بسم الله الرحمن الرحیم
جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید
«رحیمپور ازغدی این روزها بیش از هر کس حسن روحانی را خطاب قرار میدهد؛ گویی که زمان انتخابات باشد و روحانی رقیب این روحانی بدون لباس. هر تریبونی که به دست بگیرد در نقد او سخن میگوید، راهحل میدهد و درست و غلط امور اجرایی را مشخص میکند. او بیش از هر اصولگرایی تریبون رسمی صداوسیما را در اختیار دارد؛ موضوعی که میتواند به پوشیدن قبای ریاستجمهوری به او کمک کند.»
به گزارش اعتدال، روزنامه اعتماد نوشته : «امروز دیدم ایشان اعلام کرده است که ما کلا مخالف بودیم و هستیم و خواهیم بود و مقامات عالی... یعنی داری به رهبری طعنه میزنی؟... ... ... تو خودت رییس شورای انقلاب فرهنگی هستی چرا هر جا یک جوری حرف میزنی؟ ایشان در مورد علوم انسانی چند تا جوک گفت و مسخره کرد. من از ایشان پرسیدم شما اصلا نظریات جدید علوم انسانی را خواندی، بلدی؟... ... . علوم انسانی اصلا شرقی و غربی نیست و کاملا امری است فرهنگی و بستگی به فرهنگ جامعه دارد و هر پسوندی میپذیرد... ... ... من حدس میزنم چهار پنج تا بچه دور و برش هستند اینها را مینویسند و دستش میدهند ایشان هم باید سخنرانی کند وقت کم دارد و میگوید همین طور از این طرف و آن طرف مطلب برسانید... از کتابها از مقالات چیز جمع کنید و بگویید من بگویم. متوجه تناقضش هم نیست من در شورا از ایشان پرسیدم شما راجع به علوم انسانی این حرفها را زدید با این نظریات جدید آشنا هستید اصلا؟ ایشان صادقانه گفت نه... ... . یککمی شجاع باش! قوی باش! ایدئولوژی داشته باش! مکتبی باش! میخواهی لیبرال باشی، لیبرال باش! میخواهی انقلابی باشی، انقلابی باش! نیمچهانقلابی، نیمچهلیبرال که نمیشود. گاهی انقلابی دوآتشه و گاهی لیبرال سهآتشه... ... ... به طرف فحش میدهید و میگویید منظورم این نبود... ... ... . الان حرفهایی که گفتم منظورم روحانی نبود. آقای روحانی! رییسجمهوری دوگانه و متناقض با مردم حرف نمیزند. رییسجمهوری اسلامی دروغ نمیگوید رییسجمهوری اسلامی وعده دروغ نمیدهد. رییسجمهوری اسلامی در جلسه خصوصی یک چیز و در جلسه عمومی ضدش نمیگوید... رییسجمهوری اسلامی مخصوصا اگر آخوند، معمم باشد در جلسه داخلی و خارجی ١٨٠ درجه متفاوت حرف نمیزند، مسئولیت حرفهایی که زده را بر عهده میگیرد... ... ... شما در جلسه خصوصی راجع به فضای مجازی یک چیز میگویی و در فضای عمومی میگویی اصلا دولت کلا مخالف است و مقامات عالی باید مسئولیت بپذیرند و به مردم جواب دهند.» این جدیدترین حملات حسن رحیمپور ازغدی به حسن روحانی است؛ گر چه اتفاق و کنشی بدیع به حساب نمیآید. اولین بار نیست که این چهره فرهنگی اصولگرایان از روحانی میگوید، رییسجمهوری را به استهزا میگیرد، بیپروا او را خطاب قرار میدهد و همین قدر با دست باز از عالیترین مقام اجرایی کشور انتقاد میکند.
او همانقدر که در نقد دولت احمدینژاد پیش رفت و اختلافاتشان به استعفا از شورای عالی انقلاب فرهنگی منجر شد، در تشر زدن به دولت روحانی هم کم نگذاشته است. انتقاداتی که گسترهاش از حوزه فرهنگی تا اقتصادی و دیپلماسی را دربرمیگیرد. همه تقسیمبندیهای روحانی در سخنرانیهایش یک حرف و حدیث از سوی رحیمپور را به دنبال دارد. یک بار علوم اسلامی و غیر اسلامی و یک بار هنرمند ارزشی و غیر ارزشی. چه آن که پیش از داغ شدن بحث علوم اسلامی و غیر اسلامی گفته بود «هنر به ارزشی و ضد ارزشی تقسیم نمیشود و هنرمند ارزشی و غیر ارزشی هم نداریم» بیمعناست و یکی کردن اینها کاسبی است.»
او این روزها بیش از هر کس حسن روحانی را خطاب قرار میدهد؛ گویی که زمان انتخابات باشد و روحانی رقیب این روحانی بدون لباس. هر تریبونی که به دست بگیرد در نقد او سخن میگوید، راهحل میدهد و درست و غلط امور اجرایی را مشخص میکند. او بیش از هر اصولگرایی تریبون رسمی صداوسیما را در اختیار دارد؛ موضوعی که میتواند به پوشیدن قبای ریاستجمهوری به او کمک کند.
پدر و پسر، روحانیون بدون لباس
همچون پدرش درس حوزه خوانده اما معمم نیست. خانواده رحیمپور ازغدی در مشهد اسم و رسمی دارند اما نه به واسطه سخنرانیهای تند و پرحاشیه پسر بلکه به خاطر سابقه پدر، ازغدی بزرگ که در نهضت ملی شدن نفت تا قیام سال ٤٢ و پس از آن در انقلاب ٥٧ حضور داشته است. ازغدی پیش از انقلاب با نهضت ملیها نشست و برخاست داشت اما پس از انقلاب هم این گعدهها در خراسان ترک نشد.
سید جلال فیاضی که مدتی در شورای شهر مشهد حضور داشته و زمانی هم مدیرعامل خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران بوده از سیاستورزان مشهد است. از همین روی به سراغ او رفتیم تا در مورد همشهریاش گپ بزنیم. فیاضی اصرار دارد که بیشتر از پدر میداند تا پسر. میپرسیم چقدر با خانواده پورازغدیها ارتباط خانوادگی دارد که تاکید میکند روابط نزدیکی ندارد اما آنها را میشناسد. روایت میکند که حیدر رحیمپور ازغدی روحانی بدون لباس است و چندین بار تاکید میکند از مبارزان قدیمی و پدر شهید به حساب میآید.
وقتی با این سوال مواجه میشود که چقدر پسر به پدر شباهت دارد، میگوید: «آقای پورازغدی هم از همان زمانها مقالات انتقادی مینوشتند، در عرصه مطبوعات حضور داشتند، نقدهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی داشتند که هم در روزنامههای سراسری و هم در روزنامههای استانی به چاپ میرسید. از آن زمان هم که مرزبندیهای سیاسی چپ و راست مطرح و بعد به اصلاحطلب و اصولگرا تبدیل شد هر دو جریان را نقد میکرد. ایشان البته فعالیت اقتصادی هم داشت. دامداری و کشاورزی میکرد.» «با همه گروههای انقلابی در ارتباط است» پاسخ او به سوالی در مورد نشست و برخاستهای این روزهای حیدر رحیمپور ازغدی است. گر چه تاکید دارد هیچ ارتباط تشکیلاتی و حزبی ندارد اما مدتی با تشکیلات یا جنبشی با عنوان مطالبه دانشجویان و طلاب در ارتباط بوده است؛ گروهی که تعدادی جوان انقلابی تشکیل داده بودند. تنها شباهتی که از لابهلای سخنان فیاضی در مورد این پدر و پسر به چشم میخورد روحانی غیر ملبس بودن و تمایل به قلمزنی در مطبوعات است. فیاضی میگوید حسن رحیمپور ازغدی طلبه جوانی هم که بود مقالاتی برای کیهان مینوشت و بعدها سخنرانیهای زیادی در حوزه و دانشگاههای مشهد داشت اما او هم گویا مثل پدر چندان ارتباط تشکیلاتی با نیروهای سیاسی ندارد.
رابطه حسنه با صداوسیما
«در این میهمانی فرهنگی حتی در صورت تفاوت منظر و اختلاف دیدگاه برای چند دقیقه در کنار یکدیگر به پرسشهای مشترک میاندیشیم و احرام تفکر میبندیم، پس آنگاه از یکدیگر خواهیم پرسید: آنچه تو گفتی من شنیدم، آیا تو نیز آن چه من گفتم شنیدی.» این ورودی پایگاه اطلاعرسانی مرکز نشر آرا و آثار حسن رحیمپور ازغدی است. محلی برای گردآوری مجازی برای نشر و بازنشر اخبار و گزارشهایی از سخنرانیها، گفتوگوها و میزگردها و البته پرسش و پاسخهایی که در «حلقه نقد دانشجویی» مطرح میشود. رحیمپور ٥٤ ساله صاحب موسسه و انتشاراتی به نام «طرحی برای فردا» است. نام سلسله برنامههایی که آنتن شبکه یک سیمای جمهوری اسلامی ایران در اختیار او قرار داد تا عصرهای شنبه به وقت ١٩:٣٠ گاهی در جمع دانشجویان، کارکنان ادارات مختلف، استادان و... صحبت کند.
او از ٢٥ اسفند ٨١ به عضویت شورای انقلاب فرهنگی درآمد و با حکم رهبری از اعضای حقیقی این نهاد شد. رحیمپور البته یک بار در سال ٨٩ از شورای انقلاب فرهنگی استعفا داد؛ استعفایی که پذیرفته نشد.
محمدرضا مخبردزفولی، دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی مشغله کاری فراوان را از جمله علل احتمالی استعفای حسن رحیمپور ازغدی از این شورا اعلام کرد. او البته اعلام کرد که پذیرش یا رد استعفای او از شورا در اختیار مقام معظم رهبری است. حواشی در مورد این استعفا به دلیل اختلاف با احمدینژاد زیاد بود اما بیسر و صدا مورد پذیرش قرار نگرفت و او همچنان بر کرسی شورای انقلاب فرهنگی تکیه زده است.
سخنرانی کسب و کار اوست
مخاطب اغلب سخنرانیهای او دانشجویان هستند. گویی حسن رحیمپور ازغدی تلاش دارد با همان لحن آشنا و کیهانی، تئوریسین جریان راست باشد. او نه تنها پای ثابت صداوسیماست و شهرتش را از رسانه ملی دارد، برخی نهادها در دانشگاهها نیز از طرفداران سخنرانیهای او در دانشگاهها هستند. او تلاش میکند که جای خالی تئوریسین را برای جریان راست پر کند بلکه روزی سروش اصولگرایان شود. اما سوال این جا است که آیا رحیمپور ازغدی تنها در تکاپو است تا سروش اصولگرایان باشد یا سروش و صفیر جریان راست نیز هست؟
حوزه اندیشه دینی علاقهمندی او است. کتابشناسی و مقالاتی که از او به چاپ رسیده نیز گواهی بر این مدعی است. با این حال از حضور در تشکیلات و حزب ابا دارد. نه به عضویت هیچ حزبی درمیآید، نه فعالیت تشکیلاتی و هماهنگی با اصولگرایان دارد، نه در جلسات حزبی جریان راست حضور پیدا میکند. سخنرانی کسب و کار اوست. کسب و کاری که مدیون لطف و روابط حسنه با صداوسیماست. با این حال آن قدر این سخنرانیها پرحاشیه است که حتی اردیبهشت ٩٣ آیتالله محقق داماد سخنرانیهای او را خشن توصیف کرد که در خلال آن به ملت توهین میشود. محقق داماد حتی اعتراض به سخنرانیهای او به مقامات مسئول و ارشد نظام نامهای نوشت.
شاید سخنرانیهای او به واسطه شیوه بیان و لحن پرسروصدا و البته کلامی که منعقد میکند برای مستمعانش قابل توجه باشد اما او هرگز در روند و جریان راست سیاسی تاثیر عمیق و دقیقی نداشته است. رحیمپور ازغدی بیش از هر چیز یک ویترین جذاب برای اصولگرایان به ویژه تندروهای این جریان است که پا را از سخنرانی فراتر نگذاشته و وارد عمل نمیشود. اتفاقی که یا خود به او بیعلاقه است یا سران این جریان سیاسی به او اجازه بروز و ظهور نمیدهند. در هر حال این پرسش باقی است که ازغدی از تریبونداری اینروزها و حمله مدام به روحانی چه هدفی را دنبال می کند؟
سخنرانیهای غیر سیاسی پرحاشیه
«برخی خانمها میگویند بچهدار نمیشویم برای این که «هیکلمون به هم میخوره!» ای مردهشور ببره هیکلت رو! مگه هیکلت رو میخوای ببری آخرت؟ تو این هیکل رو میخوای چه کار؟ غیر از اینه که میخوای ببری تو قبر یا این که میخوای هیکلت رو ببری تو خیابون نشون بدی؟ استفاده هیکلت برای شوهرته و البته شوهرت برای توئه و برای بچه آوردن!» یکی از عجیبترین سخنرانیهای غیر سیاسی رحیمپور ازغدی بود؛ سخنرانیای که در دوران ریاستجمهوری محمود احمدینژاد در جهت ترغیب به فرزندآوری انجام داد و همین سخنرانی باعث شد آیتالله محقق داماد در اعتراض به این ادبیات که از رسانه ملی پخش شد، نامهای اعتراضی بنویسد.
رحیمپورازغدی البته از تریبون نماز جمعه هم برای بیان ایدههایش استفاده میکند. سال ٩٣ در نماز جمعه پیشنهاد داد «یک سپاه صدهزار نفری چریک تشکیل دهیم و علنا وارد کشورهای اسلامی شوند.» پیشنهادی برای مقابله با داعش که آن را دستپروده آمریکا، عربستان و کشورهای اروپایی خواند و گفت باید تعارف را کنار گذاشت و با سپاه چند صد هزار نفری وارد کشورهای اسلامی شد. این سخنرانی بار دیگر پای بحث حضور نظامی یا مستشاری ایران در کشورهای همسایه را به رسانهها باز کرد.
«فایده دانشگاهها چیست؟ دانشگاهها به جز هزار دکتر و فوق لیسانس چه محصول دیگری داشته است؟ بعضی از مسوولان حوزه علمیه قم اعلام کردند دانشگاهیان محصولات تحقیقات خود را عرضه کنند، چرا آن قدر حرف میزنید؟ مدیران حوزه قم، مشهد، اصفهان و مراجع باید یقه اینها را بگیرند. کارآمدی آقای مهندس و دکتر فقط برای جلسات خواستگاری یا جلساتی است که با آن بتوانند پز بدهند و به درد دیگری نمیخورد. در هیچ کجای دنیا مانند ایران عقده دکتر شدن نداریم.» بخشی از سخنرانی رحیمپور ازغدی بود که صدای دانشگاهیان را بلند کرد. با این حال هیچ اعتراض و نامه و تذکری باعث نشده است که او پا پس بکشد و در ادبیاتش تغییری ایجاد کند.
ماجرای ترور ناموفق
«آنها در کردستان عراق اتاق فرمان تشکیل دادهاند و در یک سال و نیم اخیر نیز این بار سوم است که خبر ترورم را به من دادهاند.» خبری است که سال ٩١ رحیمپور ازغدی با فارس در میان گذاشت. البته او مدعی شده که در یک سال سه بار برای ترور او اقدام شده است. البته این سوال مطرح است که اگر او تنها یک سخنران است چرا باید چندین بار مورد سوءقصد قرار گیرد؟
منتقد دوآتشه
روز گذشته ویدیویی از سخنرانی او در خبرگزاری دانشجو منتشر شد که روحانی را خطاب قرار میداد، به راحتی نقد میکرد و او را دروغگو خطاب کرد. البته او تنها اصولگرایی نیست که این روزها به راحتی فرصت نقد تند روحانی را پیدا میکند. از همان سالهای آغازین ورود روحانی به پاستور گویی مرزهای نقد تغییر کرده باشد او را آخوند انگلیسی خطاب میکردند که بعدها به نفوذی تغییر پیدا کرد. حتی چندی پیش حمید رسایی در توییتر خود روحانی را با استناد به سخنی از امام خمینی مفسدفیالارض توصیف کرد. حال سوال اینجا است فارغ از انگیزههای رحیمپورازغدی و امثال او برای چنین بیاناتی آیا چنین آزادی بیانی برای اصلاحطلبان در زمان بر مسندنشینی اصولگرایان نیز ممکن بود یا خیر؟ آیا آنان تنها صاحبان «تریبونهای خیلی آزاد» هستند؟»
تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی