از صفر تا بینهایت فاصله ...

از صفر تا بینهایت فاصله ...

«کسیکه از خدا شرم ندارد، ممکن-ست مرتکب هر جُرمی بشود» (امام حسن مجتبی"ع"). هر چه فاصله-ی «شَرم آدما از خدا» کمتر ، آدمیت او بیشتر ...
از صفر تا بینهایت فاصله ...

از صفر تا بینهایت فاصله ...

«کسیکه از خدا شرم ندارد، ممکن-ست مرتکب هر جُرمی بشود» (امام حسن مجتبی"ع"). هر چه فاصله-ی «شَرم آدما از خدا» کمتر ، آدمیت او بیشتر ...

پشت پرده تبلیغات پدیده شاندیز

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  

   پشت پرده تبلیغات پدیده شاندیز    

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید  

 «پدیده شاندیز» موضوعی بود که برای چندمین بار وزیر کشور را به مجلس کشاند تا این بار پاسخگوی سوال‌های نادرقاضی‌پور باشد. به گفته رحمانی فضلی، این پرونده مختومه است و به استانداری خراسان اجازه داده شده تا در یک انتخاب قانونی، مدیریت پروژه را به سهامداران واگذار کند.
به گزارش خبرآنلاین،‌ وزیر کشور به منظور پاسخ به سئوال نادر قاضی‎پور در مورد مشکلات شرکت پدیده در جلسه علنی امروز مجلس حاضر شد.

عبدالرضا رحمانی‎ فضلی در ابتدای صحبت هایش به روند بررسی پرونده «پدیده شاندیز» پرداخت و گفت: این پروژه از سال 88 در قالب یک شرکت ایجاد می‎شود اما از همان اول عمده اقداماتش خلاف قوانین بود. نهایتا قوه قضائیه در استان خراسان دستور توقف این پروژه را صادر کرد.‌ 30 درصد سهام این شرکت به حدود 136 هزار نفر فروخته شد که 500 هزار نفر با خانواده هایشان عضو این پروژه بودند.
او ادامه داد:
فروش سهام به مردم خلاف بوده و مجوزهای ساخت و ساز که حدود 380 هزار متر مربع بود،‌ نهایتا به یک میلیون مترمربع زیر ساخت و ساز ختم شده بود. متاسفانه ساخت و سازها‌ در مسیر حریم رودخانه بود.
 وزیر کشور، موضوعاتی همچون «بدهی های این شرکت به سازمان مالیاتی و سازمان تأمین اجتماعی» را به عنوان بخشی از مشکلات این پروژه معرفی کرد و گفت: عدم شفافیت صورت‎های مالی به گونه ای پیش رفت که اجازه ادامه فعالیت قانونی سلب شد و دادگستری خراسان رضوی دستور توقف آن را صادر کرد.
 رحمانی فضلی در مورد شروع دور جدید تبلیغات این پروژه در تلویزیون به خصوص هنگامی که در ابتدای پخش مناظره‌های زنده تلویزیونی روی آنتن می‌رفت، گفت: تبلیغاتی که برای فروش سهام انجام می شد، غیرقانونی بود. چون شرکت کارهایش به صورت قانونی نبود اما اکنون دستور پخش تبلیغات قانونی را از طریق شورای امنیت صادر کردیم و این تبلیغات از تلویزیون پخش می شود.
 او افزود: ما جلسات متعددی در وزارت کشور برای هماهنگی گذاشتیم و بیش از 13 مورد رئیس جمهور در این مورد دستور دادند و نهایت گفتیم که دبیرخانه این را بررسی کند. دبیرخانه اما امر هماهنگی را برعهده وزارت کشور گذاشت،‌ در واقع این موضوع ابتدا به وزارت کشور ربط نداشت و برای انجام هماهنگی به وزارت کشور و شورای امنیت سپرده شد.
 رحمانی فضلی با بیان این نکته که «ابتدا مسائل مالی این شرکت را حسابرسی کردیم»، گفت:
ما به موضوع تقسیط بدهی ها و بحث بخشودگی پرداختیم. تعیین تکلیف زمین تصرفی 30 هکتاری که جهاد کشاورزی صاحبش بود را انجام دادیم که موجب شد جریمه 610 میلیاردی برای پدیده بریده شود. البته توانستیم برای این جریمه نزدیک به 130 میلیارد تخفیف بگیریم.
 او در مورد تصفیه بدهی‌های این شرکت، توضیح داد: با توجه به بدهی این شرکت به شورای شهر شاندیز یعنی حدود 940 میلیارد تومان، مقرر شد این مبلغ را از محل دارایی این شرکت تصفیه شود. بر این اساس الان حدود نیم میلیون مترمربع پایان کار به این پروژه داده شد. مجموعه اقداماتی تا کنون صورت گرفته،‌ از نظر ما این پرونده مختومه است و ما به استانداری خراسان ابلاغ کردیم که در یک انتخابات قانونی، مدیریت این پروژه را به سهامداران واگذار کند. مشخص است اگر در مسیر کار دچار مشکلی شوند، استانداری خراسان آمادگی حل مشکل را دارد.
 پس از وزیر کشور نادر قاضی‌پور در قامت نماینده سئوال کننده پشت تریبون رفت و گفت: سئوال من در مورد حق و حقوق 136 هزار سهامدار پدیده شاندیز است. مشکلات از دیدگاه شما تمام شده است اما از نظر ما نه! شما مشکلات دولت را حل کردید اما مشکلات مردم هنوز پابرجاست. این پروژه بالای 50 هزار کارگر را درگیر خودش کرده بود. این را می دانید؟ او ادامه داد: میلیاردها تومان گردش مالی از بانک های داخلی خارج شد. شما به آقای آخوندی بیش از صدبار تلفن زدید،‌ ایشان چرا اقدامی برای پدیده نکرد؟ با آقای آخوندی، دوست بازی کردید؟
 در این میان قاضی پور یک ضرب المثل فارسی را به نام همشهری های خود ثبت کرد و گفت: آقای پزشکیان!ما ترک ها مثال خوب داریم، «آنکه به خواب رفته را می شود بیدار کرد اما آنکه خود را به خواب زده را نمی شود بیدار کرد». چرا این مشکل موسسات مالی که مانند پدیده است را حل نمی کنید! وزرای این دولت به خصوص وزرای راه و صنعت در این مشکل چقدر سهامدار هستند؟
 نماینده مردم ارومیه مشکلات این پروژه را برشمرد و گفت: حساب رسمی، بدهی شرکت به تأمین اجتماعی و امور اراضی، راه اندازی اتاق معاملات سهام، مشکل ایجاد شده برای صدور پایان کار،‌ تعدیل سهام برای سهامداران این مشکلاتی است که حل نشده است. درست است که پدیده یک سری تخلفات ساختمانی انجام داده است اما نباید دولت کل این پروژه را به خاطر یک سری تخلفات، تعطیل کند.
 پس از اتمام صحبت های قاضی پور، وزیر کشور در دقایق باقی مانده، اینگونه پاسخ داد:
به دلیل تخلفات زیاد،‌ نهایتا قوه قضائیه مجبور به توقف پروژه شد،‌ آنچه موجب شد که دولت و وزارت کشور این مساله را پیگیری کند،‌ بحث حق و حقوق مردم بود. برای حل این مشکل هم نیازمند مذاکره طولانی بودیم.
او افزود: موضوع میزان، هم همین مسئله بود که آنجا هم وزارت کشور با همه دستگاه ها این موضوع را پیگیری کرد.
الان هم موضوع کاسپین مطرح شده است. باید در کنار هم گام برداریم تا بتوانیم باقی پروژه هایی که برای مردم مشکل ایجاد کرده است را حل کنیم.
 سرانجام قاضی پور در خاتمه سئوالش از وزیر، تشریح کرد:
وزیر کشور بگوید چرا پرونده به شورای عالی امنیت کشیده شد؟ مردم کجای بررسی پرونده هستند؟ از شما می خواهیم تا مردم به حق خود نرسیدند دست بردار نشوید. کار را که کرد؛ آنکه که تمام کرد. همه سهامداران که از مشهد نیستند،‌ از ارومیه غریب هم سهامدار آمده است! نگذارید این کار ناتمام بماند. آقای رحمانی فضلی قول بدهد که این کار را ادامه می دهد تا به حق و حقوق مردم برسند؛ من قانع می شوم.
 در این میان مسعود پزشکیان که ریاست مجلس را برعهده داشت، خطاب به قاضی پور گفت که «آقای دکتر قول می دهند در چارچوب وظایفش این را پیگیری کنند» تا سرانجام این سئوال ختم به خیر شود.

پدیده شاندیز ، آخرین خبر پدیده شاندیز
 

تعدادی از دفاتر فروش سهام پدیده شاندیز در شهر مشهد و برخی دیگر از شهرهای بزرگ کشور پلمپ شد.

 

تاریخ انتشار : 20 دی 1393
دفاتر فروش سهام مجموعه سرمایه گذاری پدیده شاندیز در مشهد با حضور نیروهای انتظامی به طور رسمی پلمپ شد و پرسنل این مجموعه سرمایه گذاری نیز با هدایت پلیس از دفاتر خارج شدند. پدیده شاندیزپدیده شاندیز

پلمپ دفاتر پدیده شاندیز

 

پدیده شاندیز تهران

 

 جـــالـبـــه! ... سمت چپ هشدار پلمپ شاندیز اعلام شده وَ سمت راست اطلاعیه

 شاندیز جهت خدمات بیشتر «!!! ...» ، مردم را به سایر دفترهایش دعوت میکند ...

 

  تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی

 

دفتر مَشق ِ حسن ...

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  

  دفتر مَشق ِ حسن ... 

http://s9.picofile.com/file/8300153826/BYN8YE_D3GAR8N_1.jpg

 

http://s8.picofile.com/file/8300154000/BYN8YE_D3GAR8N_2.jpg

 

http://s8.picofile.com/file/8300154276/BYN8YE_D3GAR8N_3.jpg

 

http://s8.picofile.com/file/8300154634/BYN8YE_D3GAR8N_4.jpg

 

   سخت آشفته و غمگین بودم / به خودم می گفتم: بچه ها تنبل و بد اخلاقند 
 دست کم میگیرند / درس ومشق خود را… 
 باید امروز یکی را بزنم، اخم کنم / و نخندم اصلا / تا بترسند از من / و حسابی ببرند… 
 خط کشی آوردم، / درهوا چرخاندم ... / چشم ها در پی چوب، هرطرف می غلطید / مشق ها را بگذارید جلو، زود، معطل نکنید! 
 اولی کامل بود، / دومی بدخط بود / بر سرش داد زدم ... 
 سومی می لرزید ... / خوب، گیر آوردم !!! 
 صید در دام افتاد / و به چنگ آمد زود ... / دفتر مشق حسن گم شده بود 
 این طرف، / آنطرف، نیمکتش را می گشت 
 تو کجایی بچه؟؟؟ / بله آقا، اینجا / همچنان می لرزید ... 
 « پاک تنبل شده ای بچه بد » / « به خدا دفتر من گم شده آقا، همه شاهد هستند» 
« ما نوشتیم آقا » / بازکن دستت را ... 
 خط کشم بالا رفت، خواستم برکف دستش بزنم / او تقلا می کرد 
 چون نگاهش کردم / ناله سختی کرد ... 
 گوشه ی صورت او قرمز شد / هق هقی کرد وُ سپس ساکت شد ... 
 همچنان می گریید ... / مثل شخصی آرام، بی خروش وُ ناله 
 ناگهان حمدالله، درکنارم خم شد / زیر یک میز، کنار دیوار، / دفتری پیدا کرد … 
 گفت : آقا ایناهاش، / دفتر مشق حسن 
 چون نگاهش کردم، عالی وُ خوش خط بود / غرق در شرم وُ خجالت گشتم 
 جای آن چوب ستم، بردلم آتش زده بود / سرخی گونه او، به کبودی گروید ... 
 صبح فردا دیدم / که حسن با پدرش، و یکی مرد دگر / سوی من می آیند ... 
 خجل وُ دل نگران، / منتظر ماندم من / تا که حرفی بزنند 
 شکوه ای یا گله ای، / یا که دعوا شاید 
 سخت در اندیشه ی آنان بودم / پدرش بعدِ سلام، گفت : لطفی بکنید، و حسن را بسپارید به ما 
 گفتمش، چی شده آقا رحمان ؟؟؟ / گفت : این خنگ خدا / وقتی از مدرسه برمی گشته / به زمین افتاده 
 بچه ی سر به هوا، / یا که دعوا کرده / قصه ای ساخته است / زیر ابرو وُ کنارچشمش، / متورم شده است 
 درد سختی دارد، / می بریمش دکتر / با اجازه آقا ... 
 چشمم افتاد به چشم کودک ... / غرق اندوه وُ تاثرگشتم 
منِ ِ شرمنده معلم بودم / لیک آن کودک خرد وکوچک / این چنین درس بزرگی می داد / بی کتاب ودفتر ... 
 من چه کوچک بودم / او چه اندازه بزرگ 
 به پدر نیز نگفت / آنچه من از سرخشم، به سرش آوردم 
 عیب کار ازخود من بود وُ نمیدانستم /  من از آن روز معلم شده ام … 
 او به من یاد بداد درس زیبایی را ... / که به هنگامه ی خشم 
 نه به دل تصمیمی / نه به لب دستوری / نه کنم تنبیهی 
 یا چرا اصلا من / عصبانی باشم 

  با محبت شاید، / گرهی بگشایم / با خشونت هرگز .../ با خشونت هرگز... / با خشونت هرگز ... 
 «سهراب سپهری»
 

  تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی

 

دل که نیست، حَرمسراست! ...


 

  بسم الله الرحمن الرحیم  

 دل که نیست، حَرمسراست! ... 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید 


http://s9.picofile.com/file/8299953500/HARAMSARAA_1.jpg

 

http://s9.picofile.com/file/8299953834/HARAMSARAA_3.jpg

 

http://s8.picofile.com/file/8299954200/HARAMSARAA_4.jpg

 

http://s9.picofile.com/file/8299954592/HARAMSARAA_2.jpg

 

  مرد : ماه من می شوی؟
زن : آن وقت دستت به من نمی رسد!
مرد : حالا میگی چکار کنم؟
زن : ماهی ات می شوم!
مرد با خوشحالی گفت:چه عالی! داشتن ماهی چه کیفی دارد!
زن گفت: حالا که ماهی ات شدم، اجازه بده کمی شنا کنم. ماهی به شنا زنده است!
مرد گفت: کجا می خواهی شنا کنی؟
زن گفت: چشمان زلالت، جان می دهد برای شنا کردن!
مرد گفت: راست می گویی؟ چگونه؟
زن گفت: تو فقط اجازه اش را بده شنا کردن با من!
مرد قبول کرد و گفت: باشه! ولی زیاد از ساحل دور نشو! می ترسم غرق شوی!
زن به شکل ماهی در آمد و به داخل چشم مرد شیرجه زد و شنا کنان وارد دل مرد شد
و دید که ماهی های دیگری در آنجا مشغول شنا و جست و خیز هستند.
او دیگر معطل نکرد و شنا کنان برگشت و از چشم مرد بیرون پرید و به راه افتاد که برود.
مرد پرسید: چی شده ماهی من؟ کجا می روی؟
زن جواب داد: می روم ماهت بشوم!
مرد گفت: آن وقت دستم به تو نمی رسد!
زن گفت: همان بهتر که نرسد!
مرد پرسید: آخه چرا؟!
زن گفت: چرایش را از دلت بپرس!
دل که نیست، حوضچه پرورش ماهیست!

 

  تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی

 

چرا «عصبانی‌ترین» شدیم؟






  چرا «عصبانی‌ترین» شدیم؟  

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید  




به گزارش میگنا روزنامه وقایع اتفاقیه نوشت:مؤسسه افکارسنجی «گالوپ» اعلام کرده است که بیشتر از 70 درصد مردم جهان تجربه‌های لذت‌بخشی از زندگی خود داشته‌اند.
هزار و یک مشکل حل‌نشده داشته باشی معلوم است که با هر بهانه‌ای زود از کوره درمی‌روی و عصبانی می‌شوی. شاید همه ما این جمله را بارها از زبان اطرافیانمان شنیده باشیم. وقتی همدیگر را درک نمی‌کنیم، وقتی شغل مناسب پیدا نمی‌کنیم، وقتی به اندازه کافی از رانندگی در خیابان‌های شلوغ شهر لذت نمی‌بریم و با هر بهانه‌ای بر سر اطرافیانمان فریاد می‌کشیم، می‌شویم عصبانی‌ترین مردم دنیا. نظرسنجی اخیر گالوپ نشان می‌دهد، ایرانی‌ها به همه این دلایل در سرلیست عصبانی‌ترین مردم دنیا قرار گرفته‌اند. 
 
در این نظرسنجی که بر‌اساس معیارهایی چون میزان ناراحتی و احساس نارضایتی و عصبانیت از زندگی روزمره انجام شده، بعد از ایران کشورهای عراق و سودان در رده‌های دوم و سوم قرار گرفته‌اند. جامعه آماری این نظرسنجی محدود است و قابل تعمیم به همه گروه‌های اجتماعی در ایران نیست، بااین‌حال، نارضایتی‌های اجتماعی در میان طبقه متوسط رو به پایین و طبقات فرودست که به‌دلیل افزایش بیکاری و رکود دامنه‌دار اقتصادی در سال‌های اخیر شدت گرفته، می‌تواند مبنای پژوهش‌ها و نظرسنجی‌های بعدی در داخل ایران قرار گیرد.
 
70 درصد مردم زندگی لذت‌بخشی دارند
 
گزارش سالانه مؤسسه افکارسنجی «گالوپ» از احساسات جهانی در ابتدا به تعریفی مشخص از تجربه‌های مثبت و منفی مردم جهان پرداخته است و شاخص‌های تجربیات مثبت آن را به مواردی چون: استراحت و آرامش روزانه، بازخوردهای رفتاری احترام‌برانگیز، میزان شادی و خنده و یادگیری چیزهای هیجان‌انگیز و ادامه‌دار‌بودن تجربه‌های خوشایند تقسیم‌بندی کرده است. این گزارش در تقسیم‌بندی تجربیات منفی نیز به مواردی چون: دردهای فیزیکی، نگرانی‌های روزمره، ناراحتی، استرس و عصبانیت پرداخته است. نقشه‌ای که در زیر آمده نشان‌دهنده تجربیات مثبت مردم جهان در سال 2016 بوده که در سال 2017 منتشر شده است. 
 
در این نظرسنجی بیشتر از 70 درصد مردم جهان تجربه‌های لذت‌بخشی از زندگی خود داشته‌اند. در این تقسیم‌بندی پاراگوئه بیشترین میزان از تجربیات خوشایند و یمن کمترین میزان را دارا بوده است. درواقع یکی از دلایل کمبود تجربیات مثبت در کشورهای مشخص‌شده، وجود آزادی‌های فردی و آزادی شبکه‌های اجتماعی بوده که این میزان را به حداقل رسانده است. 
 
در تقسیم‌بندی تجربیات منفی 36 درصد شرکت‌کنندگان در نظرسنجی، تجربیات نگران‌کننده زیادی داشتند، 35 درصد استرس زیاد و 30 درصد دردهای فیزیکی و 22 درصد عصبانیت و ناراحتی را تجربه می‌کنند. در این نظرسنجی بیشترین میزان تجربیات ناخوشایند و منفی برای کشور عراق، سودان‌جنوبی و ایران و کمترین میزان برای قرقیزستان است.

 
ایران جزء عصبانی‌ترین‌ها
 
در قسمت سرلیست کشورهایی که بیشترین تعارضات احساسی را دارند، اکوادور، السالوادور و لیبی قرار دارند و ایران در رده آخر این تقسیم‌بندی قرار دارد. درواقع این گزارش حاکی از این است که ایران با 50 درصد، عراق 49 درصد و سودان‌جنوبی 47 درصد بوده و ایران جزء عصبانی‌ترین کشورها قرار دارد. این گزارش بر‌اساس یک نظرسنجی در سال 2016 و از طریق مصاحبه تلفنی و چهره‌به‌چهره با هزار نفر بزرگسال 15‌ساله و بالاتر در 142 کشور جهان تنظیم شده است.
 
در این گزارش مردم ایران با 50 درصد جمعیت عصبانی و عراق با 49 درصد و سودان‌جنوبی با 47 درصد عصبانی‌ترین کشورهای دنیا معرفی شده‌اند. یونان نیز با 67 درصد پراسترس‌ترین کشور دنیا معرفی شده است. در این گزارش همچنین 70 درصد از مردم جهان گفته‌اند که لذت زیادی می‌برند و لبخند زده و احساس آرامش و احترام می‌کنند. طبق نظرسنجی مؤسسه گالوپ که سال 2015 نیز منتشر شده است، مردم ایران در کنار عراقی‌ها «عصبانی‌ترین» مردم جهان معرفی شده‌اند. 
 
بلافاصله این پرسش شکل می‌گیرد که این نتیجه چگونه حاصل آمده است؟ در نظرسنجی این مؤسسه آمده است: مردم عراق، ایران و کامبوج بالا‌ترین میزان «تجربه‌های منفی روزانه» در جهان را دارند؛ بنابراین مشخص می‌شود که بر چه اساسی به این نتیجه رسیده‌اند. پرسشگران بر‌ اساس سؤالاتی که در میان می‌گذارند به این نتیجه دست می‌یابند و دلیل معرفی ایرانیان و عراقی‌ها به‌عنوان عصبانی‌ترین مردم جهان این بوده که ۴۹ درصد پاسخ‌دهندگان در دو کشور گفته‌اند: «به تازگی عصبانی شده بودند».
 
چرا «عصبانی‌ترین» شدیم؟

 درباره عصبانی‌بودن ایرانیان اما چند نکته یا عامل را می‌توان برشمرد. طبق گزارش‌های منتشر‌شده می‌توان این نتایج را در مجموعه‌ای از عوامل سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و روان‌شناختی مورد بررسی قرار داد. مورد اول احساس عقب‌ماندن از دیگران یا به حق خود نرسیدن از عوامل عصبانیت است و در یک کلمه مقایسه با دیگری در متن یک مسابقه. شماری از مردم زندگی را عرصه «مسابقه با دیگران» می‌دانند، نه «مقایسه با دیروز خودشان». 
 
ریشه مشکل شاید در آموزش‌وپرورش باشد که بچه‌ها در طول سال‌ها یاد نمی‌گیرند با دیروز خودشان مقایسه شوند و از رشد و کسب اطلاعات بیشتر خود احساس شادمانی کنند. مورد بعدی این است که از نزدیک به 80 میلیون جمعیت ایران تنها 22 میلیون نفر شاغل هستند، به این معنی که در بیشتر موارد یک نفر کار می‌کند تا هزینه‌های چند نفر دیگر را تأمین کند و همین موجب فشارهای زیاد شده است و بخشی از خشم اجتماعی را باید ناشی از مشکلات اقتصادی و معیشتی دانست. علاوه‌براین برخی از رسانه‌ها که اتفاقا به بودجه‌های فراوان متکی و از حمایت‌هایی خاص برخوردار هستند، خشم و عصبیت را به عمد به جامعه تزریق می‌کنند. بخشی از این عصبانیت بی‌گمان ریشه در نوع رانندگی و فرهنگ آشفته ترافیکی ما به‌ویژه در کلانشهر‌ها دارد. 
 
افزایش شدید نرخ تورم به‌ویژه در سال‌های 90 تا 92 نیز بسیاری از مردم را به کار دوم و حتی سوم واداشته است. در دنیای مدرن اما این تفکیک، شادی‌آور است که 24 ساعت این‌گونه تقسیم شود: هشت ساعت کار، هشت ساعت امور شخصی و اوقات فراغت و هشت ساعت خواب و استراحت. وقتی از دومی و سومی کم می‌کنیم و بر کار می‌افزاییم، آستانه تحمل افراد، پایین می‌آید و با کوچک‌ترین موضوعی عصبانی می‌شوند.

   تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی   

کی میدونه «لولو» اون مَـمَـه رو کجا برده؟! ...




  کی میدونه «لولو» اون مَـمَـه رو کجا برده؟! ...  



  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید  



 جناب آقای علی ربیعی وزیر محترم کار و تعاون اجتماعی اخیرا درباره نحوه تحویل امور از دولت قبل به دولت فعلی به نکته تلخی اشاره کرده و گفته است

*واقعا فکر نمی کردم که سازمان بازنشستگی را با 60 هزار میلیارد تومان بدهی تحویل مان می دهند .راندمان وزارتخانه برای حل بیکاری صفر درصد باشد.

واقعیت این است که وقتی گزارش وضعیت دولت به اعضای کابینه ارایه شد همه شوکه شدیم."

بسیاری از واقعیتهای تلخ دولت قبل گفته نشده است. افسوس که  در بدایت کار دست دولت بسته شد و الا بهترین فرصت بود که یکبار برای همیشه به مردم گفته می شد از دولت قبل چه دولتی را با چه مقدار بدهی آن هم در اوایل سال92 که حدود هشت ماه به پایان سال باقی بود تحویل گرفته اند.

خود من دو خاطره در این رابطه دارم.

یادم می آیددر اواسط سال 92 که با علی آقای جنتی ملاقاتی داشتم  و از او پرسیدم وضع وزارت چگونه است؟ پس از توضیحاتی درحالی که به کف دستش اشاره  می کرد گفت: فلانی متاسفانه وزیر قبلی نه تنها همه بودجه امسال را در این سه ماه  پیش خور کرده بلکه کف آن را هم لیس زده و برای ما کلی بدهی باقی گذاشته است .

بعد باذکر رقمی - که بگمانم  184 میلیارد تومان بود- گفت به اتحادیه مطبوعات بدهکاریم .به سازمان بیمه برای بیمه هنرمندان بدهکاریم و...

چند روز بعد که با آقای جهانگیری معاون  اول محترم رییس جمهور ملاقات کردم و این گفته آقای علی جنتی را برای او نقل کردم خندید وگفت  فلانی این بدهی درمقابل بدهی های دولت به مسکن مهر و پیمانکاران نیرو و یارانه ها که چیزی نیست!


   تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی