اعلام مواضع و دیدگاه موثر واقع شود و از آنجا که ابزار
اجرایی ندارد لذا تنها میتواند در زمینه درس و بحث وارد عمل شوند بنابراین
اندیشیدن به امنیت کشور و تامین آن وظیفه شورای امنیت ملی، وزارت اطلاعات،
وزارت کشور و... است.
تهیه وُ تدوین : عـبـــد عـا صـی
شب کریسمس بود و هوا، سرد و برفی. پسرک، در حالیکه پاهای برهنهاش را روی برف جابهجا میکرد تا شاید سرمای برفهای کف پیادهرو کمتر آزارش بدهد، صورتش را چسبانده بود به شیشه سرد فروشگاه و به داخل نگاه میکرد.
در نگاهش چیزی موج میزد، انگاری که با نگاهش، نداشتههاش رو از خدا طلب میکرد، انگاری با چشمهاش آرزو میکرد. خانمی که قصد ورود به فروشگاه را داشت، کمی مکث کرد و نگاهی به پسرک که محو تماشا بود انداخت و بعد رفت داخل فروشگاه. چند دقیقه بعد، در حالیکه یک جفت کفش در دستانش بود بیرون آمد.
خانم گفت: «آهای، آقا پسر!»
پسرک برگشت و به سمت خانم رفت. چشمانش برق میزد وقتی آن خانم، کفشها را به او داد. پسرک با چشمهای خوشحالش و با صدای لرزان پرسید: «شما خدا هستید؟»
خانم گفت: «نه پسرم، من تنها یکی از بندگان خدا هستم!» پسر گفت: «آها، میدانستم که با خدا نسبتی دارید!»
ایلنا: یک محقق علوم رفتاری گفت: پرخاشگری و مشاهده پرخاشگری از عوامل ایجاد ناکامی، یاس، ناامیدی و افزایش خشونت در سطح اجتماع است.
مصطفی فروتن در گفتوگو با ایلنا درباره علل و ریشههای بروز خشونت در جامعه گفت: زمانی که میخواهیم به انواع خشونت به ویژه خشونت اجتماعی بپردازیم؛ دو دسته از عوامل مورد توجه قرار میگیرند یک دسته عوامل فردی و دسته دیگر عوامل اجتماعی است که در حوزه عوامل فردی نحوه فرزندپروری و سبک زندگی را مدنظر است.
فروتن با بیان اینکه ورود به عصر صنعتی با تغییراتی در بافت و بدنه اجتماع همراه است، افزود: تنیدگیهایی که در سطح اجتماع ایجاد میشود؛ معمولاً حاکی از آن است که هریک از ما دارای زندگی متفاوتتری نسبت به گذشته هستیم.
افزایش مهاجرت از عوامل بروز خشونت در جامعه
این روانشناس در توضیح این مطلب افزود: امروزه بر میزان جمعیت افزوده شده، چنانکه در فضایی که قبلاً تنها 5 نفر زندگی میکردند, امروزه 50 نفر زندگی می کنند و این افزایش جمعیت یکی از دستاوردهای زندگی جمعی است. همچنین توده شدن منابع در یک شهر یا استان یا در جایی که شرایط کار یا روابط اجتماعی راحتتر قابل اجرا باشند، مهاجرت را به دنبال دارد.
وی خاطرنشان کرد: بعد از اتفاق افتادن مهاجرت شاهد تداخل فرهنگها و خردهفرهنگها خواهیم بود و زمانی که افرادی از گروههای مختلف با رویکردهای روانی – اجتماعی متفاوت در کنار یکدیگر قرار میگیرند، معمولاً نمیتوانند؛ حرف یکدیگر را به خوبی بفهمند و به همین دلیل ممکن است؛ نتوانند مسائل را حل کنند و در نتیجه به مشکل برمی خورند.
بروز رفتارهای پرخاشگرانهای بر اثر سوءمصرف مواد مخدر
فروتن با بیان اینکه سوءمصرف مواد مخدر و محرک از دیگر عوامل ایجاد خشونت در جامعه است، گفت: در گذشته صرفاً مواد مخدر وجود داشت و معتاد به فردی خمیده و ژولیده گفته میشد، اما این روزها با ورود مواد محرک صنعتی شاهد آن هستیم، افرادی که دارای سوءمصرف این مواد هستند؛ رفتارهای پرخاشگرانهای بروز میدهند که این مسئله تاثیر بسزایی در افزایش خشونت در جامعه دارد.
ناامیدی و خشونت در پی تبعیض و ناعدالتی
این محقق علوم رفتاری با اشاره به اینکه ناامیدیهای اجتماعی از دیگر عوامل اجتماعی بروز خشونت در جامعه است، عنوان کرد: این مقوله را میتوان در موقعیتهای فردی و اجتماعی تعبیر کرد؛ به عبارت دیگر وقتی فرد در اجتماع به تبعیضها توجه میکند، ناخودآگاه حس بیعدالتی مزمن در وجودش ریشه میدواند که این مسئله وی را به سمتی میبرد که فکر میکند، فردای من نیز چنین است و هرچه تلاش کنم به جایی نمیرسم. مصداق این قضیه آن است که در بحرانهای اجتماعی یا جشنهای ملی برخی از افراد از چنین فضاهایی سوءاستفاده کرده تا بتوانند فشار روانی خود را تخلیه کنند که این مسئله نیز بر خشونتها تاثیرگذار است.
بروز التهاب و اضطراب در افراد بر اثر کاهش منابع
وی ادامه داد: از طرف دیگر محدودیت منابع که به دنبال افزایش جمعیت رخ میدهد، انسان را به یاد بازی موزیک و صندلی میاندازد که در این بازی 5 نفر با 4 صندلی وجود دارند که با پایان یافتن موزیک نواخته شده در طول بازی هریک از افراد باید بر صندلی بنشینند و در پایان یک نفر بدون صندلی باقی خواهد ماند. التهاب و اضطراب موجود در بازیکنان شما را متوجه میکند که محدودیت منابع چه تبعاتی به دنبال خواهد داشت.
فروتن با تاکید بر اینکه امروزه با توجه به محدودیت منابع، بازی موزیک و صندلی در جامعه ایجاد شده است اظهار کرد: غرب گرایی نیز از مهمترین عواملی است که ترکیب جمعیت یا teamwork را از بین میبرد و اگر نخواهیم در این موارد مداخله کنیم، غربگرایی ما را به جایی میکشاند که هرکس فکر میکند تنها خودش مهم است و سایرین را تحت نگاهی اجتماعی نمیبیند.
وی اضافه کرد: افراد فردگرا نمیتوانند؛ زندگی شهروندی و زندگی در عصر صنعتی را تحمل کنند و در نتیجه نمیتوانند مسئولیتهای خود را بپذیرند که این موضوع باعث مداخلههای هیجانی و ایجاد خشونت در جامعه میشود.
عامل اصلی خشونت در جوامع، تحقیر و ناکامی است
این روانشناس با بیان اینکه بسیاری فقر و عوامل اقتصادی را زمینهساز خشونت میدانند، تصریح کرد: چنین موضوعی حقیقت ندارد و اگر قرار باشد؛ فقر را به عنوان عاملی برای تولید خشونت بدانیم لزوماً باید خشونت در کشورهای خیلی فقیر بسیار بالا باشد، در حالی که کشوری مثل هندوستان که جمعیت زیاد و فقر زیادی دارد شاخص خشونت آن به اندازه سایر کشورها بالا نیست.
فروتن تاکید کرد: عامل اصلی خشونت در جوامع معمولاً تحقیر و ناکامی است و زمانی که هر یک از ما احساس میکنیم به آنچه که باید نمیرسیم؛ خشونت رخ میدهد و معمولاً زمانی رفتار خشونت بار انجام میدهیم که احساس ناکامی میکنیم. خشونت محصول ناکامی است و در زوایای مختلف اتفاق میافتد.
وی با تاکید براینکه به لحاظ تیپشناسی شخصیتی و رفتار اجتماعی چهار سبک شخصیتی داریم، عنوان کرد: یک تیپ مربوط به شخص پرخاشگر مستقیم است. چنین فردی اگر احساس کند؛ حقی از وی ضایع یا ناکام شده است، فریاد میکشد و مبارزه و مجادله میکند. دسته دیگری از افراد به صورت منفعل عمل میکنند؛ یعنی فکر میکنند که کاری از دستشان بر نمیآید و تصمیم موقعیت شده و ظلمپذیر میشوند.
کمکاری و تخریب منابع؛ خشونت پنهان
فروتن اضافه کرد: گروه دیگری از تیپهای شخصیتی پرخاشگر منفعل هستند، یعنی افرادی که نمیتوانند از موقعیت خود دفاع کنند و به صورت غیرمستقیم خود را خالی میکنند؛ مانند کارمندی که در اداره خود از نظام نابرابر حقوقی رنج میبرد و با کمکاری، تمرد، تخریب منابع و... خشونت پنهان خود را نشان میدهد، اما تنها یک دسته از افراد هستند به صورت جراتمندانه و علمی با قضایا مواجه میشوند که متاسفانه تعدادشان بسیار کم است.
آلودگیهای زیستمحیطی از عوامل بروز خشونت
این محقق علوم رفتاری در ادامه برنقش آلودگیهای محیط در ترویج خشونت اشاره و اظهار کرد: با افزایش جمعیت و کاهش منابع، خشونت اتفاق میافتد. همچنین آلودگیهای صوتی، زیستمحیطی و آلودگی در هر زمینهای میتواند؛ عاملی برای تحریک باشد، یعنی آلودگیها عاملی تحریککننده و نه تعیینکننده در ایجاد خشونت هستند.
وی با بیان اینکه عامل خشونت افراد هستند و این پدیده در فرد متبلور میشود، گفت: بحثی در خصوص خشونت وجود دارد که براساس آن هیچ کس نمیتواند، دیگری را وادار به خشونت کند تا زمانی که خود فرد نخواهد؛ خشونت رخ نمی دهد، یعنی مادامی که من نخواهم هیچ کس نمیتواند من را به بروز رفتارهای پرخاشگرانه وادار کند.
ایجاد باورهای خشونتمحور ناشی از فرزندپروری غلط
فروتن با تاکید بر نقش عوامل غربی در بروز خشونت خاطرنشان کرد: افراد مهارتهای ارتباط موثر را بلد نیستند و اصلاً این موضوع را نیاموختهاند. از همین رو برای آموزش این مهارتها خانواده نقش بسزایی دارد و از طرفی فرزندپروری غلط و تعامل نامناسب اعضای خانواده با یکدیگر میتواند؛ سبب ترویج باورهای غلط در افراد شود.
وی اضافه کرد: ایجاد باورهای خشونتمحور در افراد باعث میشود که به عنوان مثال فرد فکر کند که حق گرفتنی است و هیچ کس حق او را نمیدهد یا مثلاً خشم، خشم میآورد و... چنین باورهای غلطی را ما به صورت مستقیم و غیرمستقیم به دیگران آموزش میدهیم که ماحصل آن ایجاد خشونت است.
وی عنوان کرد: برای رفع خشونت در جامعه باید مهندسی معکوس ایجاد آن را در نظر گرفت و همانطور که در ایجاد خشونت عوامل فردی و عوامل اجتماعی نقش دارند، در خصوص راهکارها نیز باید به این مسئله توجه کرد.
لزوم گسترش فضاهای اجتماعی مثبت و تعاملات سازنده
این محقق علوم رفتاری در ادامه افزود: یک راهکار وجود نگاه حاکمیتی به این معضل است که سیاستگذاران باید پاسخگوی آن بوده و با اقداماتی نظیر گسترش فضاهای اجتماعی مثبت و تعاملات سازنده در این خصوص گام برداشته و در قالب برنامههای گروهی و اجتماعی چنین برنامههایی از طرف ساختار سیاستگذاری تعریف شود.
خانوادهها به نقش کلیدی خانواده توجه نمیکنند
فروتن با بیان اینکه در خصوص حوزه فردی آنچه باید انجام شود؛ این است که خانوادهها بیاموزند و بیاموزانند، گفت: متاسفانه برخی از خانوادهها به نقش کلیدی خانواده توجه نمیکنند و فکر میکنند تمام مسئولیت متوجه دیگران بوده و تنها مسئولیت خود را زایش و تولید مثل میدانند که چنین تفکری اشتباه است.
فروتن با اظهار تاسف از اینکه برخی خانوادهها فکر میکنند با شیوه آموزشی پرخاشگرانه یا شیوه آموزشی استبدادی میتوانند فرزندان خود را از خطر و بلایا حفظ کنند، گفت: این اشتباهی بزرگ است که در خانوادهها اتفاق میافتد و ما آموزش مهارتهای درست در خانوادهها را به عنوان هسته مرکزی جامعه ضروری میدانیم و درخواست ما از خانواده ها این است که شیوههای درست را آموخته و به فرزندان خود بیاموزانند.
فروتن در خصوص اینکه چه اقداماتی برای کاهش خشونت در جامعه انجام شده است، گفت: سیاستگذاران در حال برنامهسازی دراین حوزه هستند و تولید برنامههای رسانهای، برگزاری دورههای آموزش سازمانی و کلاسهای آموزش شهروندی نمونهای از این سیاستها است.
وی ادامه داد: امروز شهرداری تهران نیز در این حوزه ورود پیدا کرده است و در حال انجام کارهای فنی از جمله برگزاری کلاسهای رایگان در این حوزه برای خانوادهها است. در مجموع دولت اقداماتی را در این راستا انجام داده و بیانصافی است اگر فکر کنیم؛ دولتمردان ما توجه یا تمایلی برای حل این معضل ندارند.
اقدامات کلیشهای از سوی سیاستگذاران برای کنترل خشونت
این روانشناس با بیان اینکه موازیکاری در این حوزه ایجاد مشکل کرده است، تاکید کرد: رفتارهای کلیشهای باعث میشود که برخی اقدامات انجام شده به نتیجه نرسند و اگرچه برگزاری کلاس و مهارتها اقدامی بسیار مثبت است، اما عدم برنامهسازیهای مناسب از سوی سیاستگذاران میتواند کار را به جایی برساند که تاثیر همه آموزشها از بین برود.
فروتن تصریح کرد: عدم ورود جدی و قاطع به نظام نابرابریهای اجتماعی از جمله مواردی است که میتواند نقش آموزش را کمرنگ کند؛ به بیان دیگر زمانی که به صورت شفاف ساختار سیاستگذار اعلام کند که با هرگونه تبعیض مقابله میکند و واقعاً هم این کار را انجام دهد، میتواند در ایجاد انگیزه و امید به آینده در افراد تاثیرگذار باشد.
فروتن اظهار امیدواری کرد که خانوادهها و سیاستگذاران در اقدامی همسو برای رفع معضل اجتماعی اقدام کنند زیرا پرخاشگری و مشاهده پرخاشگری از عوامل ایجاد ناکامی، یاس و ناامیدی و حتی افزایش خشونت در سطح اجتماع است.
اقدامات باید منسجم و کاربردی باشد
وی خاطرنشان کرد: برای حل این مسائل، سیاستگذاری لازم بوده و ضروری است؛ اقدامات در حال انجام را به صورت منسجمتر و کاربردیتر به لایههای مختلف جامعه تزریق کنند.
این روانشناس با تاکید بر نقش آموزش در کاهش رفتارهای خشونتبار گفت: تا زمانی که آموزش صرفاً در حد کلان باشد، فایدهای نخواهد داشت و علیرغم وجود آموزش همچنان رفتارهای پرخاشگرانه را بروز میدهند. لذا ضروری است؛ این مسئله در تمام ابعاد مورد توجه قرار گیرند. گاهی فراموش میکنیم که روابط ما برگرفته از مهارتهای کلامی و غیرکلامی است. گاهی ممکن است در کلام خشونت نداشته باشیم، اما در عمل خشونت نشان دهیم، بنابراین باید میان گفتهها و اعمال ما تناسب وجود داشته باشد.