بسم الله الرحمن الرحیم
جهت مراجعه به مرجع
متن،
یا عنوان
اصلی،
به پیوند فوق اشاره
کنید
به گزارش
اعتدال، «جام جم» نوشته :
پشت دیوارهای بلند زندان، پشت آن درهای آهنی بزرگ که
نفوذناپذیر به نظر میرسد، پشت این ساختمانها که خفهاند
و دلگیر و پُر یاس، یک عده دارند زندگی میکنند، به
معنی واقعی، با تلفظ درستش، حتی بریز و بپاش میکنند،
خوب میخورند، عالی میپوشند، خوب انعام میدهند، حتی
خوب با پول، آدم میخرند.
زندانیانِ سه زندان با فاصلههای چند ده کیلومتری از هم به ما اطلاعاتی دادند
که سرجمع، نامش را میشود گذاشت سبک زندگی زندان، یک
جور طبقهبندی خاص میان همه سبکهای زندگی، یک سبک
تجملی و لاکچری که عقل مات میماند از آن.
بهزاد توی اتاق ۵۲ نفرهشان شهردار است، جارو میکند، سفره پهن میکند، سفره
جمع میکند و ظرف و لباس میشوید برای هفتهای ۸۰ هزار
تومان. بعضی شهردارها اما اختصاصیاند و ویآیپی به
برخی زندانیان خدمات میدهند.
رحمان میگوید در بند ۲، مردی که پمپبنزیندار است یک گماشته خصوصی دارد که
مثل یک لَـله همه کار برایش میکند، هفتهای۲۰۰ هزار
تومان هم میگیرد و سه وعده غذای روز را مهمان اوست.
محمود هم نمیداند آن سیاهپوستهای درشتهیکلی که رختچرکهای زندانیان را میشویند
کیاند و اهل کجایند، ولی خوب میداند سه طلافروشی که
کارشان جعل سکه و دلار بوده و یک رئیس بانک متخلف، دو
خدمتکار دارند که حتی برایشان آشپزی میکنند. روزنامههای
روز میرسد دست این چهار نفر، مجلههای باطله اما سهم
بقیه زندانیان میشود.
زندانها تنگ است، یعنی آنقدر آدم تویشان جمع شده که جمعیت در آنها لول میزند.
رئیس سازمان زندانها می گوید سرانه فیزیکی هر زندانی
که باید ۱۳ متر باشد حالا پنج متر کمتر است. داستان کفخوابی
از همین جا شروع میشود که او هیچگاه منکر این نیز
نبوده است. ماجرای کف خوابی و تخت خوابی در زندانها
روایتی شنیدنی دارد که زندانیانی که به ما اطلاعات
دادند با آب و تاب تعریفش میکنند.
این گونه است که تختها فروشی می شود. تخت اجارهای هم هست. هرزندانی دو سال
بعد از ورودش به زندان صاحب تخت میشود، یعنی نوبت
تختخوابیاش بعد از دوسال و حتی بیشتر میرسد، ولی در
زندانها هستند کسانی که از راه نرسیده، هنوز عرق خشک
نکرده و رحل اقامت نیفکنده، صاحب تخت میشوند، معمولا
نیز تختهای طبقه پایین نه طبقه دو و سه.
بهزاد میگوید در سالن ۵، مرد کارخانهداری هست که تخت را خرید پنج میلیون
تومان؛ فروشنده یک زندانی دست به دهان بود که این پول
را زد به زخمش.
زندانیانی که فعلا پول قلنبه نمیخواهند و دنبال درآمد مستمرند، ولی تخت را
اجاره میدهند. بهزاد میگوید یک نفر در بندشان تخت
طبقه سوم را هفتهای ۵۰۰ هزار تومان اجاره داده و کسی
دیگر۳۵۰ هزار تومان بابت روزی سه ساعت کرایه میگیرد.
داستان کسانی که این تختها را اجاره میکنند یا میخرند همان حکایت لاکچریبازی
در زندانهاست، جماعتی که همانند روزگار آزادیشان
مثل ریگ پول خرج میکنند و نمایش قدرت میدهند، همانها
که اگر خدمتکار مخصوص نداشته باشند برای شستوشوی هر
تکه لباسشان به زندانیان داوطلب دستمزد میدهند،
هرکیلو برنج هندی را به قیمت برنج ایرانی میخرند،
میوه فصل میخورند، روزی سه بار غذا سفارش میدهند و
هزینه تلفنشان در هفته میرود بالای۱۵۰هزار تومان.
بند
اعیانی مواد مخدر
به تلفن همراهش زنگ زدهام، به یک ۹۰۱، به سیمکارتی که بیشتر زندانیان حسرتش
را میکشند ولی می گویند در زندان موادمخدر توی دست و
بال خیلیها هست. فرزاد خوشصحبت است حتی پرحرف، یک
فروشنده کهنهکار کوکائین که میگوید این گوشی و
سیمکارت برایش۲۰ میلیون تومان آب خورده. مجرمان گردنکلفت
موادمخدر دست و دلبازانه پول خرج میکنند، به قول
فرزاد برای نمایش قدرت مالیشان.
تختهای طبقه اول برای آنهاست، به این تختها میگویند زاغه. اینها یک جفت
دمپایی را میخرند ۴۰۰ هزار تومان، دربعضی بندهای خاص
حتی تا یک و نیم میلیون. فرزاد روی درستی عددهایش
اصرار دارد و میگوید او که حبس ابد خورده نیازی به
دروغ ندارد. بهزاد هم از زندانی دیگر، صحه میگذارد بر
این عددها و خبر میدهد در بند آنها یک صندل خوب ۲۵۰
هزار تومان است و یک تیشرت معمولی صد هزار تومان.
اینها چیزهایی است که برخی خانوادههای زندانیان هنگام
ملاقات میآورند ولی زندانی دل از آنها میکند و به
قیمت گزاف میفروشد تا پولی جمع کند؛ این رسم زندان
است.
فرزاد دوباره از گردنکلفتها حرف میزند و از
تیپهایی که در زندان میزنند. اینها لباس مخصوص
هواخوری دارند، صبح یک دست و عصر یک دست، غذای سفارشی
میخورند و نان شیرمال و بربری داغ و شیرینی میآید سر
سفرهشان. اما شگرفتر اینکه عطر میخرند و گران هم
میخرند، بعضیها را یک میلیون و بعضیهای دیگر را تا
دو میلیون تومان.
فرزاد از تعجب ما تعجب میکند و میگوید کسی که حبس
ابد خورده و باید تا آخر عمر اینجا باشد چرا عطر نزند
و خوب زندگی نکند؟
اما حکایت پول خرج کردنهای
زندانیانی که
به قول فرزاد چراغ تریاکشان همیشه روشن است شنیدنی است.
درندامتگاه زندانیان موادمخدر، آنهایی که اهل نشئگیاند
این روزها برای یک گرم شیشه ۴۰۰ هزار تومان پول میدهند
و برای یک گرم هروئین۷۰ هزارتومان.
این قیمتها تقریبا پنج شش برابر قیمتهای شوش و مولوی و پاتوقهای بدنام
تهران است. ولی زندانیانی که ثروتهای آنچنانی دارند
از این قیمتها باکشان نیست،
به گفته فرزاد با خرج موادشان هرماه تا ۱۵ میلیون
تومان هزینه میکنند. در کنار این لاکچریبازها اما
جماعتی از زندانیان که تعدادشان کم هم نیست، گِرد میخوابند،
کم میخورند و بد میپوشند چون آه در بساط ندارند و
نمیخواهند بار مخارجشان روی دوش خانواده بیفتد مثل
بهزاد که یک خدنگ است یا مثل رحمان که جوراب و شال میبافد
و با هستههای خرما تسبیح میسازد و میفروشد.
تائید
نظام طبقاتی
اسمش را فقط میشود گذاشت نظام طبقاتی، محمدکاظمی عضو کمیسیون حقوقی و قضایی
مجلس نیز با این تعبیر موافق است.
او میگوید این ظاهرا طبیعی شده که عدهای لوکس زندگی کنند و عدهای آه در
بساط نداشته باشند.
کاظمی تائید
میکند در زندانها اینچنین است و آن بازتابی است از
آنچه در جامعه رخ میدهد. او میگوید اما میشود با
نظارتهای دقیقتر و بازرسیهای بیشتر جلوی اختلافات
طبقاتی در زندانها را گرفت، حتی میگوید باید ورود
پول به زندانها را محدود کرد.
اما این فقط یک روی ماجراست چرا که اگر عدهای
در زندانها با پول حکومت میکنند
و عدهای از روی تنگدستی به هرچیزی در زندان تن میدهند،
از یک سو به فرهنگ نانوشته زندان و ارج و قرب پولدارها
در ندامتگاهها برمیگردد و از سوی دیگر به وضعیت مالی
وخیم زندانهای کشور.
سازمان زندانها سال به سال فقیرتر میشود، حتی بودجه ۹۷ آن نسبت به سال قبل
۱۳ درصد کمتر شده و به قول رئیسش به بیمارستانها و
شرکتهای آب و برق و گاز حسابی بدهکارند و مجبورند
تغذیه زندانیان را در سه وعده روزانه با ۵۴۰۰ تومان
جمع و جور کنند.
همین
است که آدمهای پولدار و دست به جیب در زندانها برو
بیا دارند چون میتوانند هم چاله چوله های زندان را
پر کنند، هم به خودشان و دیگران برسند. بهزاد میگوید
فلان زندانی هر از گاهی همه بچههای بند را به چلوکباب
مهمان میکند.
تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی
بسم الله الرحمن الرحیم
جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید
حسین
تا همین یک سال پیش کنار خواهر و برادر بزرگ ترش سر
چهارراه ها و داخل مترو اسکاچ و آدامس میفروخت.
به
گزارش اعتدال؛
از وقتی که طرح دستگیری کودکان کار را آغاز کردند، او
هم مجبور شد زیر پوشش شرکت های تفکیک زباله که زیر نظر
شهرداری فعالیت می کنند، کار کند تا دیگر ماموران داخل
خیابان، او را دستگیر نکنند. بعضی وقت ها هم ماموران
شهرداری که او را نشناسند، کیسه زبالههایش را از او
می گیرند و خودشان زباله ها را می فروشند و پول یک روز
زباله گردی حسین از جیبش بیرون می رود. تلاش های محسن
و خواهر و برادرش در خیابان های تهران میان زباله ها
تنها برای این است که شب ها سر گرسنه روی زمین نگذارند
و پدر و مادرشان بتوانند پول اجاره آلونکی را که شب ها
در آن می خوابند،تامین کنند. چند روز پیش «حسن شمشادی»
خبرنگار صدا و سیما عکسی در صفحه اینستاگرامش منتشر
کرده بود که در آن عکسی از یک قابلمه غذا منتشر کرده
که محتوای آن غذایی درست شده با گوشت گربه است! او در
شرح این عکس می نویسد:« لطفا دقت بفرمایید!!! آنچه که
می بینید، ظرف غذای یک خانواده است؛ تصور می کنید که
محتوی آن چیست؟! آنچه این خانواده و بسیاری دیگر می
خورند، گوشت گربه است! آنان حتی از اندک گوشت کلاغ
مُرده هم نمی توانند بگذرند،چون چاره ای ندارند و می
خواهند زنده بمانند. این خانواده یکی از دهها خانوار
ساکن در روستاهای بسیار محروم گمشاد، کندوکه، ملادادی،
جهان آباد، رودینی، هیرمند و قرقری در شهرستان زابل
واقع در استان سیستان و بلوچستان است».
او در انتهای این پست خبر داده که قصد کمک مالی به اهالی این مناطق را دارد و
شماره حسابی را نیز برای این کار منتشر کرده است. اما
انتشار این پست اینستاگرامی با واکنش های بسیاری همراه
بود. یکی از کاربران به نام زهرا زیر این پست نوشته
است:« آقای شمشادی مردم مرزنشین اون مناطق محروم هستند
اما نه در این حد که گوشت گربه بخورند و روزه بگیرند.
این خبر و تصاویر درست نیست. این غذا شبیه سیرابی هست،
من خودم سیستانی ام این اخبار به این صورت فقط توهین
به مردم آن منطقه است». همچنین رضا باوفا، عضوشورای
مرکزی حرب اتحاد ملت نیز در گفتوگو با امتداد گفته
است:«اگر خبرنگار صدا و سیما اندک شناختی از مردم
شرافتمند سیستان داشت، میدانست که این مردم حاضرند
سختی بکشند اما تن به چنین کارهایی ندهند. این راه کمک
به مردم نیست».
مردمان
مظلوم
نسبت دادن تصویر پر سر و صدای مصرف گوشت گربه به مردم
سیستان و بلوچستان در حالی صورت گرفته که محرومیت
بسیاری از شهروندان و ساکنان شهرهای این استان سالهاست
وجود داشته و با وجود گزارش های فراوان حاکی از مشکلات
مردمان این دیار، کمترین کار ممکن برای آنها صورت
گرفته است؛ درحالی که مردمان سیستان و بلوچستان همواره
در سپهر سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران نقش بسزایی
داشته و دیدن محرومیت بسیاری از شهروندان این دیار،
روا نیست. سالهاست مردمان دیار هیرمند و خطه سیستان و
بلوچستان در هر انتخابات و تصمیم های سرنوشت ساز
مملکتی، در خط اول حضور دارند و تاثیر خود را در
سرنوشت مملکت به خوبی گذاشتهاند اما تصاویری که از
زندگی مردمان آن منتشر شده، یا حاکی از فقر و محرومیت
بوده یا مدعای درگیری و نزاع داشته است و حال نیز دیگی
از گوشت گربه، مظلومیت دو چندان مردمان جنوب شرق ایران
را فریاد می زند. بااین حال کم توجهی به بطن زندگی
گروههای مختلف مردم، فاصله طبقاتی آزار دهنده و فقری
که به نظر گستره آن بیشتر از قبل شده است، موضوعی است
که تنها مربوط به بخش هایی از سیستان و بلوچستان نشده
و در بسیاری از نقاط کشور قابل رویت و لمس کردن است و
برای دیدن تصاویر مربوط به فقر نیازی به رفتن تا
سیستان و بلوچستان نیست. کافی است به میدان شوش و
خیابان خراسان تهران برویم تا در آنجا خانواده هایی را
ببینیم که از فشار گرسنگی، کنار خیابان از حال رفته
اند. بخش زیادی از آنها دچار اعتیاد می شوند و وقتی
دیگر پولی برای خریدن مواد پیدا نمی کنند در حاشیه
خیابان و کوچه جان می دهند. مدتی پیش جسد کبود شده یکی
از معتادانی که از گرسنگی جان باخته بود، ساعت ها کنار
خیابان افتاده بود تا اینکه بالاخره آمبولانس بهشت
زهرا از راه رسید و جسد را جمع کرد. متولی اصلی رسیدگی
به فقرا در جامعه کمیته امداد است که زیر نظر مستقیم
نهاد رهبری فعالیت می کند.
ریشه
دار شدن فقر!
در حالی که نگاهی به تصویر مصرف گوشت گربه – که هنوز صحت آن تایید رسمی نشده
است – و زندگی فلاکتبار گروهایی از مردم در سال های
اخیر، حکایت از افزایش فقر و ریشه دار شدن آن دارد اما
مسئولان در اظهارنظرهای خود مدعی تلاش برای ریشه کنی
فقر و محقق شدن وعده هایشان در این باب هستند.
خبرگزاری مهر دوم خرداد امسال به نقل از پرویز فتاح،
رییس کمیته امداد گفته است: «سهم کمیته امداد از محل
برداشت ۱.۵میلیارد دلار از صندوق توسعه ملی ۱۰۰ هزار
فقره تسهیلات اشتغالزایی به ارزش ۲۵ میلیون تومان
تعیین شده است. به دلیل اینکه فقر چندبعدی است، علاج
آن در زمان کوتاه ممکن نیست. با حمایت دولت و مجلس در
چند سال آینده وضعیت فقرزدایی بهبود خواهد یافت». رییس
کمیته امداد درباره اینکه فقر مطلق ریشهکن شده است یا
خیر، توضیح داد: «در جلسه دو هفته گذشته با رییسجمهور
در مشهد بنده به این نکته اشاره کردم که شعار دولت
دوازدهم ریشهکنی فقر مطلق بود که آقای روحانی نیز به
وعده خود عمل کردند». رییس کمیته امداد بابیان اینکه
وعدههای دولت در بودجه برای حمایت از محرومان محقق
شده است، ادامه داد:« در سال ٩٦ بر اساس تبصره ١٤،
چهار هزار میلیارد تومان بودجه برای کمیته امداد تعیین
شد. همچنین طبق تبصره ١٦، سه هزار میلیارد تومان وام
قرضالحسنه اشتغال به مددجویان کمیته امداد اختصاص
پیدا کرد که ٩٠ درصد آن جذب شد. امسال نیز با اختصاص
هفت هزار میلیارد تومان بالاترین رشد ردیف بودجه برای
حمایت از نیازمندان در نظر گرفتهشده است». رییس کمیته
امداد امام خمینی (س) گفت: «روحانی شعار رفع فقر را
بیان کرد، من منصفانه در این جمع اعلام میکنم به این
شعار خود عمل کردند». پرویز فتاح در شورای اداری
خراسان رضوی در حضور رییس جمهور در مجتمع سپید مشهد،
اظهار کرد:« تبصره ۱۴ را نمایندگان کمک کردند تصویب شد
و ۴۰۰۰ هزار میلیارد تومان برای اولین بار در بودجه
لحاظ شد».
بخشی
از خانوار ایرانی هزینه تامین غذا را ندارد
صحبتهای رییس کمیته امداد در حالی مطرح میشود که حسین راغفر، اقتصاددان، خط
فقر مطلق برای یک خانواده چهار نفره شهری در سال ۹۶ را
حدود چهار میلیون تومان اعلام کرده و گفته است: بر
اساس محاسبات صورت گرفته در سالهای اخیر۳۳ درصد جمعیت
کشور دچار «فقر مطلق» هستند». او در ادامه صحبت هایش
گفت: «مطالعات نشان میدهد خط فقر مطلق برای مناطق
محروم ۵٠ درصد مناطق شهری و حدود دو میلیون تومان است».
راغفر با بیان اینکه منظور دولت از فقر مطلق برای یک
خانواده پنج نفره ٧٠٠ هزار تومان است، افزود: « این
مبلغ برای یک خانواده پنج نفره حتی تامین کننده غذایشان
نیست. آنچه ما به عنوان فقر مطلق تعریف میکنیم، سبد
مشخصی است که باید حداقل کالاهای اساسی را در برداشته
باشد؛ به نحوی که اگر فردی به آنها دسترسی نداشته
باشد، سلامت فیزیکی، جسمانی و روحیاش به خطر بیفتد؛
این کالاها در همه جای دنیا پذیرفته شده و شامل غذا،
مسکن، خدمات سلامت، حمل نقل و... هستند». این
اقتصاددان در گفتوگو با ایسنا با بیان اینکه فقر
آموزشی نشان میدهد که نابرابری آموزشی افزایش یافته
است، ادامه داد: «مطالعات ما نشان میدهد که درآمد ۶
درصد از جمعیت کشور هزینه غذایشان را تامین نمیکند.
اسم این مرحله خط گرسنگی است و به آن معناست که درآمد
یک خانوار حتی نمیتواند هزینه غذایش را تامین کند. ما
میدانیم که خانوارها فقط با هزینه غذا خوردن رو به رو
نیستندبلکه هزینههای دیگر هم مانند هزینه حملونقل،
پوشاک، مسکن و ... را هم دارند». راغفر در ادامه با
اشاره به فقر سبدغذایی خانوارها و نبود امکانات دیگر
زندگی افزود:« خانواری که کل مخارجش کمتر از سبد حداقل
غذاست، بهطور حتم با گرسنگی و مشکلات آموزشی و دسترسی
به خدمات سلامت روبهرو است. هرچند نهادهای دولتی این
رقم را دو یا سه درصد (جامعه) اعلام میکنند اما تا
جایی که من به یاد می آورم، وزارت بهداشت این رقم را
۱۰ درصد اعلام میکرد؛ این میزان به جز گروهی است که
با مشکل سوء تغذیه روبهرو هستند». وی با بیان اینکه
روشهای مختلفی برای محاسبه فقر وجود دارد، ادامه داد:«
در محاسبه فقر برخی شاخصها میتواند روی تعداد کسانی
که زیر خط فقر هستند، تاثیرگذار باشد اما پایینترین
موردی که در سالهای اخیر محاسبه کردهایم ۳۳درصد
جمعیت کشور دچار فقر مطلق و ۶ درصد نیز دچار گرسنگی
هستند که این تعداد نزدیک به پنج میلیون نفر است».
13 میلیون حاشیه نشین زبان
گویای فقر
کافی است سری به سایت دیوار بزنید و در آنجا با انبوه آگهیهایی مواجه می
شوید که در آنها افراد برای خوردن یک وعده غذای گرم
حاضرند ساعتها کار کنند و دستمزدی هم نگیرند. ساعتها
کار آنها در حالی است که تنها خواستهشان سیر کردن
شکمشان است. بیکاری و گرسنگی وزنههای سنگینش را روی
گلوی قشرهای ضعیف جامعه گذاشته و اندک اندک توان نفس
کشیدن را از آنها می گیرد. یک جامعه شناس در گفتوگو
با «قانون» درباره وجود فقر مطلق در جامعه می گوید:«
ما بیکاری مطلق در جامعه داریم و فقر از تبعات این
بیکاری است. کارتن خوابها و حاشیه نشینها دچار فقر
مطلق هستند». او با اشاره به اینکه وجود حاشیه نشین ها
در کشور فقرمطلق را اثبات می کند، ادامه داد:« ما 13
میلیون حاشیه نشین داریم که همه خرده فروش مواد مخدر
هستند تا پولی برای خریدن یک وعده غذا پیدا کنند. اگر
فقر نیست، این همه اعتیاد از کجا میآید؟». او فقر را
یکی از دلایل اعتراضات مردم می داند و ادامه می
دهد:«کامیونداران چرا باید اعتراض کنند؟ باید فکری
برای جامعهای که از فقر و بیکاری در حال نابودی است،
کرد. کسی نمیداند چند نفر در خیابانها از گرسنگی و
فقر میمیرند. کودکانی که سر چهارراه میآیند و تا
پاسی از شب کار میکنند، تنها میخواهند نان بخور و
نمیر برای خانوادههایشان فراهم کنند. ما از سال ها
قبل تاکید کردیم که طبقه متوسط جامعه در حال حرکت به
سمت خط فقر بوده و حالا این اتفاق افتاده است. طبقه
متوسط شهری هم در حال ضعیف شدن است. جامعه در حال
دوطبقه شدن است. یکی طبقه ضعیف و دیگری طبقه بالای
شهری». او اختصاص دادن بخش زیادی از بودجه کشور را به
نهادهای خاصی که هیچ عایدی برای مردم ندارد برای مردم
کمرشکن اعلام کرد و گفت:« بودجه باید صرف هزینههای
مردم شود، نه اینکه در کشورهای دیگر صرف عملیاتهای
نظامی شود. آنوقت است که دیگر پولی برای رسیدگی به
قشر محروم وجود ندارد».
منبع:
قانون
تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی
عراقیها در حال عبور از اروند رود ـ آغاز جنگ
درگیری در جلوی مسجد جامع خرمشهر
درگیری در خیابانهای خرمشهر
رزمندگان مدافع خرمشهر
پیکر پاک یک نوجوان شهید
سربازان عراقی خوشحال از پیروزی
آغاز عملیات بیت المقدس و رهایی خرمشهر
پیش به سوی خرمشهر
رسیدن به دروازه خرمشهر
ورود به خرمشهر
اسرای عراقی
در جریان فتح خرمشهر نوزده هزار سرباز عراقی به اسارت نیروهای ایرانی درآمدند
مسجد جامع خرمشهر در روز آزادسازی این شهر
خرمشهر آزاد شد
بسم الله الرحمن الرحیم
جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید
انصاف
نیوز، حجت الاسلام سیدمهدی طباطبایی :
در بهمن ماه۹۱ در گفتگویی اظهار کرد: من همان ابتدا در
تلویزیون گفتم که موسوی و کروبی سران فتنه نیستند.
حوادث سال ۸۸ گذشت و هرچه تحلیل بود ارائه شد اما من
در آن روز گفتم ما باید مراقب فتنه سران باشیم نه سران
فتنه.
سخنان مرحوم سیدمهدی طباطبایی، نمایندهی مجلس هفتم و
استاد اخلاق در گفت و گویی با روزنامه قانون که در
بهمن۹۱ منتشر شده بود را در ادامه میخوانید:
• میان انتقاد و مخالفت، تفاوت است. بنده از زمانی که
آقای احمدی نژاد در دوره اول هنوز تنفیذ نشده بود به
ایشان نقد داشتم. انتقادم هم این بود که ایشان خارج از
آنچه وظیفه اش بود در مجلس صحبت کرد و من هم به رئیس
وقت مجلس که آقای حداد بودند اخطار دادم که جلوی او را
بگیرند. در آن زمان انتقادم را به صورت کتبی دادم که
مبادا فریادها بلند شود و مخالفت ها بیشتر شود و حقیقت
گم شود. اما آنچه امروز میبینید مخالفت است. در
مخالفت شخص گرایی و مشکلات شخصی ملاک است.
• نخستین نقدم به احمدی نژاد این بود که شما ادبیات یک
رئیس جمهور را ندارید و رئیس جمهور نباید هر کلامی را
به زبان بیاورد. به او گفتم حق ندارید مسائل خانوادگی
ر امطرح کنید. ایشان در همان ابتدا گفت “من بنا دارم
اصلاح کنم”، من گفتم این «من» گفتن اشتباه است. یک جای
دیگری هم ایشان گفت “من آمده ام که بگویم تاکنون
روحانی بر سر کار بوده، اکنون دانشگاهی می خواهد کشور
را اداره کند.
• من در دوره اول کاندیداتوری آقای احمدی نژاد به
شورای نگهبان گفتم که ایشان جزو رجال سیاسی نیست. از
شهرداری به ریاست جمهوری رسیدن ناگوار است.
• درباره اتفاقات روز استیضاح وزیر کار و افشای فایل
صوتی منتسب به برادران لاریجانی هم وقتی فردی مورد
توجه قرار می گیرد باید افراد عاقل متوجه و مواظبش
باشند تا خدای نکرده بر اثر چاخان و مدح بی جا آن فرد
تبدیل به خطر نشود. من این نکته را در سال ۸۴ یا ۸۵
متذکر شدم و به برخی افراد محرمانه گفتم که ایشان در
حد این ستایش های بی جا نیست و از ایشان اینچنین تمجید
نکنید. چرا؟ چون تمجید زیاد برای ظرفیت کم، غرورآور
است. اطرافیان از ایشان تمجید کردند و خودش هم که بحث
هاله نور و این مسائل را وسط کشید که یعنی خودش هم
خودش را مافوق آنچه بود دید.
• از زمانی که مقام معظم رهبری فرمودند من فکرم به
ایشان نزدیک تر است، احمدی نژاد دچار اشتباه شد. اما
احمدی نژاد متوجه نشد که این تایید بی تغییر نیست. اگر
آقا فرمودند که افکارم به ایشان نزدیک تر است مال آن
زمان بود نه همیشه. ایشان دوره تمجید گذشته را یدک می
کشد.
• {در پاسخ به این سوال که چرا رهبری کاری برای
بازداری احمدی نژاد از این حرکات انجام نمیدهد؟} رهبر
چون پدر همه است باید پدرانه واکنش نشان دهد و حتی تشر
ایشان هم ممکن است به نظام کشور لطمه وارد کند. رهبر
برای حفظ نظام سکوت کرده است.
• آقای احمدی نژاد هم چون خرابی های زیادی در کشور به
وجود آمده درصدد است که تقصیرها را گردن دیگران
بیندازد تا خود را مبرا نشان دهد.
• هر کس حمایت اغراقآمیزی از احمدی نژاد کرده چه
تلویحی و چه تصریحی باید از مردم عذرخواهی کند.
• من پس از حوادث سال ۸۸ گفتم اگراحمدی نژاد ادبیاتش
را با شرایط تطبیق می داد این فتنه ها بر پا نمی شد.
• من آقای عسگراولادی را از هر نظر تایید می کنم و حرف
ایشان درست است. من همان ابتدا در تلویزیون گفتم که
موسوی و کروبی سران فتنه نیستند. حوادث سال ۸۸ گذشت و
هرچه تحلیل بود ارائه شد اما من در آن روز گفتم ما
باید مراقب فتنه سران باشیم نه سران فتنه.
• {درباره بازداشت های اخیر خبرنگاران} عزیزان خبرنگار
ما را که گرفتند بر اساس بیماری اخلاقی مسئولان است.
مسئولان اکنون کم حوصله هستند و فکر میکنند که اگر
خبرها را خبرنگاران پخش کنند بد میشود. در صورتی که
با گرفتن آنها بیشتر پخش میشود. چون مردم جستوجو می
کنند که چرا گرفتند؟ چون چراها به میان می آید،
تفسیرها زیاد میشود و در تفاسیر شایعات زیاد میشود.
• {در واکنش به اینکه فقط دولت احمدی نژاد نبوده که با
رهبری انقلاب مشکل دارد و پیش از این دولت بازرگان هم
با امام مشکل داشت} آن روز مخالفت اندک آقای بازرگان
نمود زیادی داشت. بازرگان بسیار بااخلاق و دیندار بود
ولی در رابطه با یک سری امور مانند نگاه به خارج از
کشور، بینش کمتری داشت و به همین دلیل امام او را از
کار کنار گذاشت. اما اگر شرایط را بسنجیم در کل میتوان
گفت که بازرگان در بسیاری از موارد از احمدی نژاد با
اخلاق تر و دیندار تر بود.
تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی