از صفر تا بینهایت فاصله ...

از صفر تا بینهایت فاصله ...

«کسیکه از خدا شرم ندارد، ممکن-ست مرتکب هر جُرمی بشود» (امام حسن مجتبی"ع"). هر چه فاصله-ی «شَرم آدما از خدا» کمتر ، آدمیت او بیشتر ...
از صفر تا بینهایت فاصله ...

از صفر تا بینهایت فاصله ...

«کسیکه از خدا شرم ندارد، ممکن-ست مرتکب هر جُرمی بشود» (امام حسن مجتبی"ع"). هر چه فاصله-ی «شَرم آدما از خدا» کمتر ، آدمیت او بیشتر ...

نتیجه اقتدا به چرچیل!




    نتیجه اقتدا به چرچیل!   

یکشنبه 14 خرداد 1396  


وبلاگ  نوروزپور، محمدرضا ، خبرآنلاین :  چرچیل نخست وزیر اسبق انگلیس می‌گفت: «تا حقیقت بخواهد شلوارش را پا کند، دروغ نصف دنیا را گرفته است.»

"A lie gets halfway around the world before the truth has a chance to get its pants on"
برخی افراد که برخلاف فرموده مولا امیرالمومنین (ع) در نهج البلاغه، گمان می کنند از راه شر و گناه می توانند به خیر و صواب برسند، در ایام تبلیغات انتخاباتی به جای اقتدا به مولا علی (علیه السلام)، به چرچیل اقتدا کرده و به دروغ فیلمی از فرح دیبا منتشر کردند که در انتخابات شرکت کرده و به حسن روحانی رأی داده است تا ازاین طریق احساسات مردم مذهبی و انقلابی را علیه رقیب خود بشورانند. 

هدف از این حقه‌های کثیف و دروغ گویی های رسوا، عوام مردم بوده اند، اما اینکه افرادی چون برادر نازنین آقا محسن رضایی با آن سوابق طولانی در فرماندهی دفاع مقدس و اطلاعات و ضد اطلاعات و جنگ و عملیات روانی، فریب بخورد مایه بسی تاسف است.
الان که می بینم حتی آقا محسن رضایی نیز قربانی این تکنیک عملیات روانی دوستان و هم فکران خودش شده، دیگر تعجب نمی کنم که در این ایام چندین نفر از مومنین و اهل فضل و حتی خبرگانی را می دیدیم که با ناراحتی از این موضوع با من سخن می گفتند و هربار که یکی از ایشان را با استدلال و حجت مجاب می کردم که اصل موضوع دروغ بوده بر شگفتی شان بیشتر افزوده می شد. 
آقای رضایی که برای ما دهه پنجاهی ها هنوز به خاطر رشادت هایش در دوران دفاع مقدس نازنین و عزیز است،  در یک برنامه تلویزیونی با مخاطبان میلیونی گفته است: آمریکایی ها می خواهند از طریق دموکراسی وارد ایران شوند و فرح پهلوی هم رای می دهد!
مجری که متوجه شده اقای رضایی گاف داده می گوید : آن تصویر آرشیوی است.
و آقا محسن هاج و واج برای کم نیاوردن می گوید: در انتخابات بعدی شرکت می کند
ناگوار اینکه ایشان اولینِ خواص نیست که در دام دروغ های بی پایان جریانی که متاسفانه نام ارزشی برخود گذاشته ـ و قطعا حسابشان با ارزشی ها و انقلابی های واقعی جدا است ـ گرفتار می شود و آخرین نفر نیز نخواهد بود. ایشان بارها و بارها با دروغ های شاخ دار خود بر خواص دیگر نیز تاثیر گذاشته و آنها را فریب داده اند که ذکر نمونه های آن  خارج از بحث است. 
همه باید مراقب باشیم و خواص از همه بیشتر چرا که اساس کار عده ای بر این شده است که انقدر دروغ بگویند تا تشخیص سره از ناسره در جامعه، حتی برای خواص و نخبگان هم ممکن نباشد، چه رسد به عوام الناس. آنقدر زشتی فراگیر شود تا فرق زشت و زیبا مشخص نشود.
با نهایت تاثر باید گفت ادامه این رویه ضد ارزشی و ضد دینی که از بد روزگار با همین زرورق، کادو پیچ و به بازار ارائه می شود کل جامعه را به ورطه هلاکت خواهد انداخت. در این صورت در جامعه ای زندگی خواهیم کرد که اساس هرچه می شنویم را باید بر دروغ بگذاریم مگر اینکه عکسش ثابت شود.


   تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی 

برچسب ها: محمدرضا نوروزپور، انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم، محسن رضایی، چرچیل، دروغ، مردم عوام،

جمهوری اسلامی: مصونیت آهنین و تریبون مفت

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  

 

 جمهوری اسلامی: مصونیت آهنین و تریبون مفت  

 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید  


مصونیت آهنین و تریبون مفت/باید داغ شود پشت دستی که چنین تهمت می‌زند

 

  یک دست محکم باید یقه این فرد و دیگر درشت‌گویان را بگیرد و پای میز محاکمه بکشاند تا ثابت کنند ادعای خود را. اگر ثابت کردند که دکتر ظریف، به آمریکا تعهد تسلیم سردار سلیمانی را داده است، یقه وزیر خارجه را بگیرند و اصلا تیربارانش کنند،‌ اما اگر نتوانست ثابت کند، لا‌اقل به چند سیلی آب‌دار بیدارش کنند.
 بالاخره یک جا باید تمام شود این حرف‌های بی‌سند. باید تمام شود بی‌اخلاقی کسانی که خود را پشت حصن فولادین « لایسئل عنه» می‌پندارند و تا به حال هر تهمتی که زده‌اند، کسی سراغ ابروی پشت چشم‌شان را نگرفته است. همین هم پر‌رویی‌شان را از وقاحت هم بالاتر برده است. باید داغ شود پشت دستی که چنین ناجوانمردانه، تهمت می‌زند و خط و نشان می‌کشد.
 سردار سلیمانی، چون جان عزیز است و یدقدرت جمهوری اسلامی و واجب الحرمه، ظریف هم عقل راهبردی و دیپلمات راه‌گشای نظام است و از این علیه آن، سخن تراشیدن، مثل بمب گذاشتن زیر پل دو سویه اقتدار نظام است. نظامی که حفظ آن را به فرموده خمینی کبیر،از اوجب واجبات می‌دانیم پس نمی‌توانیم بازی بازیگران قدرت‌طلب را که جای سیلی «‌نه» مردم برگونه‌شان از اسفند 94 هنوز باقی است، به سکوت برگزار کنیم. نه، نمی‌شود. نباید هم بشود. اگر یک بار، فقط یک بار با این جماعت خود حق‌مطلق‌پندار، به مر قانون رفتارشود، کلام گزافه در دهان‌شان می‌ماسد. اگر یک بار یقه‌شان گرفته شود، سر جای خود می‌نشینند نه سر جایی که حق‌شان نیست.
 به احترام مجاهدت‌های سردار سلیمانی، به حرمت فرزندان دیپلمات انقلاب، به حرمت شهدا و امام انقلاب، این بار کوتاه نیایند آنانی که دستی بلند در احقاق حق دارند تا دیگر کسی چنین بی‌سند حرف نزند و حرمت قسم خدا را چنین نشکند و چنین متاع بی‌ارزش خود را هیزم اختلاف نکند.
 حرمت قلم را به نام بردن از این قبیل افراد نمی‌آلایم اما ضمیر، مرجع گزافه‌گوی خود را پیدا می‌کند و مراجع تصمیم‌گیر خوب می‌دانند باید علامت آشکار سئوال را جلوی چه کسی بگذارند. می‌دانند از که باید یقه بگیرند. می‌دانند..... و من به این دانسته احترام می‌گذارم و به عنوان یک شهروند جمهوری اسلامی، منتظرم ببینم با این افراد و افرادی از این دست که چنین با ذهن مردم بازی می‌کنند، چگونه برخورد می‌شود. این برخورد می‌تواند همه گزافه‌گویان پر حرف را پاسخی معیار باشد تا هرجا تریبون مفت یافتند، حرف مفت نزنند.

 

  تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی

 

خلاصه سند 2030 ؛ آنچه دلواپسان گفتند، آنچه در سند آمده است

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  

خلاصه سند 2030 ؛ آنچه دلواپسان گفتند، آنچه در سند آمده است

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید  

 

 آنها مدعی بودند که در سند 2030 آموزش خودارضایی و همجنسگرایی در مدارس الزامی خواهد شد این در حالی است که حتی یک بار هم در سند، این کلمات نیامده است.

 عصر ایران - در جریان رقابت های انتخاباتی، دلواپسان با انتشار مطالبی در خصوص سند 2030 و آن گونه که رئیس جمهور روحانی گفته است، حتی با ارائه گزارش خلاف واقع به رهبر معظم انقلاب، موجی از نگرانی را در جامعه به ویژه بین خانواده ها ، فرهنگیان و نیز متدینین راه انداختند. 
 آنها مدعی بودند که در سند 2030 که ایران آن را پذیرفته، آموزش های جنسی شامل خودارضایی و همجنسگرایی در مدارس الزامی خواهد شد و حتی برخی پا فراتر گذاشتند و مدعی شدند که ارائه این آموزش ها با چاپ کتابی به نام "لک لکی در کار نیست" توسط آموزش و پرورش(!)در برخی مدارس شروع شده و به زودی فراگیر خواهد شد. این در حالی است که حتی یک بار هم در این سند،کلمات خودارضایی و همجنسگرایی نیامده است و تماماً ساخته و پرداخته اتاق های علمیات روانی دلواپسان بود.
 

خلاصه سند 2030 را اینجا بخوانید/ آنچه دلواپسان گفتند، آنچه در سند آمده است
 

 آنها در ایام تبلیغات انتخاباتی، هم در فضای مجازی این شایعات را پراکندند و هم با چاپ تراکت هایی در تیراژ میلیونی و توزیع آن در مناطق مختلف به ویژه در روستاها و نیز با سخنرانی های متعدد انتخاباتی و تبلیغات چهره به چهره خیابانی، کوشیدند نگرانی های اخلاقی را تشدید کنند.
 از آنجا که قریب به اتفاق مردم و حتی آنان که این شایعات را می پراکندند، حتی یک بار هم این سند را ندیده اند و با توجه به این که متن سند بسیار طولانی است، عصر ایران برای روشن شدن موضوع و افشا شدن چهره دروغگویانی که با نقاب ارزش ها، ضد ارزشی ترین اقدامات را مرتکب شدند، متن خلاصه شده سند را منتشر می کند.
نکته اینجاست که دولت جمهوری اسلامی ایران درباره این سند با استفاده از قاعده حقوقی حق تحفظ، اعلام کرده است اگر جایی از سند با فرهنگ و دین مردم ایران در تقابل باشد، تعهدی نسبت به آن ندارد.
 خودتان بخوانید و ببینید آنچه دلواپسان از این سند ترسیم کرده بودند کجا و خود سند کجا؟! دلواپسان، قطعاً یک عذرخواهی تاریخی به رهبر انقلاب، رئیس جمهور و مردم ایران بدهکارند.
خلاصه سند 2030 
 سند مقدمه ای دارد مبنی بر این که رهبران و مردم جهان بر آن هستند که تا سال 2030، به فقر،گرسنگی ،خشونت، فساد، قاچاق و ... پایان دهند و به سوی کرامت انسانی، صلح، عدالت، رعایت برابری، رفاه، ، مدیریت پایدار منابع طبیعی،گسترش بهداشت، تامین آب آشامیدنی برای همه، توانمندسازی زنان و دختران، محترم شمردن تنوع فرهنگی،حمایت از اقشار آسیب پذیر، مردمسالاری، بهبود محیط زیست، توسعه مناطق روستایی،توسعه آموزش های عمومی و فنی و حرفه ای، ترویج تفاهم، اشتغالزایی، و نظایر این ها حرکت کنند.
 

برای دیدن متن کامل سند 2030 اینجا کلیک کنید.

  تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی

 

افسردگی بلای رابطه زن و شوهرها




   افسردگی بلای رابطه زن و شوهرها  

تاریخ انتشار : دوشنبه ۸ خرداد ۱۳۹۶ ساعت ۲۳:۰۹
 
زندگی با وجود افسردگی نه فقط برای فرد افسرده دشوار است بلکه همه روابط فرد را مختل می‌کند. یک رابطه عاطفی با وجود افسردگی بسیار دشوار پیش می‌رود بنابراین اگر با فردی افسرده زندگی می‌کنید باید فوراً به فکر اقدامی برای بهبود فرد بیمار و رابطه باشید.

افسردگی بلای رابطه زن و شوهرها
به گزارش میگنا به نقل از ایران بانو ضمیمه روزنامه ایران، هر تعللی باعث تشدید بیماری و از دست رفتن بیشتر این رابطه می‌شود. زوج‌های افسرده نه برابر بیشتر از افراد دیگر تمایل به جدایی دارند. علاوه بر این زندگی با فرد افسرده احتمال افسرده شدن دیگری را نیز بیشتر می‌کند. هرچقدر میزان افسردگی شدید‌تر باشد احتمال گرایش به مصرف الکل، مواد مخدر و خودکشی نیز بیشتر می‌شود.

افسردگی به‌ عنوان یکی از چالش‌های بسیار مهم روابط مشترک عنوان می‌شود،اما چیزی که باید بدانید اینکه افسردگی یک انتخاب نیست. این بیماری به اندازه بیماری دیابت خطرناک و هشدار دهنده است. افسردگی رویکرد انسان را به زندگی تغییر می‌دهد، طرز فکر، خلق و خو، خواب، ذائقه و میزان انرژی فرد با این بیماری بشدت تغییر می‌کند؛ استرس زیاد، مشکلات مالی، تغییرات شدید، تولد فرزند، پدریا مادر شدن، مصرف برخی داروها و تغییراتی در وضعیت جسمی و سلامتی مهم‌ترین عوامل افسردگی هستند. رابطه مشترک نیز به خودی خود می‌تواند عاملی برای ایجاد افسردگی باشد. از هر ۱۰ زن یا مرد حداقل یک نفر بعد از شروع رابطه دچار افسردگی می‌شود. روابط ناسالم و پرمساله نیز عاملی برای ایجاد یا تشدید افسردگی هستند.

چیزی که باید بدانید اینکه افسردگی به آهستگی می‌آید و به همه زندگی سرایت می‌کند. فرد افسرده گمان می‌کند می‌تواند تغییرات روحی جزئی را به تنهایی مدیریت کند اما اغلب این کار در توانش نیست، برای همین بسیار مهم است که زود دست به کار شوید و برای بهبود وضعیت شریک زندگی‌تان اقدام کنید.
بی‌توجهی به تغییرات روحی طرف مقابل به مرور زمان باعث شدید شدن علائم بیماری می‌شود؛ ۶۰ درصد افرادی که خودکشی می‌کنند در ابتدا فقط دچار کمی افسردگی بودند. اگر برای‌تان محرز است که همسرتان افسرده است او را رها نکنید تا به مرور زمان و به تنهایی درمان شود. اگر درمانی آغاز نشود این بیماری هرگز تمام نمی‌شود.
وقتی تغییرات مهم و جدی در خلق و خوی شریک زندگی‌تان می‌بینید و آن را با برخی ویژگی‌های افسردگی مشابه می‌دانید برای تشخیص درست حتماً به پزشک مراجعه کنید. تشخیص شما و ارائه راه‌حل‌های ناشیانه کمکی به درمان این بیماری نمی‌کند، چون شما درکی از زنگ‌خطرها، میزان و شدت بیماری و نحوه درست درمان ندارید. برای تشویق همسرتان برای اینکه به پزشک مراجعه کند از نگرانی‌های خودتان بگویید؛ مثل اینکه تغییرات روحی او باعث نگرانی‌تان شده است و شما دوست دارید برای بهبود این وضعیت به او کمک کنید.



برچسب ها: افسردگی، رابطه زن و شوهر، خلق و خو، استرس زیاد، خودکشی،

تناقضی به نام «رأیِ حلال»




 پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

یادداشتی از:

پایگاه خبری جماران- آیا به کار گرفتن تعبیر «رأی حلال» برای آراء سید ابراهیم رئیسی در انتخابات 29 اردیبهشت یک اشتباه لفظی بوده یا برون ریختنِ درون یک تفکر و مرام سیاسی؟! این نوشته تلاش دارد مختصرا به این سوال پاسخ دهد.

همانگونه که هویداست، از نظر مفهومی دو کلمه «رأی» و «حلال» دو جنس کاملا متفاوت دارند؛ مانند اینکه بگوییم «اتومبیل پاک» یا «اتومبیل نجس»؛ حال آنکه رأی(همانند اتومبیل) یک دستاورد و ابزار بشری است که برای اداره بهتر امور اجتماعی به کار گرفته می شود و فی نفسه ارتباطی با احکام شرعی ندارد. 

این اختلاط معنا و مفاهیم توسط جناح اصولگرا، صرفا در به کار گیری این الفاظ محدود نمی شود و ردّ آن را در صحنه های گوناگون دیگر می توان یافت. ریشه آن نیز نگاه حداکثری و غیرروزآمد به دین است که این جناح از آن تبعیت می کند.

در واقع  مشکل این نگاه آن است که به خاطر عدم تناسب با سیاست و اقتضائات آن، هیچ گاه نمی تواند حضور موفقی در «رقابت» های سیاسی داشته باشد و این برخلاف مسیری است که رقیب اصلاح طلب آنها در 4 دهه گذشته پیموده است.

اصلاح طلبان که در دهه 1370 توانستند با بهره گیری از میراث جریان آزادیخواهی شکل گرفته از دوره مشروطه و پیوند دادن این آزادیخواهی با نگاه پویا و تازه به دین که راه آن توسط امام خمینی در قالب نظرات و فتواهایی جدید باز شد، و همچنین استفاده فرصت تحقیق و مطالعه در دوران پس از دفاع مقدس، مبانی تئوریک خود را به روزرسانی کنند. در واقع آنان توانستند میان دین به عنوان رکن اصلی هویت جامعه ایرانی و نیازها و دغدغه های زندگی در قرن بیست و بیست و یکم، تناسب و تلازم و امتزاجی را ایجاد کنند و هویت خود را بر روی همان زیرساخت، نوسازی و بهسازی کنند.

در طرف دیگر میدان، جناح راست که امروز به اصولگرا مشهور است، تاکنون قادر و مایل به انجام این کار نبوده است؛ چرا که حضور دائمی در ارکان قدرت آنان را به این نتیجه نرسانده که نیازمند چنین اصلاح و بازنگری دائمی هستند.

حال مشکل آنجا بروز کرده است که آنان به دلیل جدایی ناپذیر بودن اصل «جمهوریت» از نظام اسلامی، ناگزیر از ورود به گود انتخابات و جلب نظر افکار عمومی هستند. آنان از یکسو نتوانسته اند هویت کهنه خود را که بر برداشت های سنتی از دین و اقتدارگرایی مبتنی است اصلاح نمایند و از طرف دیگر میل به حضور در «جمهوریت» نظام را نمی توانند نادیده بگیرند؛ تمایلی که در دو شکل خود را نشان داده است:

یک گروه، بخش سنتی اصولگرایان است که امروز اقلیت آن محسوب می شود؛ حداکثر اقبالی که آنان می تواند نزد مردم جلب کند، را می توان در میزان رأی کاندیدایش(سید مصطفی میرسلیم) مشاهده کرد. 

اما یک گروه دیگر امروز میدان دار جریان اصولگرایی شده و در میان بدنه هوادار و جوانان این جریان اکثریت را دارد؛ تا جایی که شیوخ اصولگرا نیز در برهه های حساس ناگزیر از تبعیت آنان شده اند.  توفیق نسبی این گروه جدید که می توان عنوان «نواصولگرایی» به آن داد، هنگامی رخ داد که آنان دست به تجدیدنظر در اصول کهنه زدند؛ اما شوربختانه این تجدیدنظر نه به معنای «اصلاح» و نشانه ای از پویایی در نظام فکری و روزآمدسازی قرائت دینی، بلکه مساوی با دست یازیدن به عرفی ترین و غیراخلاقی ترین روش ها در  کارزارهای سیاسی است که رویکردی انتخابات محور، افشاگر و سوداگر(نقطه مقابل تکلیف گرایی سابق) معطوف به قدرت و نه اصول اعلام شده دارد. در اینجا اصول دیگر بماهو اصل معنایی ندارد و فقط ابزاری برای پیش رفتن در حوزه قدرت است و دوره بی اخلاقی و تندروی با محوریت هجمه به شخصیت های شاخص نظام و آیت الله هاشمی رفسنجانی(ره) به عنوان نماد آن طیف، از همان زمان آغاز شد یا دست کم به صورت جدّی پی گرفته شد.

چه کسی فکر می کرد جناح راست روزی از احمدی نژادی حمایت کند که برای اولین بار، باب مناظرات افشاگرانه و پرونده سازی را در کشور باز کند؟ چه کسی فکر می کرد روزی شخصیتی دارای سابقه قضائی و روحانیتی خود را وارد عرصه داغ رقابت های انتخاباتی کند و برای پیروزی از «هلی شات» و «دی جی خانم» بهره بگیرد؟

غرض، مذمت ورود به عرصه رقابت نیست که فی نفسه امری مبارک است؛ لکن جهش و پرش ناگهانی از منتهالیه سنت گرایی به عرفی گرایی است که عجیب می نماید. این جهش ژنتیکی به جای پیروزی از یکسو باعث آسیب رسیدن به پر و بال خودشان از یکسو و باور نشدن از سوی مردم منجر شده و از طرف دیگر موجبات رنگ باختن اخلاق و آسیب به ارکان هویت انقلاب اسلامی و نظام برآمده از آن شده است.

به قول یکی از مسئولین، اگر «اخلاق» را از جمهوری اسلامی حذف کنیم چه فرقی با سایر نظامات دیگر خواهد داشت؟ نکته پنهان این جمله آن است که اگر اخلاق یا در معنای وسیع تر، هویت و روح دینی-اخلاقی نظام ما کمرنگ شود در سایر زمینه ها سخنی برای گفتن نداریم و نسل امروز یا صدها و هزاران رسانه مجازی، با مقایسه بسیاری از شاخص های  اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، جمهوری اسلامی را متهم به «ناکارآمدی» و شکست متهم خواهند کرد. مگر به گفته تمام بزرگان، انقلاب اسلامی برای احیاء ارزش های فراموش نشده نیامد؟

خوب است سوال شود، در دوران هشت ساله اصلاحات که اصولگرایان  حاملان آن گفتمان را «تجدیدنظر طلب» می خوانند، چه زمانی مانند آن هشت سال گذشته(که تبعات آن همچنان ادامه دارد)، ستون های مهمی چون شخصیت امام خمینی، اصل انقلاب اسلامی، دستاوردهای کلان آن انقلاب و دست مایه شبهه آفرینی، هجمه، تخریب و تمسخر قرار گرفته است؟

باید بی پرده گفت که پدیدآمدن چنین وضعیتی محصول بی تدبیری و خود حق پنداری جریانی است که تحت عنوان اصولگرایی خود را همیشه و همه جا پیروز می داند و اگر در جایی شکست خورد، جسارت پذیرش شکست ندارد و آن را «عدم الفتح» می نامد یا با «حلال» خواندن رأی خود هم قصد دلداری دادن به خود و حامیان را دارد و هم قصد زدن طعنه ای به رقیب.

جناح اصولگرا باید بپذیرد که  شرط مقبول واقع شدن در نزد افکارعمومی، داشتن صداقت است و صداقت به معنای تغییر یک شبه آن هم غلتیدن به طرف روش های غیراخلاقی و «تتلیتی» شدن نیست؛  صداقت یعنی تن سپردن به اولیات رقابت سالم و دموکراتیک و نیز اعلام صریح بازنگری در رویکردهای فکری.

تا زمانی که اصولگرایان تناقض درونی و زاویه نگاه غیر دموکراتیک خود به مردم را تغییر ندهند و تا زمانی که خود را بر موضع حق بنشانند و هرچه غیر خود را باطل یا حرامی یا عامل بیگانه بخوانند، هیچ شانسی در سپهر سیاست ایران نخواهند داشت؛ آنان یک بار با بلیط قرضی احمدی نژاد برنده یک جایزه شانس شدند، اما نه تنها آن فرصت را برای تغییر و فربه ساختن تئوریک و عمل خود مغتنم نشمردند، بلکه چه در تئوری و چه در عمل بیش از قبل دچار آسیب شدند تا جایی که در پایان آن دوران برخی شان به اردوگاه اصلاح طلبان پیوستند و امروز دیدگاههایشان از رقبای پیشین صریح تر و بی پرواتر است.