بسم الله الرحمن الرحیم
جهت
مراجعه به مرجع
متن،
یا عنوان
اصلی،
به پیوند فوق اشاره
کنید
روباه: میدونی
ساعت چنده آخه ساعت من خراب شده.
شیر : اوه. من میتونم به راحتی برات درستش کنم.
روباه : اوه. ولی پنجههای بزرگ تو فقط اونو خرابتر میکنه.
شیر : اوه، نه بده برات تعمیرش میکنم.
روباه : مسخره است. هر احمقی میدونه که یک شیر تنبل با چنگالهای
بزرگ نمیتونه یه ساعت مچی پیچیده رو تعمیر کنه.
شیر : البته که میتونه. اونو بده تا برات تعمیرش کنم.
شیر داخل لانهاش شد و بعد از مدتی با ساعتی که به خوبی کار میکرد
بازگشت.
روباه شگفت زده شد و شیر دوباره زیر آفتاب دراز کشید و
رضایتمندانه به خود میبالید.
بعد از مدت کمی گرگی رسید و به شیر لمیده در زیر آفتاب نگاهی کرد.
گرگ : میتونم امشب بیام و با تو تلویزیون نگاه کنم؟ چون
تلویزیونم خرابه.
شیر : اوه. من میتونم به راحتی برات درستش کنم.
گرگ : از من توقع نداری که این چرند رو باور کنم. امکان نداره که
یک شیر تنبل با چنگالهای بزرگ بتونه یک تلویزیون پیچیده رو درست
کنه.
شیر : مهم نیست. میخواهی امتحان کنی؟
شیر داخل لانهاش شد و بعد از مدتی با تلویزیون تعمیر شده برگشت.
گرگ شگفت زده و با خوشحالی دور شد.
حال ببینیم در لانه شیر چه خبره؟
در یک طرف شش خرگوش باهوش و کوچک مشغول کارهای بسیار پیچیده
بوسیله ابزارهای مخصوص هستند و در طرف دیگر شیر بزرگ مفتخرانه
لمیده است.
نتیجه :اگر میخواهید بدانید چرا یک مدیر مشهور است به کار زیر
دستانش توجه کنید.
اگر میخواهید مدیر موفق و مؤثری باشید از هوشمندی و ارتقاء
کارکنانتان نهراسید بلکه به آنها فرصت رشد بدهید. این مسأله چیزی
از توانمندیهای شما نمیکاهد.
** بیل گیتس: «مدیران موفق، افراد باهوشتر از خود را استخدام میکنند».
«بیل گیتس»
تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی