از صفر تا بینهایت فاصله ...

از صفر تا بینهایت فاصله ...

«کسیکه از خدا شرم ندارد، ممکن-ست مرتکب هر جُرمی بشود» (امام حسن مجتبی"ع"). هر چه فاصله-ی «شَرم آدما از خدا» کمتر ، آدمیت او بیشتر ...
از صفر تا بینهایت فاصله ...

از صفر تا بینهایت فاصله ...

«کسیکه از خدا شرم ندارد، ممکن-ست مرتکب هر جُرمی بشود» (امام حسن مجتبی"ع"). هر چه فاصله-ی «شَرم آدما از خدا» کمتر ، آدمیت او بیشتر ...

افراط وُ تفریطی از جنس احساسات ...


 

 


   افراط وُ تفریطی از جنس احساسات ... 


 

جهت منبع مطلب یا عنوان اصلی به پیوند بالا اشاره کنید

 


  روزنامه شهروند نوشته : کسب و کارش «حیوان‌گردانی» است. شغلی که در سایه تب داغ حیوان‌دوستی و همزیستی با ‏حیوانات شکل گرفته و هر روز رنگ و لعاب بیشتری به خود می‌گیرد.
هزینه‌های بالای نگهداری از حیوانات خانگی باعث نشده که در سال‌های گذشته، ایرانی‌ها آنها را به خانه هایشان نیاورند. کسانی که انواع حیوانات را در خانه‌هایشان نگهداری می‌کنند، می‌گویند علاوه بر وابستگی‌هایی که آنها برایشان می‌آورند، این موضوع دلایل دیگری هم دارد؛ مثلا اینکه احساس می‌کنند این موجودات زنده حق حیات دارند و انسان‌ها هر روز دارند محل زندگی آنها را تصرف می‌کنند و آزارشان می‌دهند: «یکی هم باید حامی آنها باشد.» مثلا یکی از کسانی که در خانه اش چند گربه نگهداری می کند، می‌گوید که عملا دو سوم حقوقش برای نگهداری از آنها می‌رود: «چون به کلی گربه و سگ هم بیرون از خانه غذارسانی می‌کنم، درحال حاضر هم که با چند برابر شدن ارز باید کل حقوقم را بدهم ولی اینها باعث نمی شود که از آنها دفاع و نگهداری نکنم.»
 حالا این کسب و کار جدید در ‏مناطق شمال پایتخت به گونه‌ای درحال رشد است که حال و هوای برخی از بوستان‌ها و معابر آن را تحت ‏تأثیر خود قرار داده است. شغلی که درآمد روزانه حاصل آن بیش از سایر مشاغل تعریف نشده اجتماعی است، ‏یعنی چیزی حدود ١٠٠‌ هزار تومان برای هر ساعت گشت‌وگذار با حیوانات در فضاهای سبز و عمومی شمال ‏شهر. پیشه‌ای که هر روز هم به تعداد شاغلان آن افزوده می‌شود. به تعدادی از بوستان‌های مناطق شمال ‏پایتخت سرزدیم و با پدیده حیوان‌گردانی در آن‌جا همراه شدیم تا از زوایای پنهان این ‏موضوع بیشتر مطلع شویم. این حیوان‌گردانان می‌گویند که تعدادی از خانواده‌ها با آنها آشنایند و برای اینکه حیواناتشان را برای گشتن در شهر به آنها بسپارند، وثیقه یا مدرکی از آنها نمی‌گیرند اما بعضی دیگر می‌گویند تعدادی از این افراد از آنها کارت ملی و شناسنامه یا حتی سفته با قیمت‌های مختلف می گیرند.
حیوان‌گردانی در بوستان‌های بالای شهر
جوان درشت هیکلی قلاده سگ پشمالویی را در دست گرفته و همراه حیوان چند میلیونی در بوستان ‏می‌گردند. گاهی پای درختی می‌ایستد و گاهی از روی چمن‌های خیس حرکت می‌کند. هر از گاهی هم توپ ‏کوچک و قرمز رنگی را به زمین می‌اندازد تا سگ با آن لحظاتی مشغول بازی شود. رهگذران با این‌که چند ‏سالی است به دیدن این‌گونه صحنه‌ها عادت دارند اما هنوز هم خیلی‌هایشان هنگام عبور، اندکی از او و ‏حیوانش فاصله می‌گیرند و غرولندکنان دور می‌شوند. به حوض وسط بوستان که می‌رسند صدای فواره آب، ‏سگ کوچک را به هیجان می‌آورد، طوری که لحظه‌ای از تکاپو نمی‌ایستد اما نگاه‌های ‏مخفیانه و سنگین رهگذران اجازه نزدیک شدن آن دو را به اطراف حوض بوستان که چند کودک در آن‌جا ‏مشغول آب‌بازی‌اند نمی‌دهد. راه کج می‌کنند و سویی دیگر می‌روند. این‌جا بوستانی در محله ولنجک ‏و یکی از پاتوق‌های حیوان‌گردانی است. جایی که روزانه بسیاری از این حیوان‌گردان‌ها چند ساعتی زمان خود را در آن ‏سپری می‌کنند‎.‎

 جوانی با ظاهری آراسته ‌بند قلاده کتفی سگ را می‌کشد و یکی از همین به اصطلاح حیوان‌گردان‌ها بوستان ‏ساسان است. امیر درباره روند روبه‌ رشد حیوان‌گردانی می‌گوید: «با این‌که ممنوعیت‌های زیادی در ارتباط با ‏نگهداری و گرداندن حیوانات خانگی وجود دارد، اما خود من کمتر از یک‌سال است که از این شغل درآمدزایی ‏می‌کنم.
روزانه اگر شرایط جور باشد یکی دو حیوان را در پارک‌ها و پیاده‌روها می‌چرخانم و چیزی حدود ‏‏٢٠٠ تا ٣٠٠‌ هزار تومان دریافت می‌کنم. البته قیمت حیوان‌گردانی با توجه به قیمت و نژادشان تعیین ‏می‌شود.» فعالیت در این حرفه هم مانند بسیاری از مشاغل دیگر آداب و شرایط خاص خودش را دارد. او درباره شرایط خاص کارش می‌گوید: «یکی از شرایط این شغل، داشتن ظاهر مرتب و تمیز است. شاید ‏مسخره به نظر بیاید اما واقعیت این است که حیوان‌گردانی تخصص می‌خواهد. این‌که شما شناخت کلی از ‏حیوان داشته باشید، خلق و خوی آنها را با توجه به‌نژادشان بشناسید و از نحوه ‏ارتباط گرفتن با آنها مطلع باشید، چیز کمی نیست. مثلا خود من زمانی که به واسطه یکی از دوستانم ‏مشغول حیوان‌گردانی شدم چند کتاب خواندم و کلی پرس‌وجو کردم.»‏

 یکی دیگر از مکان‌هایی که به‌رغم نصب تابلو ممنوعیت ورود حیوانات خانگی برای تفریح حیوان‌ها انتخاب می‌شود، بوستان شقایق در محله سعادت‌آباد است. جوان خوش‌پوشی که از چند ماه پیش با ‏‏ سگ پا-کوتاه مشغول کسب و کار است، می‌گوید: «شغل عجیبی است یا به قول یکی از همین ‏پیرمردهای بازنشسته که هر روز من را در پارک می‌بیند نوعی کج‌رویی اجتماعی است، اما خب چه می‌شود ‏کرد. با این اوضاع و احوال اقتصادی برای سیر کردن شکم زن و بچه‌ام مجبورم این کار را انجام دهم. تا چند ‏ماه پیش دستفروش بودم اما از بس بساطم را جمع کردند، خسته شدم. این کار بی‌دردسرتر است یا ‏حداقلش هرچند هفته در میان یکی پیدا می‌شود و گیری می‌دهد. این را هم شاید مدیون افرادی هستیم که کلی کمپین و انجمن دفاع از ‏حقوق حیوانات راه انداختند.» سگ را صدا می‌کند تا با اسباب‌بازی لاتکسی‌اش بازی کند و او مجال ‏پاسخگویی بیابد:
«بعضی پارک‌ها انگار شبانه‌روزی‌اند و می‌توان حیوان‌گردانی را در شیفت شب انجام داد. آن ‏پارک‌ها برای مواقعی خوبند که طی روز مشغول کسب و کار دیگری هستم و شب‌ها فرصت حیوان‌گردانی دارم. ‏البته اگر صاحبان‌شان هم دلیلی برای گرداندن حیوان در شب داشته باشند. اتفاقا شیفت شب درآمدش ‏بیشتر است.» ‏
 او همچنین از جایگاه شغلی و احساساتی که در آن درگیر می‌شود، می‌گوید:
«خیلی ‏از خانم‌ها به این کار روی آورده‌اند به این دلیل که حیوان‌گردانی ‌پرستیژ جالبی برای خود دارد. چرا ‏که باعث می‌شود چند ساعتی از بازی کردن در نقش آدم‌هایی که صاحب حیوان‌های گرانقیمت و بامزه‌اند و مثلاً ‏فقط پاپیون جلیقه سگ‌شان ٢٠٠‌ هزار تومان می‌ارزد، لذت ببرند اما خب باید مراقب باشیم به آنها دلبسته ‏نشویم چون آخر کار به دردسر افسردگی دچار می‌شویم. داستانی که یک ماه پیش برای من پیش آمده بود. ‏از سگی نگهداری می‌کردم که صاحبش بعد از چند هفته که با هم آشنا شده بودیم از ایران مهاجرت کرد و ‏سگ را هم فروخت. خلاصه من ماندم و کلی دلتنگی از دوری آن سگ با وفا.» ‏
 مقصد بعدی، بوستان صوفی در محله تجریش است. همانجا که پاتوق حیوان‌گردانی چند ماهه دو دختر جوان ‏شده است. یکی دانشجوی‌ سال دوم رشته مدیریت دولتی و دومی هم دانشجوی ‌سال سوم رشته مدیریت ‏بازرگانی است. روی نیمکت نشسته‌اند و هر کدام‌گهگاه سگ‌هایی از ‌نژاد پامرانین را صدا می‌کنند تا مزاحم ‏کسی نشوند. مریم از نحوه آشنایی با این کسب و کار می‌گوید: «خرج درس و دانشگاه به قدری است که هر ‏دانشجویی را به فکر کار پاره‌وقت می‌اندازد. یک کار پاره‌وقت که اتفاقا فان هم باشد. برای همین در یکی از ‏شبکه‌های مجازی دنبال‌کاری گشتیم که به علاقه‌مندی ما هم نزدیک باشد؛ یعنی حیوانات و طبیعت. بعد از ‏چند وقت برخوردیم به یک آگهی. اولش عجیب و سرکاری به نظرمان رسید اما وقتی پیگیری کردیم متوجه ‏شدیم نه، مثل این‌که واقعا بعضی‌ها آن‌قدر پولدارند که برای حیوانات خانگی‌شان دنبال پرستار می‌گردند. چون ‏یا وقت ندارند یا حوصله دردسرهایی که پیاده‌روی با حیوان ممکن است داشته باشد. بنابراین دور از ذهن ‏نیست در جاهایی این چنین دانشجوهایی را پیدا ‌کنید که مشغول حیوان‌گردانی باشند.» سمیرا در تکمیل ‏صحبت‌های دوست خود از شرکت‌هایی می‌گوید که کارشان ارائه خدماتی متفاوت در همین ارتباط است: ‏‏
«تقریبا یک ماه از آمدن ما با حیوان‌های خانگی به این پارک می‌گذشت که آقای جوانی با پیشنهاد ‌کاری بهتر سراغ ما ‏آمد. درواقع شرکت او خدمات ویژه‌ای مثل نگهداری روزانه و ساعتی حیوان‌های خانگی در مهدهای مخصوص، آتلیه ‏حیوانات خانگی و باشگاه ورزشی ارایه می‌داد که خب ما مشتاق شرکتی کارکردن نبودیم چراکه به‌ هرحال ‏بحث پورسانت و اضافه‌کاری پیش می‌آمد.»
 یکی از محل‌های اصلی ‌حیوان‌گردان‌ها برای تحویل حیوانات در بوستان‌ها است. ما هم یک ‏ساعتی تا آمدن زن جوانی که برای گرفتن سگش از یک سگ‌گردان به بوستان آمده منتظر می‌مانیم. او ‏کارمند یکی از مراکز خصوصی است و می‌گوید: «نزدیک به دو سال است پاپی را خریده‌ام و با هم زندگی ‏می‌کنیم. اوایل سعی می‌کردم برای تفریح و سرگرمی‌اش در برنامه خودم جا باز کنم ‏ولی مشغله‌ام طوری است که زمان زیادی برای تفریح ندارم. آن ساعتی هم که می‌آیم خانه، خستگی مانع از ‏رسیدگی درست و حسابی به پاپی می‌شود. برای همین
در اینترنت با شرکتی آشنا شدم که خدمات نگهداری ‏ساعتی حیوانات ارائه می‌دهد. در قبال دریافت مدارک لازم از شرکت برای اطمینان خاطر که سگ چند‏میلیونی خودم را به دست‌شان می‌سپارم، آنها نیز روزانه سگم را یک‌ساعت‌ونیم در پارک نزدیک محل کارم ‏می‌چرخانند. ساعت کاری‌ام که تمام می‌شود، می‌روم و پاپی را تحویل می‌گیرم. به هرحال، این حق حیوان است ‏که چون من نمی‌توانم همراهی‌اش کنم، به دیگری می‌سپارم.» او درباره هزینه‌ای که بابت این حیوان‌گردانی ‏به شرکت می‌پردازد نیز، می‌گوید: «برای یک‌ساعت‌ونیم ١٢٠‌هزار تومان توافق کرده‌ایم. البته این ‏گشت‌وگذار باید با بازی‌های آموزشی مانند حرف گوش‌کردن و انتخاب سرویس بهداشتی و... همراه باشد. ‏گاهی هم اسباب‌بازی‌های مخصوص به‌عنوان هدیه و اشانتیون به سگ می‌دهند.» دختر جوان دیگری هم ‏حوالی ساعت ١٩ جسی را از حیوان‌گردانی که در شبکه‌های اجتماعی پیدا کرده است، تحویل می‌گیرد و ‏می‌گوید: « صاحبان سگ‌ها حاضرند برای ‏آنها حسابی هزینه کنند. مثلا خود من از وقتی متوجه شدم کسانی هستند که حیوانات خانگی را به نوعی ‏پرستاری و نگهداری می‌کنند، بی‌معطلی جسی را به آنها سپردم تا کمی سرگرمی داشته باشد و زمانی که در‏خانه با من است، بی‌تابی نکند. به‌ هرحال آدم‌ها از ابتدا همزیستی با حیوانات داشته‌اند، بویژه حیواناتی ‏که برای آنها سودی در پی دارد. در نتیجه راه‌اندازی ‏کمپین و گروه‌های حیوان‌دوستی زمانی به بار می‌نشیند که شرایط اولیه و ضروری محیطی فراهم باشد. آن‌وقت است که شکل‌گیری شغل‌ها هم با یک نوعی ساماندهی همراه است‎.»
 ‏«مهدی فیروزی» ساکن خیابان حسینی محله سعادت‌آباد از پیشه نوظهور در محله‌اش می‌گوید: «من مخالف ‏نگهداری حیوان نیستم. خود من تا مدت‌ها یک طوطی داشتم که در نهایت چون به این نتیجه رسیدم که ‏آزادی آن اهمیت بیشتری دارد، رهایش کردم اما واقعیت این است حیوانات آلودگی‌هایی را به همراه دارند که ‏باعث بیماری بخصوص در بچه‌ها و سالمندان می‌شوند.» او ادامه می‌دهد: «به تازگی متوجه شدم خیلی از ‏جوان‌هایی که بعد از ظهرها با حیوانات می‌آیند اینجا، کارشان حیوان‌گردانی است.‌ کاری که اگر دردسرهایش را برای ‏اهالی در نظر نگیریم، به نظرم از هدررفتن انرژی، تخصص و استعداد آن جوان‌ها نمی‌توان به راحتی گذشت ‏که البته این مورد به واکاوی اقتصاد جامعه نیاز دارد. در نهایت بهتر این است شهرداری یک جای ویژه‌ای مثل ‏پارک حیوانات برای تفریح آنها در نظر بگیرد تا مشکلی برای آسایش اهالی و حتی حق آن حیوان زبان‌بسته ‏هم پیش نیاید.» ‏
‏ «عاطفه ماهور» از اهالی سعادت‌آباد هم که عصر خود را با قدم‌زدن در بوستان سپری می‌کند، می‌گوید: ‏«صدای حیوان‌های جورواجور به قدری به گوش می‌رسد که از آرامش بوستان کم کرده است. تا اعتراض هم ‏می‌کنیم، محکوم می‌شویم به حیوان‌آزاری. البته در شرایطی که این حیوانات برای خودشان آتلیه عکاسی ‏دارند، پرستار اختصاصی دارند و خیلی چیزهای دیگر، فکر نمی‌کنم چندان جای گلایه باقی مانده باشد. نیاز ‏است فرهنگسازی شود و بعد هم زیرساخت‌های لازم برای این همزیستی تأمین شود. زیرساخت‌هایی مثل ‏سرویس بهداشتی و آبخوری و فضای بازی.» ‏
 بی‌تردید پرداختن همه‌جانبه به این مسأله نوظهور از ضروریات شهری است که رئیس اداره ساماندهی ‏منطقه یک در پاسخ به چگونگی برخورد با پدیده کسب‌وکارگونه حیوان‌گردانی می‌گوید: «شهرداری موظف ‏است سگ‌های ولگرد و مزاحم را جمع‌آوری و بعد از واکسیناسیون و عقیم‌سازی در طبیعت اطراف تهران ‏رهاسازی کند. البته مراکزی نیز زیرنظر شهرداری وجود دارد که در آنها سگ‌ها نگهداری می‌شوند اما بعد از ‏مدتی که بین ١ تا ٣ ماه متغیر است، رها می‌شوند. در برخورد با سگ‌های خانگی و شناسنامه‌دار که معمولا ‏در محله‌ها و بوستان‌ها بسیار دیده می‌شوند و ممکن است در پاره‌ای از موارد باعث سلب آسایش اهالی شوند ،‏هیچ‌گونه اختیاری نداریم. نصب تابلوی ورود ممنوع برای حیوانات خانگی بویژه سگ‌ها در برخی از بوستان‌ها ‏نیز با هماهنگی نیروی انتظامی انجام می‌شود.» ‏

  تهیه و تدوین : عبد عا صی 

 

 

 

مگر مردم برده شما هستند که ...






به گزارش اعتدال، در نامه علی مطهری خطاب به آیت‌الله محمد یزدی، آمده است:
«جناب آقای محمد یزدی دامت برکاته
با اهداء سلام، در خصوص نامه جناب‌عالی به آیت‌الله شبیری زنجانی، مرجع تقلید، چند نکته قابل ذکر است:
۱. در این نامه جناب آقای سید محمد خاتمی و همفکران ایشان را «افراد مسئله‌دار که برای نظام جمهوری اسلامی و مقام رهبری احترامی قائل نیستند» معرفی کرده‌اید و ملاقات با آنها را امری قبیح و موجب «ناراحتی و تعجب مقلدین و حوزویان» دانسته‌اید.
همه اینها نیاز به اثبات دارد. «مسئله‌دار»  کسانی هستند که در سال ۸۸ تحت این عنوان که مقام رهبری از یک کاندیدای خاص حمایت می‌کند انتخابات را از حالت طبیعی خارج کردند و حق اعتراض معترضان را نیز به رسمیت نشناختند و آنها را برانداز نامیدند و شد آنچه که نباید می‌شد. در واقع چنین افرادی برای نظام جمهوری اسلامی و مقام رهبری احترامی قائل نشدند.
فرضاً بپذیریم جناب آقای خاتمی و همفکرانشان افرادی مسئله‌دار هستند که برای نظام جمهوری اسلامی و مقام رهبری احترامی قائل نیستند، قباحت ملاقات یک مرجع تقلید با آنها را از کجا درآورده‌اید؟ اگر مسئله‌دار هستند آیا نباید مسئله آنها حل شود؟ مراجع تقلید به مثابه چتری بر سر همه مردم و گروه‌ها هستند نه عناصری حزبی و جناحی.
ثالثاً ناراحتی و تعجب اکثر مقلدین و حوزویان از این ملاقات را از کجا به دست آوردید؟
۲. خطاب به آیت‌الله شبیری گفته‌اید «مقام و احترام شما در سایه احترام به نظام اسلامی حاکم، رهبری و شأن مرجعیت است».
به عرض می‌رساند مقام و احترام یک مرجع تقلید صرفاً در سایه احترام به نظام اسلامی حاکم نیست، بلکه بیشتر بستگی دارد به رفتار او در مقابل آن نظام که کارهای درست آن را تأیید کند و از کارهای نادرست آن انتقاد و از حقوق مردم دفاع کند. اساساً احترام هرکس تابعی از احترام و پایبندی او به حق و عدالت است. این تفکر شما ناشی از این فکر غلط است که نظام را معصوم می‌دانید.
علاوه بر این، مسئله طرفینی است، یعنی همان طور که مقام و احترام یک مرجع تقلید در سایه احترام او به نظام اسلامی حاکم است، احترام نظام اسلامی نیز در سایه احترام آن به مرجعیت است.
مسئله استقلال روحانیت و حوزه علمیه و مراجع تقلید از دولتها و حکومتها، مسئله‌ای است که سابقه طولانی در تاریخ تشیع دارد و به شدت مورد تأکید امام خمینی(ره) و شهید آیت‌الله مطهری حتی برای دوره جمهوری اسلامی بوده است. از نظر شهید مطهری روحانیت شیعه از نظر روحی متکی به خدا و از نظر اجتماعی متکی به مردم است و همیشه از دولتها جدا و در کنار مردم بوده است. این ویژگی حتی در جمهوری اسلامی نیز باید رعایت شود و روحانیت نباید دولتی و حکومتی شود. اصل ولایت فقیه در نگاه امام (ره) و شهید مطهری و مقام رهبری به این معنی نیست که سایر مراجع نادیده گرفته و احیاناً سرکوب شوند. به یاد دارم چند ماه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در مجلسی در قم فردی فریاد زد «برای سلامتی یگانه مرجع عالم تشیع حضرت آیت الله العظمی امام خمینی صلوات». پدرم ناراحت شد و آن فرد را صدا زد و به او گفت «این چه جمله‌ای بود که گفتی؟! ما غیر از امام مراجع دیگری هم داریم.» همین طور می‌دانید که ایشان در کتاب نهضتهای اسلامی از مراجع ثلاث آن روز و نقش آنها در پیشبرد نهضت در کنار امام خمینی به نیکی یاد می‌کنند؛ همه برای این که نهاد روحانیت اصالت دارد و باید حفظ شود نه فقط ولی‌فقیه.
۳. در پایان نامه خطاب به آیت‌الله شبیری فرموده‌اید «لازم است شؤون مرجعیت را رعایت فرموده و ترتیبی اتخاذ فرمایید این گونه مسائل دیگر تکرار نگردد.»
اولاً خود شما با این جمله تهدیدآمیز شأن مرجعیت را رعایت کرده‌اید یا نه؟ ثانیاً چه کسی گفته ملاقات یک مرجع تقلید با افراد سابقه‌دار در انقلاب که احیاناً انتقاداتی نیز دارند خلاف شؤون مرجعیت است. آیا شؤون مرجعیت را جناب‌عالی بهتر از خود مراجع تشخیص می‌دهید؟ مگر مردم باید با اجازه شما به ملاقات این و آن بروند؟! ثالثاً این جمله را که به این مرجع عالیقدر دستور می‌دهید «این گونه مسائل دیگر تکرار نگردد» از چه موضعی می‌فرمایید. این جمله را فقط امام زمان علیه‌السلام می‌تواند به یک مرجع تقلید بگوید. در مجموع، نامه شما موجب وهن روحانیت و حوزه علمیه شد. امیدوارم به نحوی جبران بفرمایید.
با تقدیم احترام
 علی مطهری»

قلب شهدا از چه روی خون است؟


 

 


http://s9.picofile.com/file/8275315534/ARBA3N_10.jpg
http://s8.picofile.com/file/8275314892/ARBA3N_4.jpg
http://s9.picofile.com/file/8275260768/ARBA3N_5.jpg
http://s8.picofile.com/file/8275261476/ARBA3N_6.jpg
http://s3.picofile.com/file/8225733192/ARBA_3N_1.jpg

نوشته شده در یادداشت ثابت - یکشنبه 97/8/7ساعت 11:33 عصر توسط عبـد عاصـی| نظرات ( بدون ) |

تربیت مهمترست یا ...


http://s8.picofile.com/file/8341027892/ESAALAT_VA_TARBY_YAT_1.jpg

http://s8.picofile.com/file/8341027976/ESAALAT_VA_TARBY_YAT_2.jpg

http://s8.picofile.com/file/8341028200/ESAALAT_VA_TARBY_YAT_3.jpg

http://s9.picofile.com/file/8341028400/ESAALAT_VA_TARBY_YAT_4.jpg

 

      تربیت مهمترست یا ...     

  

 

جهت منبع مطلب یا عنوان اصلی به پیوند بالا اشاره کنید

 

      روزی شاه عباس از شیخ بهایی پرسید:

 _ فکر میکنی تربیت در زندگی مهمتره یا اصالت؟

 _ تا نظر همایونی چی باشه! 

 _ ما فکر میکنیم که تربیت بالاتر از اصالته ...

 این بحث همینطور بالا گرفت تا اینکه بالاخره شاه تیر آخر رو بخیال خودش زد : 

 _ باشه ، فردا شب بحضور ما شرفیاب شوید تا این قضیه رو ثابت کنیم. 

  شیخ بهائی ، دانشمند بی-همتای زمانه هم ناچار قبول کرد وُ فردا، اول شب، به خدمت شاه رفت. وقتیکه بحضور رسید، متوجه شد که برخلاف همیشه، بارگاه شاه تاریکه وُ دریغ از یک چراغ؟! ... شاه که تازه داشت وارد میشد، گفت:

 _ شیخ، تعجب نکنید، الساعه علت این تاریکی رو میفهمین. 

 بعد از جلوس بر تخت حکومتی، با دو دست کف کوتاهی زد وَ فورا چند تا گربه شمع بدست وارد شدند وُ شمعها به غلامهای شاه دادند! ...  مقام همایونی که فکر میکرد کارت برنده-شو رو کرده، قهقهه-ای زد وُ گفت:  

 _ خب ، جناب شیخ! حالا قانع شدین که تربیت بالاتر از اصالته؟ ...  

 _ بله، ولی مشروط به اینکه فردا شب هم گربه-ها همین کار رو تکرار کنن.

 شاه که از حرف شیخ سخت تعجب کرده بود گفت:

 _این چه حرفیه، فردا شب هم مثل امشب! ... تربیت شدن! یاد گرفتن ...  

ولی شیخ دست بردار نبود که نبود تا جایی که شاه عباس را مجبور کرد تا این کار را فردا تکرار کند.

   فردا شب شیخ بهایی به حضور شاه رفت. صحنه-ی شب قبل دوباره  تکرار شد ، با این تفاوت که به محض آمدن گربه-ها، شیخ موشهایی رو که در جورابی ریخته بود از جیبش درآورد وُ روی زمین رها کرد! گربه-ها هم تا متوجه موشها شدن، شمعی که تو دست داشتن انداختن زمین وُ دنبال موشها کردن! ... این بار شیخ دستی بر پشت شاه زد وُ گفت: شهریارآ!!! فراموش نکنین که اصالت گربه، شکار موشه نه تربیتی که مقام همایونی صحبتش رو میکردن ... تربیت خوبه، ولی اصالت مهمتره.  

 

  تلخیص وََ بازنویسی : عبد عا صی