بسم الله الرحمن الرحیم
جهت مراجعه به مرجع
متن،
یا عنوان
اصلی،
به پیوند فوق اشاره
کنید
خبرآنلاین، وبلاگ اوشال، سید جمشید :
یادم می آید زمانی که در دهه 40 شاگرد مدرسه بودیم در
سطوح جامعه و در روزنامه ها و حتی انشاء-های ما دانش
آموزان درمورد پیرزن فقیر و محروم فلان استان صحبت و
نوشته میشد که باید به او توجه شود.
امروز با
اینکه آن پیر زن پس از گذشت تقریبا 50 سال مطمئنا زنده
نیست و جایش را به دیگر پیرزنان سپرده اما حرف همان
است که گفته شده یعنی : باید به پیر زن فقیر و محروم
فلان استان توجه شود با این تفاوت که امروز جوان بیکار
که ممکن است نوه اش باشد هم در کنار آن پیر زن نشسته و
با او حرف میزند و از خاطراتش میپرسد. عجب داستانی
جالبی است که بیش از 50 سال مکررا تکرار میشود.
یادداشت امروز من قدری طولانی است که از همه عذر میخواهم. اما برای رساندن
مفهوم آن لازم است اینگونه نوشته شود . موضوع یادداشت
عجب داستان تکراری عبرت آموزی است. یک شبکه تلوزیونی
به نام آی فیلم I Film داریم که فیلم های سریالی قدیمی
را پخش میکند . به نظرم شبکه خوبی است و اگر فرصت
نکرده باشیم فیلم و سریالی را در زمانش ببینیم حالا
این فرصت ایجاد میشود. علاوه بر این چون فیلم ها نسبتا
قدیمی است مطمئنا همراه با خاطرات آن زمان و یادآوری و
تازه شدن آن خاطرات است به همین دلیل مورد استقبال
مخاطبان خودش قرار میگیرد. شبکه دیگری هم داریم که
فیلم های خارجی و داخلی قدیمی پخش میکند به نام تماشا.
حالا منظورم تبلیغ صدا و سیما نیست بلکه این مقدمه ای
است برای طرح یک موضوع جدید. صدا و سیما دارای آرشیو
بسیار بزرگی است که در آن علاوه بر نگهداری انواع فیلم
های هنری و فرهنگی و مذهبی و ... فیلم ها و مصاحبه ها
و مناظره ها و تحلیل های سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و
... و خبری از حدود 50 و شاید بیش از 50 سال قبل را
نیز نگهداری میکند . چند سالی است که صدا و سیما شبکه
های آی فیلم و تماشا را برای نمایش فیلم های هنری و
فرهنگی و مذهبی راه اندازی نموده و تقریبا هم موفق
بوده و مخاطبان زیادی میلیونی دارد.
حالا
با این تجربه ارزشمند هنری و فرهنگی ، آیا میتواند
شبکه خبری و تحلیلی جدیدی را ایجاد و راه اندازی کند
که فیلم ها و نوارهای خبری و مناظره های سیاسی و
اجتماعی و اقتصادی و ... کشور را در طول بیش از 50 تا
60 یا 70 سال گذشته را به نمایش بگذارد و روند سیاسی و
اجتماعی و اقتصادی و حتی فرهنگی کشور را مورد نقد و
ارزیابی و تحلیل قرار دهد؟
مطمئنا
این کار کمک میکند که حافظه تاریخ که فعلا آلزایمر
نگرفته ، تر و تمیز و تازه و مستند بماند و گرد و خاک
روزمرگی و بی توجهی به آنچه که بوده بر چهره جامعه ما
ننشیند.
اما چرا چنین ایده ای و با بودن تجربیات ارزشمند و تیم
های حرفه ای در صدا و سیما تاکنون عملیاتی و اجرایی
نشده؟
ممکن است به دو دلیل باشد :
دلیل اول اینکه تاکنون فکری برای طرح این ایده و تولید این برنامه نبوده؟ که
در اینصورت تکلیف مشخص است و این ایده و فکر را
پیشنهاد میکنیم.
اما دلیل دوم اینکه این فکر بوده اما شاید میل و اراده و مصلحتی برای این کار
نباشد؟
در اینصورت آن وقت باید پاسخ داده شود که چرا نقطه اشتراک تمامی این مصاحبه
ها و مناظره ها و تحلیل های و عمدتا انتقادات که در
اینگونه مجالس و گفتگوها و خبرها بیان شده چند موضوع
تکراری :
- فقر زدایی و / - محرومیت زدائی و / - ضعف و غفلت های مدیریتی در اجرای کار
و اداره امور است.
به
علاوه اینکه ، فساد و مرد رندی و نامردی و خیانت در
امانتداری یک سری آدم های مسلط به قدرت نقش اصلی در
تمامی این گفتمان ها را داشته و دارد؟ اما داستان
تکرار مکررات اتفاق می افتند و کار مهم و اتفاق مهمی
رخ نداده؟
یادم می آید زمانی که در دهه 40 شاگرد مدرسه بودیم در سطوح جامعه و در
روزنامه ها و حتی انشاء های ما دانش آموزان
درمورد پیرزن فقیر و محروم فلان استان صحبت و نوشته
میشد که باید به او توجه شود؟
امروز با اینکه آن پیر زن پس از گذشت تقریبا 50 سال مطمئنا زنده نیست و جایش
را به دیگر پیرزنان سپرده اما حرف همان است که گفته
شده یعنی :
باید به پیر زن فقیر و محروم فلان استان توجه شود با این تفاوت که امروز جوان
بیکار که ممکن است نوه اش باشد هم در کنار آن پیر زن
نشسته و با او حرف میزند و از خاطراتش میپرسد؟
عجب
داستان جالبی است که بیش از 50 سال مکررا تکرار میشود؟
یعنی فرقی هم نمیکند که کجا و در چه زمانی و چگونه
باشیم؟
قصه همین است که مکررا شنیده ایم و میشنویم؟
متاسفانه
ساختار و شکل کار و تصمیمات در کشور اینگونه است که در
رژیم قبل و حتی نظام امروز شاید هم بدتر ، بدون ترس و
ظاهرا با قدرت مجموعه ی فساد شکل میگیرد و رشد پیدا
میکند و حفظ و بعضا گسترده تر هم میشوند و این داستان
های جالب و آئینه های عبرت ادامه دارند؟
از خودمان میپرسیم :
مگر انقلاب
نشد و ریشه های رژیم شاهنشاهی خشک و تک تک ایشان از
ساختار قدرت و اجرایی کشور پاک نشد ؟ پس چه شده امروز
توسط بعضی از منصوبین و وابستگان به انقلاب ( چون قدرت
و امکانات دست عوام نیست ) فساد میشود؟
پاسخش
این است که وقتی شایسه سالاری به معنای اخلاق محوری
نباشد و امانت دست اهلش نباشد آنوقت مدل نگاه معاویه
ای به پول و قدرت ، ایمان را از بین میبرد و متاسفانه
این نگاه در بعضی ها وجود دارد و متاسفانه در جذب
متولیان و متصدیان امور ممکن است بلکه سهوا و یا عامدا
بی توجهی شده و دقت لازم لحاظ نشده و نتیجه اش این شد
که همان آدم های به ظاهر رستگار که هیچ کس در مخیله-اش
نمی گنجید روزی تخلف چراغ راهنمایی کند ، یک مرتبه آن
میشود که شاخ از سر آدم بیرون میزند.
به یاد داستان مارگیر و اژدهای مثنوی می افتیم . داستانی شبیه به آنچه که می
بینیم. یعنی فکر میکنیم که ریشه های فساد بی جان و
مرده و وجود ندارد؟
اما حقیقت
این است که ریشه به ظاهر خشک است ، ولی به محض وجود یک
ذره رطوبت و یا قطره آب و یا گرمای فرصت قدرت مجددا
زنده و قوی تر و محکمتر میشوند؟
ببینید : در طول چند ده ساله گذشته ، حرف و عصاره شعارهای مشترک تمام
داوطلبین محترم ریاست جمهوری و در امتداد آن وزرا و
مسئولین و متولیان امور درکشور فقر و محرومیت زدائی و
مبارزه با انواع فسادهاست.
جالب بودن این داستان ها اینجاست که شعارها سالیان سال
است همیشگی تازه و ماندگار مانده و کاری که انتظارش را
داشتیم نشده؟
دلیلش چیست؟ خیلی ساده ،
بی مسئولیتی
های شعار دهندگان در مقابل حرف و قول شان و مردم پیگیر
نبودن و نه پرداختن مردم به چرایی عدم صدق در وعده ها
و عدم حمایت رسانه ها از حقوق مردم و انقلاب و در
مجموع نبود باور به آنچه که گفتند و شعار دادند؟
عجب داستان ادامه دار جالبی است و معلوم نیست که
کی قرار است به پایان برسد و نتیجه دهد؟
اما
چه باید کرد؟ چقدر باید نشست و تکرار این داستان ها را
دید و ساکت بود؟ پس کی قرار است روزی مقتدرانه بگوییم
کشور ایران و مردم ایران ملبس به اخلاق اسلامی ،
کشورتوسعه یافته اسلامی شده اند؟
عزیزان
هموطنم و مخاطبان عزیز. مشکل خودمانیم؟ فقط انتقاد
میکنیم. آن هم بدون راهکار و برنامه؟
کمی وقت بگذاریم و فکر کنیم چه باید کرد؟
فکر کنیم از کجا باید شروع کرد تا فقر و محرومیت و
فساد و نابرابری در کشور نیست و نابود شود؟ فکر کنیم
چکونه میتوانیم به دولت و مجلس کمک کنیم و اگر کمک
نمیخواهند چگونه ایشان را تحت فشار بگذاریم که مردم را
در فرآیند بازی خدمت بکار گیرند و از کمک مردم برای
سازندگی کشور استفاده کنند. فکر کنیم چکونه دولت و
مجلس میتواند بجای حاشیه های صد من یک غاز ، توسعه
یافتگی و پیشرفت که حق مردم و انقلاب است و این حداقل
مطالبه مردم و انقلاب میباشد را سرلوحه کارشان بگذارد
و به مردم پاسخگو باشند. فکر کنیم چکونه دولت و مجلس
میتواند به مردم گزارش رسمی همراه با نمودار و آمار
دهند که چه میکنند و در کجای کار هستند و سهم مردم در
این کار و حرکت دولت و مجلس چیست و در کجا از مردم
خواستند و پاسخ و اجابت ها از مردم چه بود و چرا؟ بجای
سرگرم شدن با موضوعات پیش پا افتاده برجام و ... و
اینکه من که هستم و تو که هستی به اصل موضوعات کشور
بچسبیم ، یعنی توسعه یافتگی ایران اسلامی
یعنی :
- فقر زدایی و / - محرومیت زدائی و / - شایسته سالاری
و برنامه محوری تا نشنویم نشد چون ضعف و غفلت های
مدیریتی در اجرای کار و اداره امور بود. / - گزینش
اصلح برای مبارزه با فساد و مرد رندی و نامردی و خیانت
در امانتداری یک سری آدم های مسلط به قدرت نقش اصلی در
تمامی این گفتمان ها را داشته و دارد؟
دیگر
نباید وقت کشی کرد و با حسرت به دیگران نگاه کرد.
به نظر میرسد شروعش باید از صدا و سیما و رسانه های با
نگاهی ملی بی طرف برای مردم و جمهوری اسلامی ایران و
انقلاب باشد . البته با حفظ منافع و مصالح و امنیت ملی
کشور.
با اقتباس از آیه 105 سوره انبیاء : َلَقَدْ کَتَبْنا فى الزَّبُورِ مِنْ
بَعْدِ الذِّکْرِ اَنَّ الاَرْضَ یَرِثُها عِبادِىَ
الصّالِحُونَ ـ اِنَّ فى هذا لَبَلاغاً لِقُوم عابِدین.
در زبور بعد از ذکر (تورات) نوشتیم: بندگان شایسته ام
وارث (حکومت) زمین خواهند شد.
جان کلام این است :
در حکومت
انقلابی صالحان جایی برای معاویه صفتان وجود ندارد.
یا علی. با حترام - سید جمشید اوشال.
تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی