برای مرجع یا عنوان اصلی به پیوند فوق اشاره کنید
اصلاحات نیوز؛ مجتبی ذوالنوری نماینده نزدیک به جبهه پایداری که نشان داده علاقه وافری دارد در صدر اخبار باشد صبح دیروز در مجلس شورای اسلامی برای استیضاح حسن روحانی رییس جمهور امضا جمع می کرد. امضاهایی که تعداد آن به ۱۰ عدد رسیده بود اما چندی بعد معلوم شد که این استیضاح راه به جایی نمیبرد بلکه تنها به شوی سیاسی می مانست برای آنکه به مردم اعلام کنند ما از وضعیت کنونی ناراضی هستیم و تقصیری در مشکلات بوجود آمده نداریم.
تا انتخابات مجلس یازدهم یک سال باقی است و همین موضوع سیاسی بودن این طرح را بیشتر می کند. بنابراین به نظر نمی رسد که هدف دلواپسان از این طرح حل مشکلات معیشتی مردم باشد و استیضاح روحانی با نگاهی به انتخابات ۹۸ و بیرون کردن حریف از زمین طراحی شده است.
نمایندگان در راهروهای مجلس از این طرح ابراز نا رضایتی می کردند و اغلب علاقه ای به صحبت در این خصوص نداشتند چون معتقد بودند که نباید این طرح را جدی گرفت. برخی نمایندگان هم اعلام می کردند که ذوالنوری با این اقدامات می خواهد بر روی آنتن باشد. مجتبی ذوالنوری طراح استیضاح روحانی دیروز دو بار در راهروی مجلس حاضر شد اما به سوالات خبرنگاران پاسخی نداد.
در همین خصوص مسعود پزشکیان نماینده تبریز و نایب رئیس اول مجلس شورای اسلامی در گفت و گو با اعتمادآنلاین گفت: اگر بنا باشد استیضاح کنیم باید همه ما استیضاح شویم. در این مملکت همه ما به نسبت هایی در مشکلات سهیم و مقصر بودیم و هر کسی که بیشتر در تشدید اختلافات اقدام کرده سهم بیشتری در این مشکلات دارد.
او ادامه داد: وحدت، انسجام و همدلی می تواند از مملکت ما محافظت کند. هر تفکر و اندیشه ای که این تفکر و انسجام را بر هم بزند به هر اسمی که باشد آّب به آسیاب دشمن می ریزد. معمولا زمانیکه آدم کاری می کند لباس زیبایی بر تن حرفش می کند و سپس از آن دفاع می کند. هیچ خلافکاری، خلاف را بر اساس اینکه اشتباه است انجام نمی دهد بلکه ابتدا یک توجیه منطقی برای آن درست می کند و سپس خلاف را انجام می دهد و ما هم به همین شکل هستیم.
نایب رئیس مجلس تاکید کرد: نباید کاری کنیم که در این وضعیت اوضاع و اختلافاتمان بیشتر از این شود.
پزشکیان از هدف دنبال کنندگان استیضاح رییس جمهور اظهار بی اطلاعی کرد و گفت: استیضاح آقای روحانی هر هدفی که داشته باشد به نفع انقلاب نیست. مشکلاتی هم که در حال حاضر در کشور شاهد آن هستیم تقصیر دولت به تنهایی نیست. مگر ما در مجلس یا جاهای دیگر چه کاری انجام دادیم که بتوانیم از آن دفاع کنیم
او ادامه داد: اگر ما با هم همدل شویم و برای یک هدف روشن راه حل روشنی ارائه بدهیم و از آن پشتیبانی کنیم، مشکل حل می شود. گیردادن ساده ترین کاری است که می توان انجام داد.
تهیه وُ تدوین : عـبـــد عـا صـی
برای مرجع یا عنوان اصلی به پیوند فوق اشاره کنید
سرپوش سیاسی - جواد امام در گفتوگو با ایلنا در خصوص شکایت سید محمد خاتمی از جواد کریمی قدوسی گفت: این شکایت به صحبتهایی است که آقای کریمی قدوسی کرده بود و تهمتهایی که به آقای خاتمی زدهاند، مربوط است. شکایت کردهایم اما هنوز نتیجهای حاصل نشده است.
وی در خصوص دو شکایت پیشین رییس دولت اصلاحات هم گفت: پیش از این هم دو شکایت از سردار نقدی و حسین شریعتمداری انجام شده است که هیچکدام از این دو شکایت هم به جایی نرسیده و مورد رسیدگی واقع نشده و منتج به نتیجه نشده است که بخواهم اعلام کنم.
وی ادامه داد: وکلا در حال پیگیری هستند اما نه وقتی تعیین شده و نه آقایان برای ارائه توضیحات احضار شدهاند.
امام همچنین در خصوص آخرین وضعیت دفتر سید محمد خاتمی گفت: ایشان همچنان در دفتر بنیاد باران مستقر هستند و دفتری برای انتقال آماده نشده است.
در همین راستا، روز یکشنبه سخنگوی قوه قضاییه در پاسخ به سوالی در خصوص آخرین وضعیت پرونده شکایت سید محمد خاتمی که از سال ٨٨ مفتوح است، گفت: این پرونده به شعبه بازگشته و خیلی هم در دست دادستان نبوده است.
وی افزود: این پرونده یا در دست دادستان نبوده و یا مدتش کم بوده اما در جابجاییها اینکه عمدا یا سهوا بوده قدری زمان برده است که گفتیم پیگیری کنند.
سخنگوی قوه قضاییه یادآور شد: گاهی در جابجایی پرونده مغفول میماند و به نظرم بیشتر از حد متعارف این پرونده دنبال شده و آقای شریعتمداری هم گفته که دفاعیاتش آماده است.
تهیه وُ تدوین : عـبـــد عـا صـی
سرپوش سیاسی - ابراهیم اصغرزاده فعال سیاسی اصلاحطلب و از جمله جوانان انقلابی که در روزهای ابتدایی انقلاب در جریان تسخیر سفارت آمریکا در تهران نقش داشتهاند، حالا در تحلیل چهل سال گذشته انقلاب اسلامی میگوید، اشتباه کردیم که خوانشهای دموکراتیک از انقلاب را به نفع عدالتمحوری، کنار گذاشتیم.
شما از کسانی بودید که حداقل از روز ۱۳ آبان ۵۸ در بطن و متن تحولات سیاسی ایران نقش ایفاد کردید. یکی از کسانی هم هستید که نسبت به گذشته انتقادی برخورد میکنید. با جمع بندی انتقادهای خود نسبت به گذشته، برای آینده باید چهکار کنیم؟ چه چیزهایی لازم است و چه چیزهایی اساسا غیر قابل کتمان است و نمیشود تعارف کرد؟
بدون تعارف میگویم، با این که میگویند انقلاب چیزی بد و بهدرد نخور است، قرن بیستم، قرن انقلابهاست. قرن نوزدهم قرن انقلابهاست. بسیاری از دموکراسیها، بسیاری از کشورهایی که به استقلال رسیدند، بسیاری از نظامهای سیاسی که ما الان آنها لیبرال دموکراسی میدانیم، اینها با پشتوانه یک انقلاب به این نتیجه رسیدند. اگر انقلاب نبود، لیبرالیسم موفق نمیشد. اگر انقلاب نبود، دموکراسی به نتیجه نمیرسید. این که بگوییم انقلاب چیز بدی است، میتوانیم بگوییم انقلاب اسلامی چیز بدی است یا نیست. ولی نفس انقلاب و انرژی که انقلاب آزاد میکند، باعث میشود فرصتهای زیادی برای یک ملت فراهم شود. انقلاب ما هم همین خاصیت را داشت. انرژی زیادی را آزاد کرد و ۴۰ سال برای یک انقلاب، به نظر من خیلی زیاد نیست. کما این که انقلاب کبیر فرانسه، به رغم این که مشکلات زیادی داشت ولی الان به آن احترام میگذارند.
انقلابها در ذات خودشان، حکایت از این دارند که خودشان میآیند و خودشان متولد میشوند. با جنگ فرق دارد. در جنگ، آدمها نقشه میکشند. در انقلاب کسی نمیگوید من باید انقلاب کنم. انقلاب، از لحظهای انقلاب میشود که پیروز میشود. اگر آن لحظهای که باید پیروز شود، شکست بخورد، میشود شورش. نام هیچ انقلابی را نمیتوانیم انقلاب بگذاریم وقتی شکست خورده باشد. انقلابها این طور نیست که فرماندهی داشته باشند. ایران هم به نظرم انقلابی بود که اینطور نبود که اگر امام خمینی، روحانیت یا روشنفکران دینی یا نیروهای انقلابی میخواستند جلوی آن را بگیرند، میتوانستند بگیرند. بهمنی بود که میآمد. مهم این بود که چه کسی میتواند این انقلاب را هدایت کند و سوارش شود. امام خمینی این کار را کرد. انقلاب محصول مشترک مطالباتی است که روی هم انباشته شده است. انقلاب ایران، انقلابی نیست که بتوانیم به صراحت بگوییم دارای یک ایدئولوژی مشخص است. میتوانیم بگوییم دارایی رهبری است و این یک رهبری کاریزماست. ولی نمیتوانیم بگوییم دارای یک ایدئولوژی مشخص است و قرار بوده این کارها انجام شود.
علت انقلاب، ساختاری و تاریخی است
انقلابها محصول عوامل کوتاه مدت و دراز مدت هستند. مثل زلزله میمانند. بعضی موقعها حوادث کوچک، حوادث فوری، رخدادهای ساده باعث میشود یک انقلاب جلو میافتد. بعضی موقعها هم باعث میشود که عقب بیافتد. یعنی اگر بوعزیزی در تونس، خودش را آتش نمیزد نمیتوانیم بگوییم بهار عربی شکل نمیگرفت. ولی وقتی خودش را آتش زد اصلا فکر نمیکرد باعث شود بن علی سقوط کند، مبارک سقوط کند، رژیمهای عربی به تزلزل بیافتند.
اگر کارتر نبود و جایش نیکسون بود. نیکسون و کیسینجر، قطعا اجازه نمیدادند بحث حقوق بشر، شرایطی ایجاد کند که مثلا امام خمینی از عراق به فرانسه برود و از این فرصت استفاده کند. اما این تزلزل شاه و ناتوانی او در این که انقلاب را سرکوب کند، باعث شد انقلاب جلو برود. این که بگوییم حوادث کوتاه، مثلا این تزلزل شاه یا آمدن کارتر یا بحث حقوق بشر یا این که امام خمینی از عراق به فرانسه رفت، یا حوادث دیگر مانند زلزله طبس، مانند آتش سوزی سینما رکس، آیا اینها علت انقلاب هستند؟ اینها هیچ کدام علت انقلاب نیستند. علت انقلاب، ساختاری و تاریخی است. ضرورتی است که باعث میشود این حوادث کوچک روی هم انباشته شوند. آن ساختار که شکل میدهد، از چیزهایی درازمدت میآید. شاه و رضاشاه، پدر و پسر، نه آنقدر که خودشان فکر میکردند مستقل بودند، نه آنقدر که ما فکر میکردیم وابسته بودند. رضا شاه، درست است که با کمک انگلیسیها روی کار آمد، ولی دولت ملی تشکیل داد، امنیت ایجاد کرد، وحدت ارضی ایجاد کرد. ولی چون از آلمانیها حمایت میکرد، بعدا توسط مثلا نیروهای متفقین کنار گذاشته شد. شاه هم به رغم این که شاه جوان، شاه دموکرات مسلکی بود اما با کودتای ۲۸ مرداد در سال ۳۲ و نزدیک شدن به آمریکا و شائبه این که امریکا از او حمایت میکند، مشروعیت استقلالی خود را از دست دادند. حکومت پهلوی به گونهای ساختارمند، مشروعیتزدایی شد. غیر از فسادی که در دربار بود، غیر از نوچه پروری، آقازاده پروری، این چاکر مسلکی و نوکر صفتی که دوست داشتند سران صنایع، ارتشبدها، فرماندهان نظامی داشته باشند، اینها باعث شد که در روز بزنگاه، پشت شاه خالی شود و نتواند یک طبقه قدرتمندی به عنوان پایگاه اصلی شاه استفاده شود. هم نمایندگی آمریکا و هم از بین بردن جامعه مدنی، شاه را به یک دیکتاتور تبدیل کرد. اصلا مشروعیت لازم برای نمایندگی یک ملت از کف داده بود. بنابراین همه چیز روی هم جمع میشد.
نمیتوانستیم بگوییم کسی نقشه میکشد که من از بنیه شایعه سازی و دروغ پردازی استفاده کنم برای این که شاه را خراب کنم. این ساختار روانی جامعه که مشروعیت زدایی از شاه کرده بود، شرایطی ایجاد میکرد که تمام اشتباهات شاه روی هم جمع شود. جشنهای ۲۵۰۰ ساله، مگر شاه چقدر خرج کرد؟ ولی مردم میگفتند میلیاردها دلار خرج شد. در هر موردی این بود. در جبهه مقابلش، دنبال رهبری میگشتند که کاریزماتیک فقط و فقط بگوید شاه باید برود. هر کس دیگر، بهترین روشنفکران و تئوری پردازیها وقتی میگفتند مصالحه کنید جامعه آن را پس میزد. مهندس بازرگان، یدلله سحابی، آیت الله طالقانی، ولی به محض این که میگفتند میشود وارد مصالحه شد، آیت الله شریعتمداری، آیت الله گلپایگانی، میگفتند میشود به قانون اساسی برگشت. حتا بعضی از ملیون میگفتند حالا میتوانیم به شرایط ۲۸ مرداد برگردیم، وقتی این حرفها را میزدند، جامعه پس میزد. تودههای مردم دنبال کسی میرفتند که میگفتند عکسش در ماه دیده شده ولی راز قضیه این بود، که کسی را میخواستند که بتواند آنها را از آتش عبور دهد. کسی که سازش ناپذیر باشد. امام خمینی این خصلت را داشت. بنابراین امام خمینی به یک رهبر کاریزماتیک تبدیل شد. اگر امام خمینی قبلا میتوانست این کار را کند، ۱۵ خرداد ۴۲ این کار را کرده بود. این کار وقتی صورت میگیرد که توده مردم در ساختاری که مشروعیت زدایی شده است، آماده یک انقلاب میشوند.
جنبش چریکی مثل برف آب شد
جنبش چریکی که یک جنبش بسیار قدیسی بود، بسیار محترم بود، بهترین جوانهای مملکت را به دامن خودش گرفته بود و از انقلابهای آمریکای لاتین کدبرداری کرده بود و فکر میکرد اگر یک چریک به خیابان بیاید و اسلحه دست بگیرد، میتواند تودههای مردم را آزاد کند. متاسفانه جنبش چریکی مثل برف آب شد. هیچ پیامی نداشت. بهترین جوانهای مملکت به آنجا رسیدند که الان ۴۰ سال بعد از انقلاب، وقتی جنبش چریکی را نقد میکنید، یک جنبش رادیکالیسم، رمانتیسیزم حاکم بر جنبش چریکی مورد نقادی قرار میدهیم و میگوییم آنها نتوانستند با تودههای مردم رابطه برقرار کنند. اصلا ادبیات آنها، ادبیات تودههای مردم نبود، اما یک روحانی که ساده حرف میزد، از فولکلور مردم، از فرهنگ مردم، از شیعه، از معیارها و مفاهیم آنها حرف میزد، او به راحتی میتوانست نوار و اعلامیه با مردم رابطه برقرار کند.
میگفتند انقلاب کامل، یک انقلاب ضد امپریالیستی است. انقلابی است که ساختار سرمایه داری را بهم بریزد. ایران را از مدار جاذبه غرب خارج کند. این انقلاب کامل است. این که شاه برود و بتوانیم دولت موقت تشکیل دهیم، قانون اساسی تشکیل دهیم و یک دموکراسی قابل قبول جمهوری اسلامی تشکیل دهیم، این یک انقلاب ناقص است. این که تصور شود که انقلاب ۲۲ بهمن، بعد قابل تکامل است، ما باید انقلاب در انقلاب کنیم و بعد از این فرصت بنیادگراهایی استفاده کردند که بعد از آن گفتند اندیشههای لیبرالیستی، دموکراتها و گروههای مختلف باید از انقلاب حذف شوند. کم کم آقای طالقانی، آیت الله منتظری، آقای خاتمی، هاشمی رفسنجانی، حسن روحانی. این دایره آنقدر تنگ شود، به اسم این که چون ما انقلابیتر هستیم و چون ما دنبال یک انقلاب کامل هستیم و در آن انقلاب کامل، یک شیعه ناب دوآتشه متولد میشود که میتواند ایران را امپراتوری شیعه کند و جهان تشیع را در مقابل جهان تسنن دارای قدرت کند. اصلا این هدف انقلاب نبوده است. این برداشتی است که بعدا روی انقلاب اضافه میشود. اینها دیدگاههایی است که بعدا به خورد انقلاب داده میشود. اینها نوعی عبور و انحراف از انقلاب است. انقلاب، همان چیزی بود که روز ۲۲ بهمن متولد شد. اگر فکر کنیم آن انقلاب، دارای تئوری بود و هدف آن تئوری این بود که دست به تسویهای بزند، گزینشها، محدود کردنها، رد صلاحیتها، همه اینها کم کم به هسته سختی برسد، به نظر من این تفکر غلطی است و ما را به انحراف میکشاند. راز قضیه هم همین بود.
امام خمینی رهبری بود که حرفهای خود را زده بود، دلش میخواست حکومتی برقرار کند، یک جمهوری مثل بقیه جمهوریها. نمیشود بگوییم امام خمینی دارای یک مکتب ایدئولوژیک چارچوبداری بود که آخر انقلاب را هم خوانده بود. نه، انقلاب همان چیزی بود که در دولت موقت بهوجود آمد. یادم است وقتی امام جمعه تهران که رابطه نزدیکی با امام داشت، برداشت خودش را راجع به ولایت فقیه گفت، امام خمینی جواب خیلی محکمی به او داد. وقتی کسی که نماز جمعه میخواند، رهبر انقلاب به او میگوید تو درکی از ولایت فقیه نداری، معلوم است که بحث ولایت فقیه و مکتب انقلابی که مورد نظر است، هیچ جا مکتوب نشده است. هیچ جا به عنوان یک ایدهآل نبوده که همه بخوانند. درست است، امام خمینی نظری راجع به ولایت فقیه داشتند. ولی اگر اول انقلاب، حزب جمهوری اسلامی شکل نگرفته بود، من مطمئن هستم که مجلس خبرگان شکل نمیگرفت، مجلس موسسان شکل میگرفت.
الان برای آینده باید چهکار کنیم؟ شما هم تبیین خوبی از انقلاب کردید، هم از آن چه بعد از انقلاب افتاده است. بعد از ۴۰ سال ما باید چهکار کنیم؟
ما باید ببینیم دچار چه مشکلی شدیم که انقلابی که دارای اهداف عالیه بوده، محصول مشترک بوده، در آن سنی و کرد و عرب و شیعه و همه زبانها و فرهنگی که در این کشور و این سرزمین زندگی میکنند از آن دفاع کردند، چرا الان احساس غریبی میکنند و فکر میکنند آن انقلاب صرف شیعی است که دنبال تبدیل جمهوری اسلامی به حکومت اسلامی است؟ چرا باید تصور کنند که آینده کشور متعلق به بنیادگرایی است که این بنیادگرایی، غرب ستیز است، در مقابل غرب میایستد، در مقابل مدرنیته میایستد. طبیعی است که این قابل قبول نیست. ۷-۸ میلیون ایرانی بیرون از مرزها هستند. تا گشایشی ایجاد میشود، مردم سرمایههای خود را بیرون میبرند. این خوب نیست. اگر قرار بود اینجا بهشت بسازیم، چرا برعکس نبوده است؟ چرا ایرانیان مقیم خارج به داخل برنمیگردند؟ چرا بقیه کشورها علاقهای ندارند که سرمایه خود را به ایران بیاورند؟ یکجای کار گیر کرده، یک جا دچار اشتباه شدیم.
نمیگویم ما باید انقلاب کنیم. یک حادثه نادر است. ولی معتقد هستم که باید اصلاحات اساسی و ساختاری انجام دهیم. بدون اصلاحات ساختاری، هر گونه رفرم، هرگونه بزک کردن، هر گونه اصلاحات با برد کوتاه، شرایطی را ایجاد میکند که اصل نمایندگی برای حکومت در ذهن مردم ضعیف جلوه میکند. وقتی ضعیف جلوه میکند، مردم سخنگوی خود را در حکومت نمیبینند. بنابراین راه میافتند در خیابان تا حق خود را بگیرند. کشاورز میگوید پشت به دشمن رو به میهن. از کارگر میشود این را انتظار داشت، از طبقه متوسط میشود این را انتظار داشت ولی کشاورزی که دارای یک فولکلوری است، دارای فرهنگی است که آب من اگر داده شده به بغلدستی، او نجات پیدا کند، این را صرف خیراتم میکنم، او میگوید چرا آب من باید به روستای دیگری که بیآب است داده شود؟ این بحثهایی که مطرح میشود، کارگرهایی که از خصوصیسازی ناراحت هستند، از حقوقشان، مالباختهها، معلمان، گروههای مختلف اجتماعی که اعتراض میکنند، به خصوص از دی ماه پارسال، تحولات اجتماعی انضمامی شده است.
حرف اصلی مردم این است که چرا منابع ما را صرف جای دیگر میکنید؟ اینها نشان میدهد که جامعه خیلی سئوال دارد که به آن پاسخ داده نشده است و خیلی از سیاستهایی که آن بالا تصمیم گرفته میشود، به نمایندگی از منافع مردم نیست. حداقل این تفاهم بین مردم وجود ندارد. شاید بگویید که بسیار خب، اعتراضهای پارسال، اعتراضهای سال ۹۶، بخش کوچکی از جامعه را شامل میشد، چون خیلی از مردم تماشاچی بودند، کنارخیابان ایستادند و وارد تظاهرات نشدند. بله، ولی خیلی از مردم هم جلوی اینها را نگرفتند و میگفتند حق با اینهاست.
مشروعیت حکومت باید ترمیم شود
این نشان میدهد که جامعه آبستن حوادثی است. بخشی از این برمیگردد به این که مشروعیت حکومت باید ترمیم شود. ترمیم شدن مشروعیت حکومت این است که نهادهایی که شرایطی ایجاد میکنند که حکومت، سخنگوی ملت باشد، نماینده ملت باشد، ملت راضی باشند که وقتی یک موشک به سوریه زده میشود. مردم که میگویم، نه همه مردم. بخشی از مردم هم هستند که اعتقاد دارند این حکومت. بنابراین هر تصمیمی که گرفت، مطاع است. اتفاقی که میافتد، این اختلافات و تضاد منافع داخل جامعه باعث میشود هزینه حکومتداری بالا رود.
جامعه فکر میکند اصلاحطلبان و اصولگراها دستشان در دست هم است. فکر میکنند این وضعیت فساد آمیز، فسادی که حاکم شده، همه مناسبات را مخدوش کرده، این محصول دزدی مشترک اصلاحطلبان و اصولگراهاست. من معتقد هستم هنوز اصلاحطلبان و اصولگراها و هنوز بخش مهمی از حاکمیت، قادر به بازسازی است. قادر است که شرایطی ایجاد کند که جامعه به او اعتماد کند. راه حلهای بسیار ساده، گاهی اوقات جواب میدهد. کما این که ۲۰ سال پیش اصلاحطلبان توانستند راه حلی بدهند و در مقابل شرایط بن بستی که احساس میشد، بالاخره شخصی مانند آقای خاتمی آمد. بعد که دوباره شرایط دچار بن بست شد، باز دیدیم میلیونها نفر پای صندوقهای رأی آمدند و به شخصی مانند حسن روحانی رأی دادند. بعد از ۴ سال که باز مشکلات اقتصادی بود ولی به خاطر این که برجام به نتیجه رسیده بود، مردم آمدند و به شعارهای او اعتماد کردند. در سال ۹۶ یعنی یک سال و نیم پیش، ۲۴ میلیون نفر به او رأی دادند. هنوز هم امکان بازسازی، امکان ایجاد شرایطی که مردم به بالاییها اعتماد کنند فراهم است.
آن انقلابی که ما از آن میآییم، به این معنا دارای انرژیای است که آن انرژی آزاد شده، هنوز به این مردم امید میدهد که به سیستمهای دیگر برنگردند.
شما بر این باور هستید که یک سری چیزها خراب شده، یک سری اتفاقهای ناگوار افتاده است. محصول توطئه هم نیست، محصول ناآگاهی است. عوارض انقلاب هم هست. سیستمی که تجربه حکومتداری نداشته است. اما الان نمیتوان حق انقلاب خواهی را انکار کرد. هر کس دلش میخواهد انقلاب کند و اگر میتواند بکند. اما از آن طرف، هنوز انقلاب اسلامی سال ۵۷ که جمهوری اسلامی براساس آن شکل گرفته، آنقدر انرژی و نیرو دارد که بتواند برای آینده اگر ارادهای وجود داشته باشد، زندگی خوشایندی برای ایرانیها ترسیم کند.
بلوا، شورش، جنگ، کودتا، جنبش، اینها برنامه میخواهد. آدم باید با عدهای بنشیند و نقشه بکشد. انقلاب، اینها نیست. انقلاب یک تحول است. انقلاب مشروطه هنوز انرژی دارد.
چرا صدا و سیما این قدر مشروعیت خودش را از دست داده است؟ به خاطر این که بخشی از سرمایه خودش را صرف تخریب انقلاب میکند. یعنی میخواهد خوانش و روایتی از انقلاب بدهد که خود گردانندگان صدا و سیما معتقد هستند. بعد میخواهد این را به جامعه بخوراند و افکار عمومی را به آن سمت اداره کند که بله، آبا و اجداد ما برای این انقلاب کردند که شما امروز اینطور چادر چاقچور بپوشید، مردان اینطور ریش داشته باشند، قیافه آنها شکل احمدینژاد باشد. زنانشان این شکلی باشند. اعتقاداتشان این شکلی باشد.
در این شرایط، با این خوانشی که به صورت کلیشهای و رسمی از انقلاب است، جوانها میگویند گور بابای انقلاب. انقلاب بد است. به نئولیبرالیسم پناه میبرند. به فلسفههایی که اساسا اینها را چرخ دندههای سرمایه داری میکند. ببینید در فرانسه چه اتفاقی میافتد. من از اقتصاد دولتی دفاع نمیکنم. من از هیچ سوسیالیسم دولتیای دفاع نمیکنم. ولی وقتی شما منابع نفتی و چاههای نفتی را به عنوان انفال در نظر میگیرید و در اختیار حکومت میگذارید، او هرطور میخواهد میفروشد، هرطور میخواهد نفت را صادر میکند، وارد میکند و از بالا، دلار را در جامعه پمپاژ میکند. چطور انتظار دارید که این مردم فکر کنند این حکومت نوکرشان است، این حکومت، نماینده آنهاست؟ حکومت باید از طرف مردم وکالت داشته باشد. تا مالکیت نفت به تودههای مردم برنگردد، صاحب سهام نشوند، نفت برای آنها باشد و پول نفت را خودشان کار کنند و از آن مالیات درآورند و مالیات را به دولت بدهند و دولت، از آن مالیات، موشک بسازد. تا زمانی که این چرخه برنگردد، ما نمیتوانیم از نیروهای نظامیمان سئوال کنیم. چرا باید یک نفر بتواند در ده وزارتخانه جابهجا شود؟
جامعه الان ایران، بسیار ثروتمند است
شما تحت هیچ عنوان، تحت هیچ ایدئولوژی حق ندارید به حریم شخصی افراد، حریم شخصی خانوادهها، گروهها، احزاب، به اندیشه و فکر او نفوذ کنید و او را بازخوانی و محاکمه کنید. اینها ارزشهایی بود که برای آن انقلاب کرده بودیم. اینها قابل بازگشت است، قابل دفاع است. همانطور که انقلاب کبیر فرانسه با گیوتین شناخته نشد، با خشونت شناخته نشد، درست است، پادشاه را برگرداندند و اعدامش کردند. درست است، در درونش بناپارتیسم درآمد، ولی بالاخره فرانسه قوام گرفت.
بالاخره این امنیتی که در کشور ایجاد شده است، شرایطی که بعد از انقلاب ایجاد شده است، دگرگونی اقتصادی، نوع نگرش. جامعه الان ایران، جامعه بسیار ثروتمندی است به لحاظ داشتن دانشمندان، تئوریسینها، روشنفکران، ادبیات، فرهنگ، هنر، سینما، موسیقی، مشروطه و انقلاب اسلامی، اینها سرمایههای ماست. خیلی از کشورهای منطقه دارای این سرمایه نیستند. این سرمایهها را که نمیتوانیم در بیابان بریزیم و از صفر شروع میکنیم. هیچ ملتی این کار را نمیکند. مگر میشود مشروطه را دفن کرد؟ مگر میشود انقلاب اسلامی را دفن کرد؟ همین انقلابی که ۴۰ سالگی آن را جشن میگیریم، مگر میشود دفنش کرد؟
الان بخشی از این مردم احساس میکنند دائما در یک نابرابری ساختاری حضور دارند. فقر باعث شورش نمیشود. اگر قرار بود بشود، بنگلادش تا الان دهها بار انقلاب شده بود. حس فقر است که مردم را به شورش وامیدارد. بی عدالتی است که مردم را به شورش و اعتراض وامیدارد. بنابراین، شرایط را باید به گونهای طراحی کنیم که از آن انقلابی که عدالتمحور بود، آزادی محور بود، آزادی و عدالت توامان ایجاد شود. بدون آزادی نمیتوان به عدالت رسید. بدون عدالت هم نمیشود به آزادی رسید. ولی قبول دارم که اشتباه کردیم. آن اشتباه این بود که بخشهایی که انقلاب را دموکراتیک میکرد، خوانشهای دموکراتیک از انقلاب را به نفع عدالت محوری، کنار گذاشتیم. این اشتباه بود. این باعث بزرگ شدن دولت شد.
سرپوش سیاسی - هر دم از این باغ بری میرسد! تلاش برای استیضاح پرحاشیه وزرا از سوی اعضای جبهه پایداری مجلس یکی پس از دیگری، در طول ماههای اخیر کافی نبود که این بار دلواپسان عزمشان را برای استیضاح روحانی جزم کرده اند. به عبارتی پس از اینکه تندروها نتوانستند در ششم شهریور ماه اخیر طرح سوال از رئیسجمهور را به مرحله استیضاح بکشانند اکنون یکبار دیگر توپخانهشان را برای پیشبرد اهداف خود پر کرده اند. این جریان با استفاده از حق نمایندگیشان در شرایطی که کشور با مشکلات بسیاری در داخل دست و پنجه نرم میکند و از سویی با فشار مخالفان خارجی نیز روبهروست به دنبال طومارنویسی برای استیضاح روحانی بودند که بنا به گفته برخی از نمایندههای مجلس، امضاها برای طرح استیضاح رئیسجمهور با ۱۴ محور اقتصادی به حد نصاب نرسید و در نتیجه تلاش مخالفان از جمله ذوالنور عضو جبهه پایداری برای استیضاح روحانی با ناکامیروبهرو شد. زیرا برخی از نمایندهها به ویژه قاسم میرزایی نکو عضو فراکسیون امید معتقد است که بخشی از مشکلات اقتصادی ناشی از عملکرد دولت و حل آن به عهده تیم اقتصادی است اما بخشی دیگر از این مشکلات تحت تاثیر تحریم و مسئولیتش مربوط به نهادهای غیر دولتی است از این رو، روحانی مقصر یک سوم مشکلات اقتصادی است بنابراین دلیلی برای استیضاح او در وضعیت کنونی وجود ندارد.
علاوه بر این، سهیلا جلودار زاده نماینده مجلس نیز بر این باور است که تنها روحانی باعث و بانی این وضعیت نبوده و پیگیری استیضاح رئیسجمهور از سوی بخشی از نمایندگان در شرایط کنونی به هیچ روی به صلاح نیست. زیرا اگر قرار به استیضاح بود این جریان باید قبلا رئیسجمهوری را که پدید آورنده وضعیت موجود است، استیضاح میکردند.
بازهم تلاش برای استیضاح روحانی
نامشان دلواپس است اما دریغ از آنکه حتی دمیمصلحت ملی را ارج بنهند. در این آشفته بازار، طرح استیضاح روحانی را کم داشتیم که آنهم به لطف دلواپسی تندروها از جمله ذوالنور عضو جبهه پایداری روز گذشته مورد پیگیری قرار گرفت اما قبل از اینکه به حد نصاب برسد با ناکامیروبهرو گردید. بر این اساس، رضا انصاری، عضو هیئت رئیسه فراکسیون امید مجلس درباره طرح استیضاح رئیسجمهور گفت: طرح به هیئت رئیسه نرفته و تعداد اندکی از نمایندگان از امضا کنندگان آن هستند. او طی گفت و گویی درباره خبر تلاش برخی نمایندگان برای طرح استیضاح رئیسجمهور گفت: این موضوع از جانب چند نماینده مطرح شده و پیگیر آن هستند.
طرح به هیئت رئیسه نرفته و تعداد اندکی از نمایندگان از امضا کنندگان آن هستند. این هیئت رئیسه فراکسیون امید مجلس همچنین افزود: آن طور که من شنیدهام آقای ذوالنور این موضوع را پیگیری میکنند.انصاری گفت: با توجه به شرایطی که در حال حاضر داریم و فشارهایی که دشمنان بر مردم میآورند، بیشتر از هر چیزی نیاز به اتحاد و انسجام داریم و استیضاح رئیس جمهور در این مقطع زمانی به هیچ عنوان به مصلحت نظام و کشور نیست. او تاکید کرد: برداشت بنده این است که در مجلس هم بیشتر همین نگاه حاکم است.
انصاری همچنین گفت: تا آنجا که من اطلاع دارم در خود فراکسیون ولایی هم روی این موضوع اتفاق نظر وجود ندارد و درون خود فراکسیون هم اختلاف نظرهایی در این موضوع است. علاوه بر این، سیدحسین نقوی حسینی سخنگوی فراکسیون ولایی درباره جمعآوری امضا برای طرح عدم کفایت و استیضاح رئیسجمهور در مجلس گفت: درصحن مطرح شده که جمعآوری امضا برای استیضاح رئیسجمهور در حال انجام است؛ من به عنوان سخنگوی فراکسیون نمایندگان ولایی اعلام میکنم که این اقدام به صورت شخصی انجام میشود و به هیچ عنوان فراکسیونی نیست. بر این اساس، گفتنی است طرح استیضاح و عدم کفایت سیاسی رئیسجمهور را که توسط ذوالنوری نماینده قم و عضو جبهه پایداری دیروز دنبال شد، تنها ۹ نفر از نمایندگان امضا کردند.
اکنون، استیضاح برخلاف منافع ملی
نمایندههای اعضای جبهه پایداری که طی ماههای اخیر بیشترین رکورد را در استیضاح وزرا زدهاند دیروز با ۱۴ محور از جمله برخورد با بیکاری، سوءمدیریت در کنترل بازار ارز، وارد آمدن خسارت به منافع ملی و سوء مدیریت در کنترل قیمت کالا به دنبال استیضاح حسن روحانی رئیس دولت بودند که در نهایت این امضاها به حد نصاب نرسید و حتی بسیاری از نمایندههای مجلس با این طرح مخالفت کردند. زیرا این اعتقاد در میان برخی از نمایندهها و حتی فعالان سیاسی وجود دارد که تنها یک سوم مشکلات اقتصادی مربوط به دولت است.
بنابراین اگرچه نمیتوان مشکلات اقتصادی مربوط به دولت و عملکرد ضعیف تیم اقتصادی روحانی در قبال آن را انکار کرد اما در شرایط کنونی استیضاح به هیچ وجه به مصلحت نیست. عباس عبدی، فعال سیاسی اصلاحطلب نیز نسبت به جمعآوری امضا برای استیضاح رئیسجمهور از سوی ذوالنور، نماینده قم نوشت:« در درک سیاسی نمایندگان اصولگرا همین بس که آنان را از استیضاح منصرف کردهاند حالا دنبال استیضاح رئیسجمهور رفته اند!»
استیضاح حق نماینده مجلس
چه بپذیریم و یا نپذیریم استیضاح حق نمایندههای مجلس حتی مخالفان دولت است اما در شرایطی که بنا بر توصیه مقامات کشورمان حتی استیضاح وزرای دولت نیز به مصلحت نیست استیضاح رئیسجمهور قطعا دیگر به هیچ وجه به صلاح منافع ملی نیست. آنهم در شرایطی که کشور با مشکلات داخلی و فشارهای خارجی روبهرو است استیضاح رئیسجمهور نه تنها گرهای از مشکلات سیاسی و اقتصادی باز نمیکند بلکه حتی به مراتب شرایط را پیچیده تر هم خواهد کرد. اگرچه وضعیت کنونی به گونهای است که نه تنها مخالفان دولت بلکه حتی برخی از اصلاحطلبان نیز خواستار بهبود اوضاع و تعیین تکلیف بسیاری از مسائل هستند تا گشایشی در امورایجاد شود. چراکه چند ماه اخیر، به دلایل مختلف به ویژه تغییر مواضع روحانی و اتخاذ رویکرد محافظهکارانه رئیسجمهور نسبت به برخی از مسائل، فاصله محسوس دولت با اصلاحطلبان و وضعیت اقتصادی؛ نوعی ناامیدی از دولت و اختلاف نظر در این جریان نسبت به حمایت و عدم حمایت از روحانی ایجاد کرده است. اما به هر روی، استیضاح رئیس دولت در شرایط کنونی نه تنها دردی دوا نمیکند بلکه حتی به کشور آسیب هم میرساند. با این همه در ادامه این مهم را با کارشناسان مورد بررسی قرار دادیم که آن را میخوانید.
استیضاح روحانی به سود مخالفان
سهیلا جلودارزاده نماینده مردم تهران در مجلس وعضو فراکسیون امید درباره پیگیری طرح استیضاح رئیسجمهور از سوی تندروها به آفتاب یزد گفت: نخست باید دید که آیا استیضاح وزرا طی ماههای گذشته منجر به بهبود شرایط گشته است که اکنون استیضاح رئیسجمهور کمکی به حل مسئله کند؟! پیگیری استیضاح رئیسجمهور از سوی تندروها در حالی است که این مسئله در شرایط کنونی به هیچ روی به صلاح نیست. او افزود: تنها روحانی باعث و بانی شرایط موجود نیست. در حالی که اگر قرار به استیضاح بود اصولگرایان باید قبلا رئیسجمهوری را که پدید آورنده وضعیت موجود است، استیضاح میکردند. زیرا او ریشه و عامل اصلی این وضعیت بود.
این نماینده مجلس ادامه داد: البته مخالفت با استیضاح رئیسجمهور به این مفهوم نیست که هیچ انتقادی متوجه او نباشد اما وقتی فردی در کشور مسئولیتی میپذیرد نباید او را تماما گناهکار شرایط موجود دانست. این چه روشی است که این گروه در پیش گرفتند؟ این روش به هیچ روی انسانی و اخلاقی نیست. جلودارزاده اظهار کرد: قانون به گونهای نیست که برخی از نمایندهها را استیضاح و یا برکنار کند. زیرا آنها در سالهای گذشته دست به اقداماتی زدهاند که کشور به دلیل حمایت این نمایندهها از رئیسجمهور سابق، امروز بیش از ۵۰ سال عقب افتاده است.
او اضافه کرد: فشار اصولگراها بر روی دولت به هر دلیلی که باشد اکنون به صلاح نیست. زیرا بهم ریختگی و آشفتگی سیاسی به نفع کشور نیست بلکه تنها مخالفان خارجی و آشفته طلبان از استیضاح روحانی سود میبرند. جلودار زاده در پایان گفت: در این شرایط قوه مقننه و مجریه باید از فرصت موجود در جهت خدمت و حل مشکلات و برداشتن باری از روی دوش مردم بهره ببرند. زیرا با استیضاح وزرای قبلی و روی کار آمدن مدیران جدید طی ماههای اخیر هیچ تغییری در وضعیت اقتصادی صورت نگرفت. وقتی بودجه محدود است و فروش نفت کاهش یافته و بهم ریختگی نیروهای انسانی در دولت وجود دارد چگونه میتوان کاری از پیش برد. حل مشکلات نیاز به زمان دارد.
مشکل دلواپسان قدرت است نه عملکرد روحانی
صادق زیباکلام تحلیلگر و استاد دانشگاه درباره پیگیری طرح استیضاح رئیسجمهور از سوی دلواپسان به آفتاب یزد گفت: آنها همواره به دنبال این مسئله بودند که بخش انتخابی نظام به عبارتی قوه مجریه را زیر را سوال ببرند. بنابراین از همان روزی که روحانی سکان قوه مجریه را در دست گرفت آنها ساز مخالفتشان را نسبت به دولت کوک کردند. در حالی که رویکرد روحانی نزدیک به اصولگرایان بود. اما این مسئله هم برای دلواپسان کافی نیست.
او افزود: زیرا این گروه به چیزی کمتر از قدرت اکتفا نمیکنند. در طول ۸ سالی که احمدی نژاد رئیسجمهور بود جریان اصولگرا عملا ستون فقرات دولت بود. حال آنکه در دولت روحانی این جریان کاری جز دردسازی و کارشکنی نکرده است. این فعال سیاسی ادامه داد: زیرا دلواپسان، احمدی نژاد را از خود میدانستند و در دولت نهم و دهم حضور پررنگی در قوه مجریه داشتند. بنابراین مشکل آنها قدرت است نه عملکرد روحانی. تفاوتی برای این گروه ندارد که عملکرد روحانی در حوزه اقتصادی و سایر مسائل چگونه بوده است. زیرا اساسا مشکلات اقتصادی برای آنها مطرح نیست.
زیباکلام اظهار کرد: اگر به راستی مشکل دلواپسان، مسائل اقتصادی باشد، مهمترین سوالی که برای این جناح باید مطرح باشد این است که اساسا چه میزان از اقتصاد کشور در دست قوه مجریه و روحانی است. حال آنکه آنها میدانند حل همه مشکلات اقتصادی در دست روحانی نیست و او تنها عهده دار بخشی از اقتصاد است. اما رفتار این گروه به گونهای است که اگر کسی نداند، تصور میکند همه اختیارات و قدرت در دست روحانی است. زیباکلام در پایان گفت: اتفاقا باید استیضاح روحانی مطرح شود و رئیسجمهور حقایقی را در جریان استیضاح علنی خود مطرح کند تا اساسا برای مردم روشن گردد چقدر از اختیارات و سیاستهای خرد و کلان نظام، خارج از حوزه قوه مجریه و بخش انتخابی است.