بسم الله الرحمن الرحیم
همه
را با کرم ات مست گدایی کردی / عبد بودی وُ خدا خواست خدایی کردی
لطف تو آمد وُ دلهای ولایی را برد / کرمَت آبروی حاتم طایی را برد
آنقدر جود نمودی که دلم بی تاب است / هر کجا اسم شما هست گدایی باب است
دو سه باری همه زندگی ات بخشیدی / دشمن ات را تو به بخشندگی ات بخشیدی
تو در اوجی وُ به پایین نظرها داری / تو عزیزی وُ به مسکین نظرها داری
به همه از کرم وُ لطف شما خیر رسید / کرمَت هم به محبان تو، هم غیر
رسید
سفره انداختی وُ اینهمه مهمان داری / تو خودت معجره ای ، آیه قرآن داری
یک جهان عبد وُ گداهای پریشان داری / فکر کردم نکند ملک سلیمان داری!
مثل موسایی وُ اعجاز عصایت جاری است / نه نگفتی به کسی ، دست عطایت جاری است
«مهدی صفی یاری »
تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی