بسم الله الرحمن الرحیم
شستشوی مغزی «خود-جوش»! ...
همه تابع ِ عـــادتـــیـم! ...
از حق نگذریم ، همچین بیراه هم نمیگه :
«صلیب سرخ بعضی جاها شریک دزده وُ رفیق قافله» ...
وقتیکه مدیریت بحران بدست قاچاقچیها بیفتد ...
حرفهای تکراری وُ کـِسـِـل-کننده-ی «عقل کل»! ...
شستشوی مغزی «خـــود-جوش»! ...
تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی
بسم الله الرحمن الرحیم
وبلاگ محمدرضا زائری، خبرآنلاین:
سالها پیش روزی از آمریکایی تازه مسلمان شده-ای که به من
انگلیسی درس می داد پرسیدم :"اشتباهات و ایرادهای ما
روحانی ها در تبلیغ دین برای غیر مسلمان ها چیست"؟ و
بیشتر به دنبال این بودم که تفاوت های اساسی منطق ذهنی و
نوع تفکر یک مسلمان شرقی با یک شخص غربی را بفهمم.
یکی از اولین چیزهایی که گفت این بود که
«در جواب سؤال به جای حرفهای کلی گفتن و منبرهای طولانی
رفتن پاسخ مشخص و دقیق بدهید»! ...
منظورش
شاید این بود که منطق ذهنی یک غربی جزئی نگر است و همان
طور که در تفاوت شیوه آدرس دادن مان مشهود است او از
مسایل ریز و امور دقیق عینی شروع می کند.
وقتی می خواهد آدرس بدهد از پلاک خانه شروع می کند
و بعد نام خیابان و محله را می نویسد و سپس به شهر و
کشور می رسد، اما اینجا ابتدا نام کشور و شهر را می
نویسیم و سپس محله و بلوار و خیابان و کوچه را ذکر می
کنیم و شاید اگر می شد از کهکشان راه شیری و قاره آسیا
شروع می کردیم تا نشانی یک پلاک را اعلام کنیم!
البته روشن است که اینجا قصد ارزش گذاری نداریم و تنها می خواهیم تفاوت دو
نوع تفکر و روحیه و شیوه و رویکرد را بیان نماییم که در
نتایج و دستاوردها و حاصل عملی زندگی روزمره کاملا مشهود
است.
در آنجا معمولا برای هر کاری هدف گذاری عینی و مشخص و
بسیار جزئى و کوچک می کنند ولی ما در مقابل می خواهیم با
هر کار کوچک مشکلات همه عالم را یکجا حل کنیم!
ما یک ساعتمان پنج ساعت است و نقطه روی نقشه مان یک
منطقه شهرداری ! اما آنها پنج دقیقه شان معلوم است و یک
کوچه و خیابان شان مشخص!
گفته اند که :"
به خاطر میخی نعلی افتاد، به خاطر نعلی، اسبی افتاد، به
خاطر اسبی، سواری افتاد، به خاطر سواری، جنگی شکست خورد،
به خاطر شکستی، کشوری نابود شد، و همه اینها بخاطر کسی
بود که آن میخ را خوب نکوبیده بود"!
و شگفت این است که ما وارث دین و آیین و عقیده و مکتبی
هستیم که سراسر تعلیم همین دقت ها و همین ریزبینی ها و
دستورهای مکرر برای توجه به همین جزییات است.
پیامبر خدا هر چه توانست کرد تا همین را به ما یاد بدهد! چنان که یک روز مدتی
طولانی به انتظار کسی زیر آفتاب ایستاد، با این که در
نزدیکی آنجا سرپناهی بود و سایه ای داشت.
هر چه دیگران خواهش کردند و گفتند که به زیر سایه بروید
نپذیرفت و فرمود که من قرارم با او اینجا بوده نه آن طرف!
به یک مثال ساده و پیش پاافتاده بنگرید.
همیشه دیده اید که در بسیاری از اوقات موقع نصب کلید برق
یا شیر آب دقت نمی کنیم و مثلا کلید برق برعکس نصب می
شود یا شیر آب سرد به جای آب گرم قرار می گیرد.
شاید کسی که دارد مثلا شیر آب را نصب می کند با خود
بگوید حالا مگر چه قدر مهم است که رنگ آبی را برای شیر
آب سرد و رنگ قرمز را برای آب گرم ببندم؟ یا کسی که کلید
برق را نصب می کند از خود بپرسد که مگر چه قدر اهمیت
دارد که برای روشن کردن چراغ ها کلید را به سمت بالا
فشار دهند یا به سمت پایین؟ اما همان بی توجهی ظاهرا
بسیار کوچک آن لوله کش یا برقکار باعث می شود که سالها
وقتی اهل خانه یا مهمان ها آب سرد می خواهند به اشتباه
شیر آب گرم را باز کنند و یا برعکس و هربار چند لحظه صبر
کنند و شیرها را ببندند و دوباره باز کنند و قدری منتظر
بمانند و ... و خدا می داند که چه قدر آب و برق در همین
فاصله از بین می رود و اسراف می شود؟
حل مشکلات کلان و اساسی زندگی از چیزهای ظاهرا
ساده و بی اهمیت و کوچکی مثل همین شیر آب و کلید برق
شروع می شود! از سلام با محبت صبحگاهی، از پاسخ دادن
محبت آمیز به تلفن همسر، از سخن گفتن مهربانانه و
صمیمانه با فرزند، از نماز اول وقت، از رعایت یک ریال حق
مردم، از مراعات دل دیگران در یک اهانت معمولی ... گاهی
لازم است به جای فکر کردن به کلیات و مسایل بزرگ نگران
همین چیزهای کوچک باشیم!
تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی
بسم الله الرحمن الرحیم
اخبار 20:30 چندی پیش
فیش حقوقی معاون بیمه تامین اجتماعی
رو نشون داد: مبلغ دریافتی: 278/566/520 ریال !!! (بیست
وهفت میلیون و هشتصدوپنجاه وشش هزارو ششصدوپنجاه
ودوتومان) نکته جالب توجه
قسمت دریافت وام ایشون بود:
مبلغ وام دریافتی:
4/800/000/000ریال (چهارصدوهشتاد
میلیون وام دریافتی )
و قسمت جالب تر:
مبلغ ماهانه قسط وام:
5/700/000ریال (پانصدوهفتاد
هزارتومان)
یعنی بنده خدا... باید
تقریبا 90سال دیگه وام رو پس بده!!
و حالا ...
زین العابدین عبدالکلام
به مدت پنج سال رئیس جمهور کشور هند بود.
او چند روز پیش(27ژوییه 2015) در سن هشتاد سه سالگی
درگذشت و ملت هند را به عزا نشاند.
تلویزیون ملی هند دارایی و ثروت او را چنین اعلام
کرد:
سه دست کت و شلوار ، شش عدد پیراهن ، یک عدد ساعت مچی ،
دو هزار و پانصد جلد کتاب ، یک آپارتمان دولتی که مدت ها
پیش به جامعه دانشمندان هند تحویل داده شد.
موجودی بانکی صفر.
تنها دارایی او دعای یک ونیم میلیارد جمعیت هندوستان که
همراهش بود!
این هندوی گاو پرست کجا؟! و معاونین خدا پرست ما کجا؟! ...
پاسخ شایعه
1. متاسفانه در سطوح بالای برخی سازمانها شاهد پرداخت ارقامی غیر متعارف هستیم که گاها خبرساز نیز می شوند. این در حالیست که تبصرهء ماده 76 قانون مدیریت خدمات کشوری حداکثر حقوق را مشخص کرده است!
2. فیش حقوقی مدیرعامل یک شرکت بیمه دولتی که در برخی رسانه ها انتشار یافت، رقمی حدود ۲۶ میلیون تومان داشت، اما رقم وام ادعا شده در شایعه در آن وجود ندارد!
3. وامی که در این فیش درج شده ۳ و نیم میلیون تومان است نه ۴۸۰ میلیون تومان و وام ذکر شده در فیش نه در ۹۰ سال، بلکه با بخشی از دریافتی یکماه ایشان مستهلک می شود!
4. پرداختهای خارج از عرف، ناشی از ضعف برخی قوانین و دور زدن آنها در قالب پاداشهای نجومی است!
5. "زین العابدین عبدالکلام" رئیس جمهور فقید هند گاوپرست نبود! همانطور که از نام او پیداست او یک مسلمان زاده معتقد به فرائض دینی اسلام بود! پدرش امام جماعت مسجد محل و مورد رجوع اهالی بود!
6. هیچ منبع هندی یا بین المللی ادعاهای شایعه در خصوص دارائی های او را تایید نمی کند! "کلام" که پدر موشکی هند نیز بود، علاوه بر حقوق بازنشستگی و حق تالیف کتابهایش، ملکی هم در بنگلور هند داشت! اقلامی از جمله لب تاپ و... هم از میراث اوست!
7. برخی مسئولان کشور و خصوصا رهبر انقلاب، دستور اسلام مبنی بر ساده زیستی را رعایت می کنند. ساده زیستی ایشان نمونه است، تا جایی که تمام زندگی شخصی رهبرانقلاب بجز کتابهایشان، در یک وانت کوچک جا میشود! جا دارد همه کارگزاران به تعالیم مکتب و این الگوی ناب اقتدا کنند.
حق جو وحق طلب باشیم
لینک
مطلب جهت انتشار:
http://shayeaat.ir/post/496
تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی
بسم الله الرحمن الرحیم
جهت مراجعه به مرجع
متن،
یا عنوان
اصلی،
به پیوند فوق اشاره
کنید
وبلاگ محمدرضا زائری، خبرآنلاین:
پس از بازنشر ویدئوی گشت ارشاد که به بهانه آن چیزی
درباره حجاب نوشته بودم برخی دوستان پاسخها و یادداشتهایی
منتشر کردند که شاید لازم بود من نیز در مقابل توضیحاتی
بدهم.
لیکن هر چه فکر می کنم می بینم ادامه بحث به همان چیزی
دامن می زند که از آن پرهیز دارم و به همین دلیل مدتهاست
نه مصاحبه ای در این زمینه می کنم و نه سخنرانی و میزگرد
و ... را می پذیرم، از این روی هر چه فکر کردم دیدم جواب
دادنش مصلحت نیست و ترجیح می دهم که گذشت زمان همه چیز
را-بیش از امروز- روشن کند و مسؤولان امر را به این
نتیجه برساند که اداره جامعه قبل از چماق به عقل و تدبیر
نیاز دارد و رویارویی با مردم بیش از زور بازو نیازمند
استفاده از دل و جان است .
فقط چون برخی در اصل فیلم تشکیک کرده بودند عرض می کنم
که من از چند طریق از صحت فیلم اطمینان کسب کردم ولی با
این حال خودم در آن پست احتمالات دیگر را برای گرفتن زهر
مطلب مطرح کرده بودم. الآن هم مدارک و شواهد دیگری از
سرنوشت دردناک برخوردهای انتظامی با موضوع حجاب دارم ولی
فقط به عنوان نمونه همین دو نمونه برای کسانی که همچنان
از گشت ارشاد دفاع می کنند منتشر می کنم.
اولی پیامک یکی از مأموران که هم کار خودش را زیر سؤال
می برد و مقام مافوق و همکاران خود را عقده ای می نامد!
و هم می خواهد باب ارتباط با شخص مثلا "مجرم" راباز کند!
و دومی هم گزارش یکی از دنبال کنندگان این صفحه از تجربه
خودش با یکی از مأموران ! واقعیت این است که این شیوه
غیر عقلانی و رفتار نادرست که هر کسی با اندک تأمل می
تواند آسیب ها و عوارضش را درک کند به طور طبیعی نتایج و
پیامدهای سیاه تر از این هم خواهد داشت!
نیروی انتظامی یکی از ارکان اساسی استقرار ثبات و امنیت
کشور است و برخی از کسانی که پرسنل شریف نیروی انتظامی
را در این سطح درگیر و گرفتار ساخته اند بی سر وصدا
دارند کارکردهای اصلی این نیروی ارزشمند را تخریب می
کنند.
متأسفانه کسانی که از گشت ارشاد دفاع می کنند متوجه
نیستند که این روند در آینده نزدیک چه بنیان هایی را در
نظام مان سست تر و لرزان تر خواهد ساخت و چگونه همین
اندک فرصت باقیمانده برای ترویج ارزشهاى دینی را هم از
ما خواهد گرفت. اشتباه فاحش دوستان دلسوز ما این است که
به خاطر نگرانی شان در موضوع حجاب یک خطر و تهدید بزرگتر
را نمی بینند و متوجه ابعاد خطرناک آن تهدید نیستند.
هنر آن است که انسان دورتر از اینجا و دیرتر از امروز را
بییند و با تأمل در احوال پیشینیان از تاریخ درس بگیرد و
بفهمد یک سیاست غلط و ناشیانه حتى با نیت صحیح چه غلط
های بزرگی را رفم می زند.
کشور ما متاسفانه اکنون در شرایط بسیار سخت و دشواری
قرار دارد و متن جامعه دچار آسیب های فراوان و در معرض
بحران های سخت است ولی این بار بیش از آن که تهدید سیاسی
و نظامی باشد، این خطر در حوزه اجتماعی است.
امثال شهید محسن حججی با نثار جان خود تهدید سیاسی و
نظامی را پاسخ گفته و می گویند اما تهدید اجتماعی و
مشکلات روزافزونی از قبیل بیکاری و فقر و فساد و اعتیاد
و ... را با خون دادن نمی توان تدبیر کرد.
مصرف مشروبات الکلی به مراتب خطرناک تر از بی حجابی است،
چرا کسی نگران این خطر خانمان سوز نیست؟ خیالتان را راحت
کنم، اینجا دیگر با جان دادن و خون دادن و کربلا کردن و
عاشورا آفریدن مشکل حل نمی شود! بلکه عقل و تدبیر و
برنامه ریزی و صبر می خواهد!
آنان هم که نگران اسلام هستند باید تکلیف را روشن کنند،
اگر قبول دارند که پیامبر و امیرالمؤمنین اسلام را بهتر
از آنان می شناسند باید به سراغ عدالت مظلوم و غریب
بروند و اگر معتقد هستند که اسلام را از صاحبان خانه وحی
بهتر می فهمند پس لااقل بدون تعارف و به صراحت بگویند و
ما را راحت سازند!
بسم الله الرحمن الرحیم
اقتصاد مُقاومتی! ...
سربازان آینده-ی نظام سلطه ...
آخـــریـــن روزهای امتحان ...
چپاولگران در لبسهای مختلف ...
رسانه-ی فرهنگی ِ تحت نظارت ...
اقتصاد مُقاومتی! ...
کارشناسان گفته-اند که دنیای مَجازی داره
«دنیای حقیقی» میشه! ...
جادو وُ جَنبَل هم دیگه «به-روز» شده ...
تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی