از صفر تا بینهایت فاصله ...

«کسیکه از خدا شرم ندارد، ممکن-ست مرتکب هر جُرمی بشود» (امام حسن مجتبی"ع"). هر چه فاصله-ی «شَرم آدما از خدا» کمتر ، آدمیت او بیشتر ...

از صفر تا بینهایت فاصله ...

«کسیکه از خدا شرم ندارد، ممکن-ست مرتکب هر جُرمی بشود» (امام حسن مجتبی"ع"). هر چه فاصله-ی «شَرم آدما از خدا» کمتر ، آدمیت او بیشتر ...

سلطانی که از مُروت وُ محبت بویی نبرده ...

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  

 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید

http://s8.picofile.com/file/8268921234/G8NDY_CHRIST_CHRISTIANS_1.jpg

 

مسیح شما را دوست دارم ؛

 ولی مسیحیان شما شباهتی به او ندارند.

 

http://s9.picofile.com/file/8268921384/G8NDY_MEN_S_ENEMY_HATE_OR_FEAR_1.jpg

 

 «دشمن بشر ترس است». ما فکر میکنیم که این

 دشمن «نفرت»-ست ؛ اما آن چیزی جز ترس نیست.

 

http://s8.picofile.com/file/8268921534/DIKT8TORH8YE_Z8LEME_T8R3X_2.jpg

 

  ما تمام سلاحهای بد را مصادره میکنیم تا

 بچه-های کوچک در امنیت باشند.

 

http://s9.picofile.com/file/8268921700/DIKT8TORH8YE_Z8LEME_T8R3X_3.jpg

 

 کسب تحصیلات، سلاحی-ست که تأثیراتش بستگی

 به این دارد که در دست کیست وَ بسوی چه کسی

 هدف گرفته میشود. «ژوزف استالین». 

 

http://s9.picofile.com/file/8268921926/DIKT8TORH8YE_Z8LEME_T8R3X_1.jpg

 

 این متخصصین معتقدند که کنترل سلاح

 در جامعه، لازم-ست.

 

 پادشاهی نسبت به ملت خود ظلم می کرد، دست چپاول بر مال و ثروت آنها دراز کرده، و آنچنان به آنان ستم نمود که آنها به ستوه آمدند و گروه گروه از کشورشان به جای دیگر هجرت می کردند، و غربت را بر حضور در کشور خود ترجیح دادند. همین موضوع موجب شد که از جمعیت بسیار کاسته شده و محصولات کشاورزی کم شد و به دنبال آن مالیات دولتی اندک، و اقتصاد کشور فلج و خزانه مملکت خالی گردید.
ضعف دولت او موجب جرات دشمن شد، دشمن از فرصت بهره گرفت و تصمیم گرفت به کشور حمله کند وبا زور وارد مملکت شود:
هر که فریادرس روز مصیبت خواهد - گو در ایام سلامت به جوانمردی کوش
بنده حلقه به گوش ار ننوازی برود - لطف کن لطف که بیگانه شود حلقه به گوش
در مجلس شاه، (چند نفر از خیرخواهوان) صفحه ای از شاهنامه فردوسی را برای شاه خواندند، که در آن آمده بود: «تاج و تخت ضحاک که پادشاه بیدادگر، (با قیام کاوه آهنگر) به دست فریدون واژگون شد. (تو نیز اگر همانند ضحاک باشی، نابود می شوی)». وزیر شاه از شاه پرسید: «آیا می دانی که فریدون با اینکه مال و حشم(نداشت، چگونه اختیار دار کشور گردید»؟ شاه گفت: «چنانکه (از شاهنامه) شنیدی، جمعیتی متعصب دور او را گرفتند، و او را تقویت کرده و در نتیجه او به پادشاهی رسید». وزیر گفت: «ای شاه! اکنون که گرد آمدن جمعیت، موجب پادشاهی است، چرا مردم را پریشان می کنی؟ مگر قصد ادامه پادشاهی را در سر نداری»؟
همان به که لشکر به جان پروری - که سلطان به لشکر کند سروری
شاه گفت: چه چیز باعث گرد آمدن مردم است؟
وزیر گفت: دو چیز؛ 1 - کرم و بخشش، تا به گرد او آیند. 2 - رحمت و محبت، تا مردم در پناه او ایمن گردند، ولی تو هیچ یک از این دو خصلت را نداری:
نکند جور پیشه سلطانی - که نیاید زگرگ چوپانی
پادشاهی که طرح ظلم افکند - پای دیوار ملک خویش بکند
شاه از نصیحت وزیر خشمگین و ناراحت شد، و او را زندانی کرد. طولی نکشید پسر عموهای شاه از فرصت استفاده کرده و خود را صاحب سلطنت خواندند و با شاه جنگیدند، مردم که دل پری از شاه داشتند، به کمک پسر عموهای او شتافتند و آنها را تقویت شدند و براحتی تخت و تاج شاه را واژگون کرده و خود به جای او نشستند، آری:
پادشاهی کو روا دارد ستم بر زیر دست - دوستدارش روز سختی دشمن روز آور است
با رعیت صلح کن وز جنگ خصم ایمن نشین - زانکه شاهنشاه عادل را رعیت لشکر است

 

 ترجمه، عکس وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

پایان شب سیه سفید است ...

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  

 

 پایان شب سیه سفید است ... 

 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید

 

http://s8.picofile.com/file/8268843026/ED3SON_TOM8S_3.gif

 

http://s8.picofile.com/file/8268843892/ED3SON_TOM8S_2.gif

 

http://s9.picofile.com/file/8268844176/ED3SON_TOM8S_1.gif

 

 بیوگرافی توماس ادیسون :
 زادروز ۱۱ فوریه ۱۸۴۷ / میلان ،اوهایو / درگذشت ۱۸ اکتبر ۱۹۳۱ / وست اورنج ،نیوجرسی / مذهب خداانگاری / همسر ماری استیل‌ول / مینا ادیسون / فرزندان: ماریون استل / توماس آلوا / ویلیام لزلی / مادلین
چارلز / و تئودور میلر ادیسون. / والدین: ساموئل اوژن ادیسون (۱۸۰۴-۱۸۹۶) / نانسی ماتئوس الیوت(۱۸۱۰-۱۸۷۱) .
 یک لحظه فکر کنید که برق برای همیشه خواهد رفت . چه خبر وحشتناکی! آیا این اتقاق باعث توقف همه دنیا نخواهد شد . وقتی شب‌هنگام وارد منزل می‌شویم و با زدن یک کلید تمام خانه خود را روشن می‌کنیم. هنگامی‌ که برق شهری قطع می‌شود و از استفاده وسایل برقی چون تلویزیون، ضبط‌صوت، کولر، مایکرو ویو و کامپیوتر و خیلی از وسایل برقی دیگر محروم می‌شویم، آن‌وقت یادمان می‌آید که توماس ادیسون چه خدمت بزرگی به بشریت کرده است.
تام در کودکی مانند دیگر بچه ها در مدرسه موفق نبود . کودکی که به دلیل فقر طبقاتی از رفتن به مدرسه محروم می‌شود و در منزل، نزد مادرش خواندن و نوشتن را می‌آموزد. تام پسری کنجکاو بود و همیشه در تلاش بود تا بفهمد چیزهای اطرافش چگونه عمل می کنند و دوست داشت بتواند کاری کند که آنها بهتر عمل کنند. در آمریکا از وی با این عنوان یاد می‌کنند: «آن‌که از ظرفشویی به میلیونری رسید.» هرچند که آمریکائیان او را یکی از قهرمانان ملی کشور خود می‌دانند.
دوران کودکی و نوجوانی
توماس آلوا ادیسون، روز 11 فوریه 1874 در شهر میلان در ایالت اوهایوی آمریکا به دنیا آمد. زمانى که ادیسون 7 ساله بود، خانواده اش به میشیگان نقل مکان کردند. 4 سال بعد، توماس به عنوان پسر بچه فروشنده روزنامه و شیرینى در قطار بین پورت هورون و دیترویت مشغول به کار شد. این شغل وقت چندانى از وى نمى گرفت و او مى توانست به اندازه کافى به کارهاى دیگر مشغول شود.
«آل» بیش از یک سال نتوانست به مدرسه برود و دوران نوجوانی را با کارهایی چون فروختن ساندویچ و آب‌نبات در کنار ریل قطار و یا سبزی فروشی گذراند. او که برای فروش اجناس خود مرتباً با ترن میان پورت‌هرون و دیترویت در رفت و آمد بود، توانست از شرکت راه‌آهن نمایندگی توزیع یک روزنامهٔ دیترویتی را بدست آورد. در مورد وی نقل قول‌های بسیاری وجود دارد که نمی‌توان به دقت گفت کدامیک واقعیت دارند. برای مثال هنوز مشخص نیست که آیا علت سنگینی گوش ادیسون سانحه‌ای در حین انجام آزمایش‌هایش با مواد شیمیایی بوده یا بر اثر یک بیماری بروز کرده است. مسلم این است که ادیسون از این نقص شنوایی نه تنها ناراحت نبود، بلکه از آن به شکل مطلوبی استفاده می‌کرد. وی توانست از شرکت راه‌آهن نمایندگی توزیع یک روزنامه دیترویتی را به دست آورد. با پس‌انداز حاصله از فروش روزنامه، توانست یک دستگاه ماشین چاپ دست دوم بخرد.
او دستگاهش را در یک واگن بارکشی نصب کرد و در سن پانزده سالگی اولین شمارهٔ روزنامهٔ خود را با نام «ویکلی هرالد» منتشر ساخت. این نشریه که تمام کارهایش را ادیسون خود انجام می‌داد، نخستین و تنها روزنامه‌ای بود که در یک قطار در حال حرکت حروفچینی و چاپ می‌شد. او در سال 1862 هفته نامه خود به نام «هرالد هفتگى» را منتشر ساخت. علاوه بر این، ادیسون یک دوره کارآموزى به عنوان تلگرافیست را گذراند و طى سال هاى 1863 تا 1868 در همین رشته به کار خود ادامه داد.
در سال ۱۸۶۲ م. وی اتفاقاً با تلگراف که در آن زمان وسیلهٔ نوظهوری بود آشنا شد و با وجود کم‌شنوایی چندی بعد توانست در ادارهٔ راه‌آهن به‌عنوان تلگرافچی شغلی برای خود بیابد و با تمرین زیاد یکی از چابک دست‌ترین مأموران تلگراف در آمریکا شود. در 21سالگی ادیسون نخستین اختراع خود را که یک دستگاه شمارش برگه هاى راى ( دستگاه الکتریکی شمارش آراء) بود، در سال 1868 به ثبت رساند. اما این دستگاه در کنگره آمریکا مورد استفاده قرار نگرفت؛ چرا که این هراس وجود داشت که بتوان در کار آن تقلب کرد. آن دستگاه فروش نرفت و او تصمیم گرفت که دیگر تا احتیاج و تقاضای عامه ایجاب نکند به فکر اختراع دیگری نیافتد از آنجا که وی علاقه داشت کاری کند تا همه چیزهای اطرافش بهتر عمل کند، مادرش به او اجازه داد تا لابراتواری در خانه راه بیندازد جایی که می توانست ایده ها و نظریاتش را آزمایش کند. او بسیاری از چیزها را در همین آزمایشگاه اختراع کرد. یک سال بعد، او در نیویورک مدیر کمپانى استاک اند گولد شد، شرکتى را به اسم خود تاسیس کرد و از این زمان به سرعت در کارهایش ترقى کرد.
پله‌های ترقی
در سال ۱۸۶۹ م. ادیسون که ادارهٔ راه‌آهن را ترک کرده بود، به‌عنوان سرپرست فنی به استخدام یک مؤسسهٔ صرافی بزرگ در نیویورک در آمد. در این مقام او توانست نخستین اختراع موفقش را که نوعی تلگراف چاپی بود، به نام خود ثبت کند. تلگراف ادیسون برخلاف انواع رایج که علائم مورس را به صورت صداهای کوتاه و کشیده به گوش اپراتور می‌رسانیدند، آنها را به شکل خط و نقطه بر روی نوار کاغذی چاپ می‌کرد. او حق امتیاز اختراعش را در مقابل چهل هزار دلار به مدیر صرافخانه واگذار کرد و با پول آن در شهر نیوآرک ایالت نیوجرسی یک کارگاه تحقیقاتی برای خود برپا نمود. در محل جدید او علاوه بر تکمیل لوازم جانبی تلگراف، یک سیستم پیشرفته نمایشگر اطلاعات بورس را اختراع کرد. او حق امتیاز اختراعش را در مقابل 40 هزار دلار واگذار کرد و با پول آن در شهر نیوآرک ایالت نیوجرسی یک کارگاه تحقیقاتی برای خود برپا کرد.
منلو پارک
ادیسون مدتها این فکر را در سرداشت که کارگاهش را به محل بازتر و بزرگ‌تری منتقل کند. با فراهم شدن سرمایهٔ کافی، سرانجام در سال ۱۸۷۶ م. در منطقهٔ «منلوپارک» نیوجرسی یک لابراتوار پژوهشی مجهز بنیاد نهاد و گروهی از افراد لایق و مستعد را به همکاری فراخواند. تأسیس این آزمایشگاه نقطهٔ عطفی در رشته فعالیت‌های ادیسون و از بزرگ‌ترین ابتکارهای او به شمار می‌رود. آزمایشگاه منلو پارک نخستین مؤسسه‌ای بود که منحصراً با هدف تولید و تکمیل ابداعات علمی برپا شد و آن را باید نمونهٔ اولیهٔ آزمایشگاه‌های تحقیقاتی بزرگی دانست که از آن پس تمام صنایع مهم در کنار کارگاه‌های خود ایجاد کردند. در سایهٔ نظارت و سازماندهی توماس ادیسون و کار گروهی کارمندان وی صدها اختراع کوچک و بزرگ در این مؤسسه به ثمر رسیدند که البته همگی به نام ادیسون تمام شدند. ادیسون تنها مخترع نبود بلکه در زمینه‌های سازماندهی چندین کمپانی صنعتی نقش مهمی داشت. یکی از مهم‌ترین تشکیلاتی که او به وجود آورد امروزه به نام شرکت جنرال الکتریک در سراسر دنیا معروف است. سال 1877 ادیسون موفق به ساخت وسیله‌ای شد که قادر به ضبط صدا و دو تا سه بار پخش بود، او نام اختراع جدید خود را فونوگراف گذاشت. این وسیله او به شدت مورد استقبال قرار گرفت حتی دولت رسما وی را به واشنگتن دعوت کرد تا اختراعش را در برابر مقامات به نمایش بگذارد. البته سال‌ها بعد امیل برلینر مخترع آمریکایی آلمانی تبار با تبدیل استوانه مویی به صفحه پلاستیکی گرامافون را به شکل امروزی آن خلق کرد.
لامپ الکتریکی
سابقه سیستم روشنایی الکتریکی به قرن نوزدهم برمی‌گردد. والیس صنعتگر آمریکایی نوعی چراغ برق را روانه بازار می‌کند این چراغ الکتریکی ابتدا بازده پایینی داشت و عمر ذغال‌هایش کم بود ادیسون تصمیم به اصلاح آن گرفت و به جای ذغال، ماده مناسب‌تری به کار برد و توانست با کمک همکارانش لامپی بسازد که 40 ساعت نور بدهد. البته آنها تحقیقات خود را بیشتر کردند و عمر متوسط چراغ برق را به 500 ساعت رساندند. او تصمیم به تاسیس یک نیروگاه گرفت و برای این کار او از روزنامه‌نگاران و صاحبان سرمایه دعوت کرد تا در شب برای دیدن اختراعش به منلوپارک بیایند. مهمانان با دیدن منظره لامپ‌های نورانی تحت تاثیر قرار گرفتند و پیشنهاد ادیسون را برای تاسیس نیروگاه (کارخانه بزرگ الکتریسیته)‌ پذیرفتند.
2 سال بعد اولین نیروگاه او به 85 مشتری برق می‌فروخت و توانایی روشن کردن 500 لامپ را دارا بود. سال 1880 تنها امتیاز اختراع رشته ذغالی پرمقاومت را به ادیسون دادند زیرا کارشناسان معتقد بودند ساخت لامپ ادیسون بر مبنای مطالعات ویلیام سایر انجام شده است. توماس ادیسون در سال 1871 با خانم مرى استیل ول (M .Stillwell) ازدواج کرد و در همین سال هم نخستین ماشین تحریر را اختراع نمود. در این دوره او در یک آزمایشگاه در نیوجرسى کار مى کرد. در تاریخ هجدهم ژوئیه سال 1877 ادیسون فونوگراف یا دستگاه ضبط صدا را اختراع کرد و نخستین انسانى بود که صداى ثبت شده خود را شنید.
در سال 1879 لامپ اختراعى او که از یک رشته ذغالین ساخته شده بود، بیش از 40 ساعت درخشید. علاوه بر این، ادیسون کار دستگاه تلفن را به وسیله یک میکروفون حاوى ذرات ذغال بهبود بخشید. در سال 1880 در منلوپارک نخستین کارخانه لامپ سازى شروع به کار کرده و در کنار این کار به اختراعات دیگر خود از جمله فیوز الکتریکى، دستگاه هاى اندازه گیرى و تکامل دیناموهاى ماشین هاى بخار پرداخت. در سال1883 اثر ادیسون که بعدها به اختراع رشته هاى درخشان و لامپ هاى الکتریکى منجر شد، رسماً به نام او ثبت گردید. تا سال 1890 ادیسون کار فونوگراف را بهبود بخشید و شرکت ادیسون جنرال الکتریک را تاسیس کرد. اما برخلاف شایعات موجود، ادیسون مخترع صندلى الکتریکى نبود. این صندلى توسط یکى از همکاران او به نام هارولد پى براون اختراع شد.
در سال 1891 ادیسون دستگاه سینماتوگراف، که یکى از مراحل ابتدایى تکامل دوربین فیلمبردارى بود را اختراع کرد. باید متذکر شویم که اختراعات ادیسون که فهرست آن پایانى ندارد، از جمله تلفن، تلگراف، میکروفون و لامپ الکتریکى در واقع تنها بهبود و تکامل کار دستگاه هاى اختراع شده پیشین بودند.
اختراع مورد علاقه اش، گرامافون یا دستگاه ضبط صوت بود. معروفترین اختراع ادیسون، چراغ حبابی بود. در آن زمان، مردم برای روشن کردن خانه هایشان از چراغ های نفتی و گازی استفاده می کردند. ادیسون می دانست که استفاده از الکتریسیته بسیار ساده تر و ارزانتر خواهد بود. مشکل اینجا بود که کسی نمی دانست چگونه باید این کار را انجام دهد. ادیسون مدت زیادی بر روی ایده اش کار کرد. وی بسیاری از چیزها را مورد آزمایش قرار داد که هیچ کدام عمل نمی کردند، اما هیچ گاه مایوس نشد و کارش را قطع نکرد؛ او به تلاش خود ادامه داد، تا روزی که توانست آنچه را می خواست، بدست آورد. امروز، شما به سادگی می توانید با فشار دادن کلیدی، هر زمان نور و روشنایی را داشته باشید. در سال 1882 ادیسون اولین نیروگاه برق را در نیویورک ایجاد کرد که به 85 مشتری برق می فروخت و توانایی روشن کردن 5000 لامپ را دارا بود. وی همچنین دوربین متحرک را اختراع کرد. بسیاری از ماشین های الکتریکی که امروزه در خانه ها یا مدارس مورد استفاده قرار می گیرد، از ایده ها و نظریات ادیسون نشات گرفته اند.
اختراع کردن بهترین چیزی بود که ادیسون به آن علاقه داشت. او ابتدا می اندیشید که اشیاء پیرامونش چگونه کار می کنند، سپس فکر می کرد که چگونه می تواند کاری کند که آنها بهتر عمل کنند؛ که به آن الهام می گویند. اما قسمت مشکل کار اینجا بود که ادیسون باید ایده هایش را در عمل پیاده می کرد. او انواع چیزها را استفاده می کرد تا در نهایت، آن چه را که دقیقاً می خواست، پیدا کند. خود او آن را سخت کارکردن و ناامید نشدن می دانست. او می گفت : «اختراع یک درصد الهام گرفتن و 99 درصد پشتکار و جدیت است».
ادیسون در اول فوریه 1893، کار ساختمان «بلک ماریا» نخستین استودیوی تصاویر متحرک را در «وست اورنج» نیوجرسی به پایان برد. او کوشید تا اختراع دوربین فیلمبرداری را به خود اختصاص داده و حق استفاده انحصاری از آن را به دست آورد، اما در روز 10 مارس 1902 ، ادعای او در یک دادگاه استیناف ایالات متحده رد شد. وی در سال 1894، تحقیقاتی را در زمینه ترکیب فیلم و صدا به انجام رساند که سرانجام منجر به اختراع «کینه توفون» گردید. این دستگاه ترکیب ناهماهنگی از کینه توسکوپ و گرامافون استوانه ای بود که با استقبال مردم مواجه نگردید.
ادیسون در روز 6 ژانویه 1931 درخواست نامه ثبت آخرین اختراع خود « وسیله نگهدارنده اشیاء هنگام آبکاری» را به اداره اختراعات فرستاد، اما پیش از دریافت پاسخ خود و در سن 84 سالگی درگذشت.
توماس ادیسون در سال 1847 در میلان ، Ohio متولد شد . تام در کودگی نتوانست مانند دیگر بچه ها در مدرسه موفق باشد . مادرش تصمیم گرفت او را در خانه تحت تعلیم قرار دهد، تعداد زیادی کتاب به او داد تا مطالعه کند . تام پسری کنجکاو بود . همیشه علاقه داشت که بفهمد که چیزهای اطرافش چگونه عمل می کنند . دوست داشت که بتواند کاری کند که آنها بهتر عمل کنند . مادرش به وی اجازه داد تا لابراتواری در خانه برایش درست شود تا او بتواند آزمایشات خود را انجام دهد. در هنگام جوانی تام آزمایشگاهی از خودش درست کرد جایی که می توانست ایده ها و نظریاتش را آزمایش کند . بسیاری از چیزها را در این آزمایشگاه اختراع داد . می توانید حدس بزنید که اختراع مورد علاقه اش چه بود؟
گرامافون
ادیسون در کنار گرامافون اولیهاز قدیم الایام، داشتن وسیله‌ای که بتوان با آن صدا را ضبط کرد از آرزوهای بشر بوده است. قبل از آنکه توجه ادیسون به این مقوله جلب شود، لئون اسکوت مارتین‌ویل فرانسوی (۱۸۵۷ م.) و دیگران تحقیقاتی کرده و گام‌هایی در این راه برداشته بودند؛ اما دستگاه‌های آنها عملاً ً قابل استفاده نبود زیرا تنها با یک دور گوش دادن، صدای ضبط شده از بین می‌رفت. گرامافون یا دستگاه ضبط صوت اگر در آن زمان موسیقی گوش دهید، یا باید خودتان آنرا می نواختید و یا به کنسرتها می رفتید . معروفترین اختراع ادیسون چراغ حبابی بود . در آن زمان، مردم از چراغ های نفتی وگازی برای روشن کردن خانه هایشان استفاده می کردند. ادیسون می دانست که استفاده از الکتریسیته بسیار ساده تر و ارزانتر خواهد بود . مشکل اینجا بود که کسی نمی دانست چگونه باید این کار را انجام دهد . ادیسون مدت زیادی بر روی ایده اش کار کرد . بسیازی چیزها را استفاده کرد که هیچ کدام عمل نمی کردند . اما او هیچ گاه مایوس نشد و کارش را قطع نکرد ، او ادامه داد تا روزی که توانست آنچه را می خواست بدست آورد . امروز ، شما به سادگی می توانید با فشار دادن کلیدی هز زمان نور وروشنایی را داشته باشید .
همچنین ادیسون اولین نیروگاه برق را ایجاد کرد که به 85 مشتری برق می فروخت و توانایی روشن کردن 5000 لامپ را دارا بود . او در سال 1882 در نیویورک این کار را انجام داد . ادیسون همچنین دوربین متحرک را اختراع کرد . هنگامی که شما به تماشا فیلم و یا تلویزیون می روید ، می توانید از ایده و کارهای سختی که انجام داده است تشکر کنید . بسیاری از ماشین های الکتریکی که امروزه در خانه ها یا مدارس دیده می شوند از ایده ها و نظریات ادیسون نشات گرفته اند . اختراع کردن بهترین چیزی بودن که ادیسون به آن علاقه داشت . او ابتدا می اندیشید که اشیاء پیرامونش چگونه کار می کنند، پس فکر می کرد که چگونه می تواند کاری کند که آنها بهتر عمل کنند . که به آن الهام می گویند . اما قسمت متشکل کار اینجا بود که ادیسون باید ایده هایش را در عمل پیاده می کرد طوری که آنها کار می کنند . او انواع چیزها را استفاده می کرد تا در نهایت دقیقا" آن چه را که می خواست می توانست پیدا کند . خود او آنرا سخت کارکردن و نا امید نشدن می دانست او می گفت اختراع " یک درصد الهام گرفتن و 99 درصد پشتکار و جدیت است . " در سال ۱۸۷۷ م. ادیسون موفق به ساخت وسیله‌ای شد که واقعاً کار می‌کرد؛ یعنی می‌توانست صدا را ضبط و دو تا سه بار پخش کند. «ضبط صوت» ادیسون که فونوگراف (آوانگار) نام گرفته بود، ساختمانی ساده داشت: استوانه‌ای فلزی بود با یک دستهٔ گرداننده که در یک انتهای آن سوزنی همراه با یک بوق تعبیه شده بود. وقتی کسی استوانه را می‌چرخاند و درون بوق صحبت می‌کرد، بر اثر ارتعاش سوزن، روی ورقهٔ نازک حلبی ِدور استوانه خراش‌هایی می‌افتاد. برای شنیدن صدای ضبط شده نیز کافی بود سوزن را به ابتدای مسیر برگردانده و دوباره استوانه را به‌چرخش در آورند. کیفیت صدا البته بسیار پایین بود و صفحه حلبی هم پس از چند بار استفاده خراب می‌شد. با اینحال همین وسیله ابتدایی در نظر مردم بسیار شگفت‌انگیز می‌نمود و بشدت مورد استقبال قرار گرفت. روزنامه‌ها ادیسون را «جادوگر منلوپارک» لقب دادند. حتی دولت رسماً وی را به واشینگتن دعوت کرد تا اختراعش را در برابر مقامات به نمایش بگذارد. ده سال بعد (۱۸۸۷ م.) ادیسون (یا به روایتی الکساندر گراهام بل)، استوانهٔ مومی را جایگزین ورق حلبی کرد و بالاخره امیل برلینر مخترع آمریکایی آلمانی‌تبار با تبدیل استوانهٔ مومی به صفحهٔ پلاستیکی، گرامافون را به شکل امروزی درآورد.
عصر الکتریسیته
در ۲۷ ژانویه ۱۸۸۰ م. ادیسون تقاضانامهٔ دریافت امتیاز اختراع «لامپ روشنایی الکتریکی» را به ادارهٔ اختراعات آمریکا تسلیم کرد اما با درخواستش موافقت نشد. کارشناسان سازمان معتقد بودند که طراحی و ساخت لامپ ادیسون بر مبنای مطالعات ویلیام سایر انجام شده است؛ بنابراین تنها امتیاز اختراع رشتهٔ ذغالی شده پرمقاومت (مادهٔ تولیدکنندهٔ نور لامپ‌) به ادیسون تعلق گرفت.
در ۱۳ فوریه ۱۸۸۰ م. وی به کشف یک پدیدهٔ مهم فیزیکی نائل آمد که اکنون به اثر ادیسون معروف است. دو سال پس از نمایش عمومی لامپ الکتریکی، (۱۸۸۲ م.) ساختمان کارخانهٔ مرکزی تولید برق موسوم به «ایستگاه پرل استر یت» به پایان رسید و در چهارم سپتامبر همان سال نخستین سیستم توزیع نیروی الکتریسیته در جهان با قدرت ۱۱۰ ولت و ۵۹ مشتری در پایین محلهٔ منهتن به دست ادیسون افتتاح گردید. چندی بعد ادیسون کوشید تا حق امتیاز لامپ برق را در بریتانیا از آن خود کند و بر رقیبش جوزف سووان که مستقل از ادیسون موفق به اختراع لامپ حرارتی ِرشته کربنی شده بود- پیروز شود اما پس از یک دعوای حقوقی بی‌حاصل، دو طرف با یکدیگر به توافق رسیدند و برای بهره‌مند شدن از منافع اختراعشان در بریتانیا شرکت «ادیسووان» را تأسیس کردند. این شرکت در سال ۱۸۹۲ م. جزئی از کمپانی بزرگ جنرال الکتریک (متعلق به ادیسون) گردید.
شیوهٔ ادیسون
همانطور که گفته شد، بیشتر اختراعات ادیسون حاصل تکمیل ایده‌های دیگران و کار دسته‌جمعی گروه بزرگی از تکنسین‌ها و کارمندانی بود که تحت نظارت او به تحقیق و آزمایش می‌پرداختند. لویس لاتیمر دستیار آفریقایی-آمریکایی ادیسون که در پروژهٔ چراغ الکتریکی نقش مهمی داشت، از جملهٔ این افراد است.اگر امروز کمتر نامی از کسانی مانند او به میان می‌آید، به این دلیل است که ادیسون غالبا همکاران خود را در افتخار و اعتبار اختراعاتش سهیم نمی‌کرد. با این همه شکی نیست که بدون قدرت سازماندهی و خصوصاً همت بلند ادیسون دست یافتن به این همه موفقیت ممکن نبود. نیکلا تسلا فیزیکدان بزرگ و یکی از همکاران ادیسون دربارهٔ روش او برای حل مسائل می‌نویسد: «اگر ادیسون می‌خواست سوزنی را در انبار کاهی پیدا کند، با پشتکارفراوان دانه به دانه رشته‌های کاه را کنار می‌زد تا بالاخره سوزن نمایان شود. بارها با تأسف شاهد بودم که چگونه بخش اعظم وقت و انرژی او صرف یافتن یک فرمول جزئی یا انجام دادن محاسبه‌ای کوچک می‌شد.» ادیسون خود نیز در این‌باره گفته است: «نوآوری عبارت است از یک درصد الهام روح و نود و نه درصد عرق ریختن و تلاش کردن.» تسلا دانشمندی شایسته و بهترین کارمند ادیسون بود. او ابتدا از طرف ادیسون مأمور شده بود تا راه‌های توسعهٔ سیستم‌های جریان مستقیم (DC) را بررسی کند اما چون پس از پایان کار ادیسون تعهدات مالی خود را زیر پا گذاشت تسلا تصمیم به ترک شرکت او گرفت. با پذیرش استعفای تسلا، ادیسون مرتکب اشتباه بزرگی شد چرا که چندی بعد تسلا با کشف جریان متناوب (AC) در برابر امپراتوری ادیسون و سیستم DC او قد علم کرد. او با حمایت جرج وستینگهاوس کارخانه‌دار معروف سامانه‌های چندفازی توزیع برق را برپایهٔ جریان AC تکامل بخشید که بسیار کارآمدتر از سیستم ادیسون بود. با وجود تبلیغات منفی جنرال الکتریک، جریان AC روز به روز رواج بیشتری یافت و سرانجام سلطه ادیسون را بر بازار صنایع الکتریکی درهم شکست.
سینما
در سال ۱۸۸۹م. یکی از کارمندان شرکت ادیسون به اسم ویلیام کندی لوری دیکسون نوعی دستگاه نمایش فیلم اختراع کرد که پنج سال بعد(۱۸۹۴م.) با نام تجاری کینه‌توسکوپ (متحرک نما) در نیویورک به معرض نمایش گذاشته شد. کینه‌توسکوپ دستگاهی بود که هرکس از سوراخ آن به درون می‌نگریست و دسته‌ای را می‌چرخاند، تصاویر متحرکی را مشاهده می‌کرد. این وسیله ابتدا به‌عنوان مکمل گرامافون و برای رونق بخشیدن به بازار آن طراحی شده بود وهدف آن بود که با افزودن امکان تماشای عکس متحرک، بر جذابیت گرامافون نزد خریداران افزوده شود. با وجود اهمیت این اختراع، ادیسون یا دیکسون را نمی‌توان پایه‌گذار سینما دانست؛ کینه‌توسکوپ آنها بیشتر به ماشین «شهر فرنگ» شبیه بود و دریک زمان بیش از یک نفر نمی‌توانست از آن استفاده کند. چنین دستگاهی در عصر جدید که تودهٔ مردم به هیجان و سرگرمی‌های دسته‌جمعی نیاز داشتند چندان به کار نمی‌آمد. ایدهٔ بزرگ کردن تصاویر و بکارگیری پردهٔ نمایش هرگز به ذهن ادیسون نرسید چون همانطور که گفتیم از اختراع کینه‌توسکوپ مقصود دیگری داشت ولی حدود یک سال بعد لویی لومیر صنعتگر ثروتمند فرانسوی با ساختن دوربین فیلم‌برداری و پروژکتور و افتتاح اولین سالن سینما در گراند کافه پاریس (۲۸ دسامبر ۱۸۹۵م.) نخستین گام‌ها را برای علاقمند کردن مردم به این پدیدهٔ نو برداشت. پس از گذشت چند سال، سالن‌های نمایش فیلم در اروپا و آمریکا آنقدر فراوان شده بود که ادیسون نیز چاره‌ای جز پیوستن به این جریان و کنار گذاشتن سینمای تک نفره‌اش ندید. ادیسون در تبدیل سینما به رسانه‌ای همگانی و صنعتی سودآور نقش مؤثری ایفا کرده است. فیلم استاندارد ۳۵ میلیمتری با چهار روزنه در لبهٔ هر فریم که هنوز مورد استفاده قرار می‌گیرد از یادگارهای ادیسون است. وی همچنین مؤسس اولین استودیوی فیلمسازی دنیا (بلک ماریا در ایالت نیوجرسی) است. نخستین فیلم کپی رایت شدهٔ تاریخ سینما با عنوان «عطسهٔ فرد اُت» در این استودیو ساخته شد.
سال‌های پایانی
در اول فوریه ۱۸۹۳م. ادیسون ساختمان «بلک ماریا» نخستین استودیوی تصاویر متحرک را در وست اورنج ِ نیوجرسی به پایان برد. او کوشید تا اختراع دوربین فیلم برداری را تماماً به خود نسبت دهد و حق استفادهٔ انحصاری از آن را به دست آورد اما در ۱۰ مارس ۱۹۰۲م. ادعای او در یک دادگاه استیناف ایالات متحده رد شد. در ۱۸۹۴م. او در زمینهٔ ترکیب فیلم و صدا تحقیقاتی انجام داد که سرانجام به اختراع کینه‌توفون انجامید. این دستگاه که ترکیب ناجوری از کینه‌توسکوپ و گرامافون استوانه‌ای بود با استقبال مردم مواجه نشد. در ۶ ژانویه ۱۹۳۱م. ادیسون درخواست‌نامهٔ ثبت آخرین اختراع خود «وسیله نگهدارندهٔ اشیاء هنگام آبکاری» را به ادارهٔ اختراعات فرستاد اما پیش از دریافت پاسخ اجل به او مهلت نداد و این مخترع بزرگ در اواخر همان سال در سن ۸۴ سالگی چشم از جهان فرو بست .
» توماس ادیسون» در سال 1847 در شهر «میلان»، در ایالت «اوهایو» امریکا متولد شد. تام در کودکی مانند دیگر بچه ها در مدرسه موفق نبود و مادرش تصمیم گرفت او را در خانه تحت تعلیم قرار دهد. از این رو، تعداد زیادی کتاب به او داد تا مطالعه کند. تام پسری کنجکاو بود و همیشه در تلاش بود تا بفهمد چیزهای اطرافش چگونه عمل می کنند و دوست داشت بتواند کاری کند که آنها بهتر عمل کنند.
تام در دوران جوانی آزمایشگاهی درست کرد؛ جایی که می توانست ایده ها و نظریاتش را آزمایش کند. او بسیاری از چیزها را در همین آزمایشگاه اختراع کرد. زمانى که ادیسون 7 ساله بود، خانواده اش به میشیگان نقل مکان کردند. 4 سال بعد، توماس به عنوان پسر بچه فروشنده روزنامه و شیرینى در قطار بین پورت هورون و دیترویت مشغول به کار شد. این شغل وقت چندانى از وى نمى گرفت و او مى توانست به اندازه کافى به کارهاى دیگر مشغول شود. او در سال 1862 هفته نامه خود به نام «هرالد هفتگى» را منتشر ساخت. علاوه بر این، ادیسون یک دوره کارآموزى به عنوان تلگرافیست را گذراند و طى سال هاى 1863 تا 1868 در همین رشته به کار خود ادامه داد.
ادیسون نخستین اختراع خود را که یک دستگاه شمارش برگه هاى راى بود، در سال 1868 به ثبت رساند. اما این دستگاه در کنگره آمریکا مورد استفاده قرار نگرفت؛ چرا که این هراس وجود داشت که بتوان در کار آن تقلب کرد. یک سال بعد، او در نیویورک مدیر کمپانى استاک اند گولد شد، شرکتى را به اسم خود تاسیس کرد و از این زمان به سرعت در کارهایش ترقى کرد.
توماس ادیسون در سال 1871 با خانم مرى استیل ول (M .Stillwell) ازدواج کرد و در همین سال هم نخستین ماشین تحریر را اختراع نمود. در این دوره او در یک آزمایشگاه در نیوجرسى کار مى کرد. در تاریخ هجدهم ژوئیه سال 1877 ادیسون فونوگراف یا دستگاه ضبط صدا را اختراع کرد و نخستین انسانى بود که صداى ثبت شده خود را شنید.
در سال 1879 لامپ اختراعى او که از یک رشته ذغالین ساخته شده بود، بیش از 40 ساعت درخشید. علاوه بر این، ادیسون کار دستگاه تلفن را به وسیله یک میکروفون حاوى ذرات ذغال بهبود بخشید. در سال 1880 در منلوپارک - نخستین کارخانه لامپ سازى شروع به کار کرده و در کنار این کار به اختراعات دیگر خود از جمله فیوز الکتریکى، دستگاه هاى اندازه گیرى و تکامل دیناموهاى ماشین هاى بخار پرداخت. در سال1883 اثر ادیسون که بعدها به اختراع رشته هاى درخشان و لامپ هاى الکتریکى منجر شد، رسماً به نام او ثبت گردید. تا سال 1890 ادیسون کار فونوگراف را بهبود بخشید و شرکت ادیسون جنرال الکتریک را تاسیس کرد. اما برخلاف شایعات موجود، ادیسون مخترع صندلى الکتریکى نبود. این صندلى توسط یکى از همکاران او به نام هارولد پى براون اختراع شد.
در سال 1891 ادیسون دستگاه سینماتوگراف، که یکى از مراحل ابتدایى تکامل دوربین فیلمبردارى بود را اختراع کرد. باید متذکر شویم که اختراعات ادیسون که فهرست آن پایانى ندارد، از جمله تلفن، تلگراف، میکروفون و لامپ الکتریکى در واقع تنها بهبود و تکامل کار دستگاه هاى اختراع شده پیشین بودند.
اختراع مورد علاقه اش، گرامافون یا دستگاه ضبط صوت بود. معروفترین اختراع ادیسون، چراغ حبابی بود. در آن زمان، مردم برای روشن کردن خانه هایشان از چراغ های نفتی و گازی استفاده می کردند. ادیسون می دانست که استفاده از الکتریسیته بسیار ساده تر و ارزانتر خواهد بود. مشکل اینجا بود که کسی نمی دانست چگونه باید این کار را انجام دهد. ادیسون مدت زیادی بر روی ایده اش کار کرد. وی بسیاری از چیزها را مورد آزمایش قرار داد که هیچ کدام عمل نمی کردند، اما هیچ گاه مایوس نشد و کارش را قطع نکرد؛ او به تلاش خود ادامه داد، تا روزی که توانست آنچه را می خواست، بدست آورد. امروز، شما به سادگی می توانید با فشار دادن کلیدی، هر زمان نور و روشنایی را داشته باشید. در سال 1882 ادیسون اولین نیروگاه برق را در نیویورک ایجاد کرد که به 85 مشتری برق می فروخت و توانایی روشن کردن 5000 لامپ را دارا بود. وی همچنین دوربین متحرک را اختراع کرد. بسیاری از ماشین های الکتریکی که امروزه در خانه ها یا مدارس مورد استفاده قرار می گیرد، از ایده ها و نظریات ادیسون نشات گرفته اند.
اختراع کردن بهترین چیزی بود که ادیسون به آن علاقه داشت. او ابتدا می اندیشید که اشیاء پیرامونش چگونه کار می کنند، سپس فکر می کرد که چگونه می تواند کاری کند که آنها بهتر عمل کنند؛ که به آن الهام می گویند. اما قسمت مشکل کار اینجا بود که ادیسون باید ایده هایش را در عمل پیاده می کرد. او انواع چیزها را استفاده می کرد تا در نهایت، آن چه را که دقیقاً می خواست، پیدا کند. خود او آن را سخت کارکردن و ناامید نشدن می دانست. او می گفت :
«اختراع یک درصد الهام گرفتن و 99 درصد پشتکار و جدیت است».
ادیسون در اول فوریه 1893، کار ساختمان «بلک ماریا» نخستین استودیوی تصاویر متحرک را در «وست اورنج» نیوجرسی به پایان برد. او کوشید تا اختراع دوربین فیلمبرداری را به خود اختصاص داده و حق استفاده انحصاری از آن را به دست آورد، اما در روز 10 مارس 1902 ، ادعای او در یک دادگاه استیناف ایالات متحده رد شد. وی در سال 1894، تحقیقاتی را در زمینه ترکیب فیلم و صدا به انجام رساند که سرانجام منجر به اختراع «کینه توفون» گردید. این دستگاه ترکیب ناهماهنگی از کینه توسکوپ و گرامافون استوانه ای بود که با استقبال مردم مواجه نگردید.
ادیسون در روز 6 ژانویه 1931 درخواست نامه ثبت آخرین اختراع خود « وسیله نگهدارنده اشیاء هنگام آبکاری» را به اداره اختراعات فرستاد، اما پیش از دریافت پاسخ خود و در سن 84 سالگی درگذشت. او در سال 1931 در وست ارنج در ایالت نیوجرسی درگذشت.
جملات حکیمانه توماس ادیسون :
هیچ چیز واقعا خراب نیست ! حتی ساعتی که از کار افتاده است ، دو بار در روز زمان را درست نشان می دهد . توماس ادیسون
انسان ها مانند خطوط انگشتان هیچ کدام به هم شبیه نیستند .توماس ادیسون
انسان هر چه بالاتر برود احتمال دیده شدن وصله ی شلوارش بیشتر می شود .توماس ادیسون
ایمان باور کردن چیزی است که می دانی حقیقت ندارد.توماس ادیسون
نبوغ یعنی یک درصد الهام گرفتن ونود ونه درصد عرق ریختن.توماس ادیسون
تمام پیشرفتهای عالمگیر خود را مدیون تفکر منظم و یادداشت برداری دقیق هستم .توماس ادیسون
من هفتصد بار اشتباه نکردم. من یک بار اشتباه نکردم من زمانی موفق شدم که هفتصد راهی را که موفقیت آمیز نبود اصلاح کردم. هر گاه راهی را که عمل نمی کرد حذف کردم راهی را پیدا کردم که کار می کرد.توماس ادیسون
هیچ چیز در دنیا به اندازه عصمت و عفت زن را بالا نمی برد .توماس ادیسون
اگر هر یک از ما کارهایی را که قابلیت انجام آن را داریم انجام می دادیم جدا شگفت زده می شدیم. توماس ادیسون
افکار افراد متفکر خودبخود می اندیشد. توماس ادیسون امید همان قدر برای انسانها اهمیت دارد که بال برای پرندگان .توماس ادیسون
انسان در هر سنی که از کار بازماند بهتر است که بعد بی درنگ بمیرد.توماس ادیسون
بسیاری از ناکامی‌ها ناشی از این است که هنگام تسلیم شدن نمی‌دانید که تا چه حد به موفقیت نزدیکید .توماس ادیسون
اگر می خواهید در زندگی موفق باشید، استقامت و پشتکار را همراه صمیمی خود سازید.توماس ادیسون
حجب و حیا نهتنها آرایش است، بلکه نگهبان فضیلت است .توماس ادیسون
مهم این نیست که در کجای این جهان ایستاده ایم ، مهم این است که در چه راستایی گام بر می داریم .توماس ادیسون
لازمه موفقیت ،در توانائی تمرکز انرژی ذهنی و جسمی وبدون وقفه بروی یک مسئله است بی آنکه احساس خستگی کنید.توماس ادیسون
انسان هنوز خارق العاده ترین کامپیوتر است . توماس ادیسون من در زندگیم حتی یک روز هم کار نکرده ام. آنچه انجام داده ام، تفریح بوده است.توماس ادیسون
آنان که در زندگی پیروز و کامیاب شده اند، نخست از نظر فکر و روح، پیروز و کامیاب بوده اند.توماس ادیسون نیایش اگر به گونه ی تهاجمی و با پافشاری و پی در پی انجام گیرد، به اجابت می رسد.توماس ادیسون
همچون اسفنج که آب را در بر می گیرد، شما هم اندیشه های خوب را در بر گیرید و آن را در خدمت هدف خویش قرار دهید.توماس ادیسون
نام نیک پیراهنی است که هرگز کهنه نمی شود.توماس ادیسون زنها اختراعهای بزرگی نکرده اند، اما مخترعان بزرگ را پرورش داده اند.توماس ادیسون
طعم بسیاری از شکست های زندگی را کسانی چشیده اند که در دو قدمی کامیابی از تلاش خود دست کشیده اند.توماس ادیسون
من شکست نخورده ام، تنها هزار راه حل پیدا کرده ام که به کار نمی آیند.توماس ادیسون
هر پیشرفت و موفقیتی از اندیشه سر چشمه میگیرد. توماس ادیسون
من کار را از همان جایی که دیگران رهایش کرده اند،آغاز کرده و دنبال میکنم. توماس ادیسون

 

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

مگس خان ...

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید

 

 

http://s9.picofile.com/file/8268656826/H8FEZE_SH3R8ZY_1.jpg

 

http://s8.picofile.com/file/8268657100/H8FEZE_SH3R8ZY_2.jpg

 

http://s9.picofile.com/file/8268657250/AL_L8MEH_M_H_TAB8TAB8EE_1.jpg

 


 فال زدن به دیوان حافظ (شاعر معروف شیرازی که حافظ قرآن بود) در ایران شهرت دارد، در این که آیا فال زدن به دیوان حافظ اساسی دارد یا خرافه می باشد، بین صاحب نظران گفتگو است. بعضی معتقدند که چون حافظ، همه قرآن را در حفظ داشت و لقب «لسان الغیب» بر او صدق می کرد، فال زدن به دیوانش ممکن است، صحیح باشد، و بعضی بر آن، اصل و اساسی نمی یابند، به هر حال در اینجا مناسب است، به سه مورد از فال حافظ که نقل شده توجه کنید:
1- می گویند: مرحوم علامه طباطبائی (صاحب تفسیر المیزان متوفی 25 آبان 1360 شمسی) هنگامی که از تبریز وارد حوظه علمیه قم شد و خواست کتاب اسفار ملاصدرا (که در علم فلسفه است) تدریس کند، در زمان مرجعیت حضرت آیت اللّه العظمی بروجردی بود، و این مرجع بزرگ برای علامه پیام فرستاد که کتاب فلسفه را در قم تدریس نکند...
به هر حال، تا روزی علامه طباطبائی کنار کرسی نشسته بود و در این فکر بود که آیا کتاب اسفار را تدریس کند یا نه؟ سرانجام دیوان حافظ را که روی کرسی بود برداشت و به آن فال زد و آن را به طور ناگهانی باز کرد و دید در طرف راست صفحه این اشعار است:
عهد و پیمان فلک را نیست چندان اعتبار - عهدبا پیمانه بستم شرط با ساغر کنم
من که دارم در گدائی گنج سلطانی بدست - کی طمع بر گردش گردون دون پرور کنم
دوستان را گرد در آتش می پسندد لطف دوست - تنگ چشمم گر طمع بر چشمه کوثر کنم
از این اشعار، الهام گرفت و به تدریس اسفار پرداخت و کم کم موفقیت شایانی در این جهت پیدا کرد.
2- گویند: یکی از شخصیتهای نیکوکار در شیراز از دنیا رفت و جنازه او را برداشتند تا طبق وصیتش در حافظیه (کنار قبر حافظ) دفن کنند، به دیوان حافظ فال زدند ببینند آیا حافظ، راضی است یا نه؟
این شعر آمد:
رواق منظر چشم من آشیانه تو است - کرم نما و فرود آی که خانه خانه تو است
3- باز نقل می کنند: بعد از سقوط شاه سلطان حسین صفوی ، و غلبه افغانها بر ایران، محمود افغان یکی از اقوام خود را که «مگس خان» نام داشت، فرماندار شیراز کرد.
وی پس از چند روزی که در شیراز بود، روزی کنار قبر حافظ رفت، بر اثر تعصبات غلطی که داشت تصمیم گرفت قبر حافظ را خراب کند، هر چه اطرافیانش او را نصیحت کردند که از این تصمیم بگذرد، او گوش نکرد، سرانجام قرار بر این شد که از دیوان حافظ، در این مورد، فالی بگیرند، وقتی که دیوان را باز کردند، این شعر در آغاز صفحه راست آن آمد:
ای مگس! عرصه سیمرغ نه جولانگه تو است - عِرض خود می بری و زحمت ما می داری
مگس خان، با خواندن این شعر، سخت تحت تأثیر قرار گرفت، و از روح حافظ طلب عفو و بخشش کرد.
 

 

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

ازدواج با چه مردانی فقط یک سراب است؟

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید

 

http://s9.picofile.com/file/8268762050/EZDEW8JY_AZ_NOE_SAR8B_2.jpg

 

http://s8.picofile.com/file/8268762376/EZDEW8JY_AZ_NOE_SAR8B_1.jpg

 

http://s8.picofile.com/file/8268762626/EZDEW8J_VA_TAL8Q_SOR_ATE_1.jpg

 

 

یک مشاورخانواده ضمن تشریح ویژگی های مردانی که ازدواج با آنها سرابی بیش نیست برعدم ازدواج زنان با مردان پس از اتمام بحران طلاق و جدایی تاکید کرد.
رضا نافع، روانشناس و مشاور خانواده در گفت و گو با شبستان با بیان اینکه اگر به دنبال شریک زندگی خود هستید با مردان همیشه مجرد هیچ گاه ازدواج نکنید، گفت: این مردها در نگاه اول بسیار معقول و مناسب به نظر می رسند، اوضاع زندگی شان معمولا بی نقص و عالی است و همه چیز سر جای خودش است. خانه عالی، اتومبیل عالی، خدمتکار و ... فقط شما را کم دارد که بانوی آن خانه شوید. این همه رویایی است که در سر دارید اما فراموشش کنید ممکن است خانه و دارایی های این مرد به نظر عالی بیاید اما خود او چنین نیست. قرار گذاشتن با این مردان ممکن است جالب و مفرح به نظر آید اما برای ازدواج فقط یک سراب است.
وی با بیان اینکه چنین مردهایی به هیچ عنوان حاضر نیستند استقلال خود را که به این سختی حفظ کرده اند به این آسانی از دست بدهند، بیان کرد:
آنها دوست ندارند که کسی روال عادی زندگی آنها را مختل کند از فرزند خوششان نمی آید، هیچ گاه وعده ازدواج به کسی نمی دهند، بالای 40 سال سن دارند و هیچ وقت با هیچ زنی زندگی نکرده اند. هیچ چیز نمی تواند این روحیه سفت و سخت را برهم بزند پس وقتتان را تلف کنید تغییر دادن این مردها به این آسانی ها نیست و تقریبا غیرممکن است.
 نافع با بیان اینکه همچنین توصیه می شود بانوان با این مردان پس از اتمام بحران طلاق و جدایی نیز ازدواج نکنند، خاطرنشان کرد:
این همان مردی است که دوره نقاهت جدایی از همسر را پشت سر گذاشته است حال که زخم هایش بهبود یافته می خواهد جبران زمانی که از دست داده را بکند. یک ماشین اسپورت می خرد اگر موی سفید در سرش ببیند رنگ می کند و کمی هم به سر و وضع لباس هایش می رسد یعنی خود را برای آشنایی های جدید و یک زندگی جدید کاملا آماده می کند.
 این مشاور خانواده با بیان اینکه
یکی از مشخصه های مهم این مردها این است که فقط با زنانی قرار ملاقات می گذارند که حداقل 20 سال از خودشان جوان تر باشد، تصریح کرد: اگر مرد میانسالی که فکر می کنید به او علاقه دارید را با دختر جوانی دیدید باید بدانید که یک آن خانم دخترش نیست 2 هر دفعه که او را می بینید احتمالا با دخترهای جوان مختلف خواهد بود 3 دوستانش هم نگرانش هستند که چطور از خود یک احمق می سازد 4. او اصلا توجهی به حرف های بقیه ندارد. اگر هنوز هم به چنین مردانی علاقه مند هستید باید بدانید که بعضی از این موارد پس از بحران حداقل 20 سال به طول می انجامد.
وی با اشاره به عدم ازدواج زنان با مردانی که به تازگی از زن قبلی خود جدا شده اند، اظهار کرد:
این مردان هم ممکن است متاهل باشند چون هنوز عمیقا به همسر قبلی اش وابسته است این مرد که به تازگی از همسر یا دوست دختر خود جدا شده است اصلا موقعیت یا روحیه مناسبی ندارند که شما لایق آن باشید.
نافع ادامه داد: قلب این مرد، شکسته است هنوز هم به برگرداندن و زندگی با زن قبلی فکر می کند از فکر اینکه ممکن است آن زن با مرد دیگری ازدواج و رابطه داشته باشد دیوانه می شود و همچنین دلش به حال فرزندانش می سوزد برای خانه ای که از دست داده متاسف است و نگرانی این است که چطور می تواند همه این چیزها را دوباره بسازد.
 این روانشناس اظهار کرد: ممکن است هر وقت که شما بخواهید با شما قرار بگذارد اما مطمئنا هیچ وقت از ساعاتی که کنار او می گذرانید لذت نخواهد برد.
مهم نیست که کجا بروید و چه به هم بگویید همه کارهای او نشانی از زندگی گذشته اش خواهد داشت چنین مردهایی همیشه به دنبال زنانی هستند که بتوانند موقتا خلا زندگی آنها را پر کنند.
 وی با بیان اینکه این گروه از مردها بعد از گذشت چند مدت بهبود می یابند، اذعان کرد: اولین کارشان هم پس از بهبودی رفتن به سراغ زن های جدید خواهد بود زنانی جالب و جذاب که فکر زن قبلی را به کلی از ذهن شان محو کند.
 نافع با بیان اینکه همچنین زنان باید با مردانی که می خواهند سوپراستار شوند از ازدواج با آنها خودداری کنند، افزود:
اصولا این گروه از مردان کیس (مُورد) خوبی برای ازدواج به حساب نمی آیند رویای ستاره شدن هر علاقه دیگری را در زندگی عادی و زندگی زناشویی آنها از بین می برد.
 وی اظهار کرد: بدتر از همه اینکه عاقبت زنی که چنین مردی را در راه رسیدن به رویاهایش یاری کند بسیار دردناک است پاداش ستاره شدن رسیدن به انواع و اقسام زن ها و دخترهای زیبا و جذاب است.
 این مشاور خانواده در ادامه تصریح کرد: همیشه همین طور بوده است مردها در هر عرصه ای که معروف ترند چه سینما چه سیاست، تجارت یا هر رشته دیگری زنان بخشی از پاداش و درآمد آنان هستند زنان زیادی دور این آدم های موفق چرخ می زنند و آماده انجام هر خدمتی برای آنها هستند.
 وی با بیان اینکه متاسفانه بیشتر خانم ها این واقعیت تلخ را فراموش می کنند، بیان کرد:
من همیشه از تعداد زیاد تلفن های خانم هایی که فکر می کنند مرد زندگی شان چنان هنرپیشه یا خواننده مشهور است در عجبم آن هم نه به عنوان قهرمان رویاهای زندگی شان بلکه به عنوان شوهر.
 وی با اشاره به ممنوعیت ازدواج زنان با مردان متاهل گفت: این دسته از مردان که وضعیت شان معمولا مشخص تر از سایرین است اما با این وجود باز هم زنان زیادی برای مشاوره مراجعه می کنند و می گویند عاشق یک مرد متاهل شده اند و از این قبیل مشکلات این مسئله ممکن است برای هر کسی در زندگی اتفاق بیفتد من خودم به شخصه فکر می کنم اگر از این دسته مردان دوری می کردند زودتر از اینها ازدواج می کردند.
 نافع با بیان اینکه
مردان متاهل معمولا ترفندهای زیادی برای به دام انداختن زنان دارند، اظهار کرد: در شروع آشنایی ممکن است به زنان بگویند که فقط کمی متاهل هستند اگر شما برخورد مثبت از خود نشان ندادید سعی می کنند شما را با هزار و یک دلیل قانع کنند و معمولا می گویند با همسرشان تفاهم ندارند و یا همسرشان آنها را درک نمی کند یا سالهاست که با او هیچ رابطه ای نداشته و فقط منتظر این هستند که بچه هایشان ازدواج کنند تا از هم طلاق بگیرند.
 وی با تاکید بر اینکه زنان نباید هیچ یک از این حرف های مردان متاهل را باور کنند، خاطرنشان کرد:
حتی ممکن است بعضی از آنها به دروغ بگویند مجردند شما از کجا ممکن است پی به دروغ آنها ببرید البته راهها و نشانه های زیادی وجود دارد چنین مردی هیچ وقت شماره تلفن منزلش را نخواهد داد روزهای تعطیل و آخر هفته ها هیچ وقت با شما نخواهد بود با دلایل و بهانه های مسخره قرار ملاقات ها را برهم می زند و معمولا کم پیش می آید شب را در کنار شما سپری می کند.

 

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

این کولی به از ما بهتران جنبه-ی موروثی پیدا نکرده؟! ...

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  

 این کولی به از ما بهتران جنبه-ی موروثی پیدا نکرده؟! ... 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید

http://s9.picofile.com/file/8268584500/KULBARY_3.jpg

 

http://s8.picofile.com/file/8268584668/KULBARY_4.jpg

 

http://s9.picofile.com/file/8268598900/KULBARY_2.jpg

 

http://s9.picofile.com/file/8268599234/KULBARY_1.jpg

 

 

  سیل عظیمی از جمعیت مناطق کردنشین ایران در استان‌های ایلام، کردستان، کرمانشاه و آذربایجان برای امرار معاش مشغول کول‌بری هستند. این افراد به ناچار برای داشتن تکه‌ای نان به این شغل روی می‌آورند و در این راه از توان فیزیکی خود استفاده کرده و بعد از مدتی جسم آن ها مستهلک شده و دچار بیماری‌های صعب‌العلاج می‌شوند.
 کول‌بران برای رساندن کالا از آن طرف مرز به دست صاحب آن در این سمت مرز ناچارند از میان تله‌های انفجاری و میادین مینی که بر سر راه آنان است، عبور کنند و جان خود را از دست می‌دهند و در بسیاری مواقع حتی اسب‌های آنان نیز به این دلیل که به عنوان ابزار قاچاق کالا تلقی می‌شود، توسط نیروهای انتظامی کشته می‌شوند.
 بعد از مدتی این کول‌بران که معمولاً دارای خانواده‌های پرجمعیت هستند، توان فیزیکی خود را از دست می‌دهند یا کشته می‌شوند و بعد از آنان نوبت به کودکانشان است که مشغول به کار کول‌بری شوند.
 این کودکان نیز با همان مخاطراتی مواجه می‌شوند که والدینشان مواجه بودند و همان خطرات برایشان تکرار می‌شود.
 این کودکان نه تنها در زندگی که در این شغل نیز مورد ستم‌های مضاعف قرار می‌گیرند و دچار صدمات بدنی شدید می‌شوند که متاسفانه این موضوع هرگز مورد بررسی قرار نگرفته و سازمان‌های حمایت از کودکان نیز هیچ اقدامی در این باره انجام نداده‌اند.
 اکثر این کودکان بین ۱۲ تا ۱۸ سال سن دارند و قالب آن ها پسر هستند، اما دختران نیز در میان آنان دیده شده‌اند. این کودکان نیز همچون والدین خود در تله انفجاری گیر می‌افتند یا روی مین می‌روند یا دچار شکستگی اندام به دلیل وزن بالای کالا می‌شوند. همچنین آنان مورد خشونت‌های مختلفی قرار می‌گیرند. همچنین به دلیل کودک بودن میزان دستمزد آنان بسیار ناچیز است.
 شرایط معیشتی و فقدان شغل و لزوم اخذ درآمد باعث می‌شود این کودکان که غالباً سرپرستان‌شان دچار معلولیت ناشی از کول‌بری شده‌اند، خود اقدام به کار کول‌بری کنند.
 کول‌بران یک واقعیت تلخ جامعه مناطق کردنشین ساکن در نوار مرزی هستند و باید برای مشکلات آن ها چاره‌اندیشی کرد.

 

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی