از صفر تا بینهایت فاصله ...

از صفر تا بینهایت فاصله ...

«کسیکه از خدا شرم ندارد، ممکن-ست مرتکب هر جُرمی بشود» (امام حسن مجتبی"ع"). هر چه فاصله-ی «شَرم آدما از خدا» کمتر ، آدمیت او بیشتر ...
از صفر تا بینهایت فاصله ...

از صفر تا بینهایت فاصله ...

«کسیکه از خدا شرم ندارد، ممکن-ست مرتکب هر جُرمی بشود» (امام حسن مجتبی"ع"). هر چه فاصله-ی «شَرم آدما از خدا» کمتر ، آدمیت او بیشتر ...

ملتی که جیبش خالی باشد ...

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  


 
 

  ملتی که جیبش خالی باشد ... 

 

 

 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید 

 

http://s8.picofile.com/file/8324757534/JAW8DYE_AAMOLY_MORTAZAWT_1.jpg

http://s8.picofile.com/file/8324757684/JAW8DYE_AAMOLY_MORTAZAWT_2.jpg

http://s4.picofile.com/file/8163097392/FAQ3R_QANY_1.jpeg

http://s5.picofile.com/file/8129754292/FAQR_AALUNAK_NESH3NY_1.jpg

http://s6.picofile.com/file/8255804400/FAQR_HAJ_1.jpg

http://s4.picofile.com/file/7765654187/FAQR_DORUQ_TERYBUN_1.jpg


http://s8.picofile.com/file/8305821484/FAQR_FEKR_NAKARDAN_AST_SHAR3ATY_1.jpg

 

  به گزارش عصرایران به نقل از ایلنا، آیت‌الله عبدالله جوادی‌آملی عصر امروز در دیدار علی ربیعی وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی که به شهر قم سفر کرده ضمن تبریک هفته کارگر اظهار داشت: بدانیم که اگر با وجود این مشکلات ملت قیام کند همه ما را به دریا خواهد ریخت به همین جهت حواس‌تان باشد. البته بسیاری از کشور فرار کردند یا جای فرار خود را فراهم آوردند اما ما جای فرار نداریم. این بی‌عدالتی‌ها و بی‌عرضگی‌های برخی مسوولان قابل تحمل نیست. کشوری که این همه منابع و آب و خاک دارد چرا باید این همه گرسنه داشته باشد.
 این مرجع تقلید با بیان اینکه
فقر بدنی یک مشکل خوش‌خیم اما فقر فرهنگی یک مشکل بدخیم است، گفت: جامعه اگر از نظر حیثیت اجتماعی باشد، درست باشد فقر مادی هم تحمل می‌کند کما اینکه اوایل انقلاب فشارهای مختلف از جمله جنگ تحمیلی، بمباران‌ها، ترور شخصیت‌ها و ... تحمل کرده‌اند اما بدون شک همین مردم اختلاس‌ها و بی‌عرضگی‌های مسئولان را تحمل نمی‌کند.
 وی با بیان اینکه باید غده‌های بدخیم جامعه که مردم را ناراحت می‌کند شناسایی و برطرف کنیم، گفت:
باید بفهمیم و درست عمل کنیم و بدانیم که مسایلی مانند دو تابعیت بودن مسوولان و پر کردن جیب برخی افراد تحمل نمی‌شود. باید بدانیم اگر ملت به‌خاطر همین مسایل نامطلوب شورید دیگر همه را می‌شورد و کنار می‌گذارد. به همین جهت حواس‌تان باشد.
 آیت‌الله جوادی آملی تصریح کرد: چگونه است که کشور 800 میلیونی که نظامی کمونیستی و بی‌دین دارد می‌تواند کشور خود را اداره کند اما ما یک کشور 80 میلیونی هستیم و این همه امکانات و آب و خاک مناسب داریم در مشکلات خود می‌مانیم؟
آن کشور با کفر 800 میلیون را اداره می‌کند اما ما با داشتن امام حسین (ع) و امام علی (ع) نتوانسته‌ایم؛ یعنی از این ظرفیت‌ها استفاده نکرده‌ایم.
 این مرجع تقلید با تاکید بر اینکه راه‌حل بسیاری از مشکلات کشور ارج نهادن به کارگر است، گفت:
دانشگاه‌های ما میزنشین تربیت نکنند چراکه میزنشینی یعنی مفت‌خوری بلکه دانشکده‌های ما باید کارگر تربیت کنند. کشور آلمان در جنگ‌جهانی دوم با خاکستر یکسان شد اما با پشتوانه کار ملت خود مشکلات را برطرف کرد.
 وی با بیان اینکه براساس آموزه‌های دین ملتی که آب و خاک مناسب دارد اما دستش را به سوی دیگران دراز کند از رحمت خداوند دور خواهد شد، گفت: حقیقت این است که اگر معنی فقر را می‌فهمیدیم بیشتر تلاش می‌کردیم .
 آیت‌الله جوادی آملی با بیان اینکه
فقیر طبق آموزه‌های قرآن کریم یعنی ملتی که ستون فقراتش شکسته، گفت: آیا از ملتی که ستون فقراتش شکسته انتظار مقاومت دارید؟ ملتی که ویلچری شد توان مقاومت ندارد.
 این مرجع تقلید با بیان اینکه ملتی که جیبش خالی است بدون‌شک زیر بار دیگری می‌رود، گفت: این سخنان را قرآن کریم بیان کرده و ما از قرآن راستگوتر نداریم.
 وی با اشاره به بیان نظرات مردم در فضای مجازی گفت:
فضای مجازی به نظر من مجازی نیست بلکه یک فضای حقیقی است و هرجایی که اندیشه و فکر قابل بیان شد آن فضا فضای حقیقی است.
 این مرجع تقلید با اشاره به برخی ناکارآمدی‌ها در کشور گفت: کشور هلند با اینکه کوچک‌تر از مناطق شمالی ایران است اما بخش عمده‌ای از لبنیات کشور دنیا را تامین می‌کند
اما ما که نمی‌توانیم در این زمینه ظهور و بروز کنیم به خاطر بی‌عرضگی است .
 جوادی آملی گفت:
اگر ما توانستیم مشکل پشت میز نشستن افراد پر ادا، فاصله طبقاتی و بانک‌های ربوی و ... را حل کنیم ملت در برابر دیگر مشکلات تحمل خواهد کرد اما این مشکلاتی که گفته شد واقعا قابل تحمل نیست.
 وی افزود: بانک‌های ربوی و رباخواری که اکنون در کشور ما وجود دارند خانمان‌سوز است و شعار امسال را با مشکل مواجه می‌کند چراکه تولید سرمایه می‌خواهد و وقتی برای تولید به بانک مراجعه کنید سودهایی حدود 20 درصد را مطالبه می‌کند.
 آیت الله جوادی آملی گفت: ما این مشکلات را با دوستان می‌گوییم تا ان‌شاءالله برطرف شود و همین مسوولان ما هستند که می‌توانند عیب‌ها و گره‌ها را برطرف کنند.
 این مرجع تقلید در پایان سخنان خود ابراز امیدواری کرد که ملت ایران از کالای ایرانی و تولید داخلی حمایت کند.

  تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی    

نقی معمولی نماد چیست؟

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  


 
 

 نقی معمولی نماد چیست؟

 

 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید 
 

تصویر مرتبط

تصویر مرتبط

تصویر مرتبط

نتیجه تصویری برای پایتخت 5

نتیجه تصویری برای پایتخت 5

نتیجه تصویری برای پایتخت 5

نتیجه تصویری برای پایتخت 5

نتیجه تصویری برای پایتخت 5

 


به
گزارش عصر فرهنگ، نقی به شدت حسود است، تلخ و گزنده و نیش‌دار حرف می‌زند، پر مدعاست، پر‌حاشیه‌ است و ...  خلق‌ و‌ خوی نقی اگر‌چه توانسته در خدمت خلق جذابیت‌های داستانی قرار بگیرد، اما در واقعیت زندگی هیچکدام از این رفتار‌ها قابل تحمل نیستند. این یک قاعده‌ی کلی درباره نسبت هنر و واقعیت است که امر واقع، گاهی وقتی که در آینه‌ی بیان هنری منعکس می‌شود، شکل عوض نمی‌کند اما خاصیت عوض می‌کند.
 گاهی یک چیز تلخ واقعی، وقتی در قاب هنر رفت ما را می‌خنداند و بر‌عکس چیزی شیرین و دوست‌ داشتنی، وقتی که به زبان هنر کلامیده شد، تکرار و کلیشه‌ و مرارت‌بار به‌ نظر خواهد رسید.
 نقی معمولی فقط توی سریال خوب است و در عالم واقع، اصلاً نمی‌شود او را تحمل کرد.
 اما
نقی نماینده کدام گروه اجتماعی است؟
 نقدی که به او می‌شود، به کدام طیف و لایه و طبقه اجتماعی کنایه دارد؟
 از کجا آمده و چرا حسود و مدعی و خراب‌کار و تلخ زبان است؟
 بعضی‌ها به غلط فکر می‌کنند که کاراکتر نقی، کنایه‌ای به روستاییان است اما حقیقت این نیست.
 بستر داستان پایتخت در یک روستای مازندرانی قرار داده شده و این رود در انتها به دریای کل جامعه می‌ریزد.
 سال‌ها آنتن‌های ما پر شده بودند از سریال‌های آپارتمانی طنز و جدی. سریال‌هایی که در یک لوکیشن محدود تهیه می‌شدند و خرجشان کم و تولیدشان آسان بود.
در آن سریال‌ها ما فضاهای داخلی مبله و به شدت شیک و مدرنی را می‌دیدیم که یک کاراکتر مثلاً فقیر و مستأجر، ساکن آن بود. جالب است هیچ ‌کس به این موارد اعتراضی نکرد و مثلاً نگفت چطور کسی که در چنین خانه‌ی پر زرق‌ وبرقی زندگی می‌کند، در پول خرید یک نوشابه یا پرداخت کرایه تاکسی در می‌ماند و به چند میوه و شیرینی در خانه همسایشان اینقدر حریص است؟
 آن افراد،‌ هر کدامشان به اصطلاح نماینده‌ی یک قشر اجتماع بودند. یکی نماینده‌‌ی مستأجر‌ها،‌ یکی نماینده‌ی کارمندان متوسط‌ الاوضاع، یکی نماینده‌ی تازه مزدوجان پا نگرفته و درگیر در اقتصاد و ... 
اما کسی نمی پرسید که چرا محیط پیرامونی این افراد با آنچه که نمایند‌ه‌اش هستند سنخیت ندارد.  مثلاً چرا طرف مستأجر و فقیر است اما آپارتمان دویست متری‌اش کاناپه‌های چند میلیونی دارد؟  حالا اما یک سریال، بستر داستان‌گویی‌اش را در جایی انتخاب کرده که قابلیت عمومیت یافتن بیشتری دارد.
علی آباد، روستا یا شهرستانی نیست که حتی یک تهرانی هم با آن احساس بیگانگی کند.
 این محیط، اصیل و خودمانی است و همه در آن همدیگر را می‌شناسند برای همین روابط انسانی در آنجا ماتریسی می‌شوند و قابلیت طرح خیلی از موضوعات، در چنین بستری به وجود می‌آید.
 اما اگر نقی نماد و نماینده‌ی قشر روستایی نیست، پس چه چیزی است؟
 سریال خانه سبز را به یاد دارید؟
 در آن سریال یک موتیف وجود داشت که زن‌ها را دور هم جمع می‌کرد و همگی سبزی پاک می‌کردند  اما زن‌های فامیل و آشنا که به بهانه‌ی سبزی پاک کردن دور هم جمع می‌شدند، در حقیقت هدفشان غیبت کردن و ایراد صحبت‌هایی بود که اصطلاحاً به آن‌ها می‌گوییم حرف‌های خاله‌ زنکی.
 نقد‌های این چنینی، به آن دسته از خصوصیات بد اجتماعی که بیشتر متعلق به زنان هستند، تا به حال بارها در سریال‌های تلویزیونی ما صورت گرفته و حالا شاید نوبت آن بود که بعضی خصوصیات بد اجتماعی که مردانه هستند هم محل یک نقد طنازانه قرار بگیرند.
 نقی معمولی نمادی از تمام خصوصیات بدی است که یک مرد، در سنین مختلف جوانی، میانسالی و حتی پیری می‌تواند داشته باشد؛ ادعا، حسادت و چشم و هم چشمی‌های مدعیانه، تلخند‌ها و کنایه‌های تیزو گزنده به این و آن که باز هم از سر خود بزرگ‌بینی و مدعی بودن چنین شکلی پیدا کرده‌اند و ...
 نقی نماد تمام مردهایی است که وقتی در یک تاکسی میتینگ می‌گیرند،‌ به عنوان کارشناس در مورد اقتصاد، دیپلماسی، فرهنگ، جامعه شناسی، ادیان و مذاهب و هزار چیز دیگر اظهار‌نظر می‌کنند و جالب اینجاست که این کارشناسان خودخوانده، بر خلاف کارشناسان واقعی،‌ اصلاً نظر مخالف را بر نمی‌تابند و توقع دارند همه، هر چیزی را که آنها گفتند قبول کنند؛ مرد‌هایی که مدعی‌اند بیشتر از همه می‌فهمند، زرنگ‌تر از همه، با معرفت‌تر و لوطی‌تر از همه و با تجربه‌تر از همه‌اند و مردهایی که اگر احساس کنند کسی اندازه‌ای بالاتر از آن‌ها به نظر می‌آیند، شدیداً‌حسودیشان می‌شود.
 اینها همه خصوصیات مذموم مردانه‌ای هستند که نمود اجتماعی هم دارند و اگر نه همه، لا‌اقل خیلی از ذکور جامعه به نسبت‌های مختلف دچار آنهایند.
 نقی یک آدم معمولی است، یک مرد معمولی و ایرادهایی دارد که زبان رسمی و رسانه‌ای ما مدت‌ها جرأت نقد کردنش را نداشت ولی راحت وجودش را نفی می‌کرد.
 انگار نه انگار که ما چنین خصوصیات بدی را هم بین مردها داریم و انگار ‌نه ‌انگار که این اخلاقیات آن‌ها به قول معروف گاهی شر می‌شود.
 حالا نمایش دادن کاراکتر نقی پاسخی است به این پرسش که؛ مگه داریم؟ مگه میشه؟
 منبع: باشگاه خبرنگاران
 

  تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی    

نان و آزادی

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  


 
 

   نان و آزادی  

 

 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید 

 

نتیجه تصویری برای نان و آزادی

نتیجه تصویری برای نان و آزادی

نتیجه تصویری برای نان و آزادی

نتیجه تصویری برای نان و آزادی

نتیجه تصویری برای نان و آزادی
 

  خبرآنلاین، وبلاگ فدایی، غلامرضا : معمولا حکومت ها به دنبال آرامش هستند تا بتوانند به اهداف خود دست پیدا کنند. حکومت های موفق که در ایجاد عدالت هم موفق اند سعی می کنند تا فاصله طبقاتی و ضریب جینی کمتر باشد. اما آنهائی که ناموفق اند فاصله طبقاتی را بیشتر و بیشتر می کنند و طبعا دو قشر کاملا متمایز در جامعه ظهور پیدا می کند و اکثریتی فقیر و بی نوا و اقلیتی مرفه و پولدار به وجود می آید. در میان جامعه هم عده ای با نگاه به روش مسئولان و پولداران سعی می کنند خود را بالا بکشند و راه پول درآوردن را یاد بگیرند و چه بسا پس از مدتی این گروه متوسط خود به نان و نوائی برسند و یا جای پولداران را بگیرند و یا با آنها هم کاسه شوند؛ همانند بورژوایانی که در اروپا به وجود آمد و یا نوکیسه هایی که ما در کشور داشتیم.
 خوب، طبیعی است
در این شرائط مردمی که گرسنه اند به فکر سیر کردن شکم خود و خانواده اند و در این فقر ناخواسته و تحمیل شده که ناشی از نوع حکومت حکومتگران است آنها کمتر به فکر آزادی اند. البته سطح معاش و آموزش و بهداشت آنها اجازه نمی دهد که به چنین مقوله ای فکر کنند؛ آنها به نان شب محتاج اند و هر گونه سختی و تحقیری را حتی تحمل می کنند تا زندگی کنند اگر به دام اعتیاد و سرقت و مانند آن که باز از جانب قشر سرمایه دار بر آنها تحمیل شده است، نیفتند. اما در مقابل آنهائی که سیر اند و یا سیر شده اند تازه به فکر آزادی می افتند و آنهم آزادی از نوع تفکر خود.
البته می توان تصویر کرد که خواستاران آزادی بر دو دسته اند. دسته-ای تحصیلکرده و مؤمن از جنس فقرا و طرفدار عدالت و عده ای دیگر رانت خوار و چپاولگر که برای اینکه بیشتر بتوانند سوء استفاده کند باز هم ندای آزادی سر می دهند.
 در حکومت های خودکامه، معمولا گروه اول که آزادی-خواهند در انزوا، تبعید و یا زندان اند و در کشور های به ظاهر پیشرفته اگر چه آزادی دارند ولی امکاناتی در اختیار آنان نیست و نظام سلطه چنان قوی است که اجازه کار به آنها نمی دهد. نمونه های آن امه سه زر، فرانتس فانون و مالکولم ایکس و مانند آنهاست.
 اما آزادیخواهان مترف و مسرف که جزو خواص جامعه محسوب می شوند و بیش از هر گروه دیگر از امکانات استفاده می کنند، بیش از هر گروه دیگر داد وا آزادی سر می دهند و همیشه چوب لای چرخ دولت ها می گذارند؛ البته اگر خود از دولتیان نباشند، تا آزادی های بیشتری به دست بیاورند و در این زمینه با امکانات فراوانی که دارند گروه تهیدست را با تبلیغات می فریبند و از آنها به عنوان سیاهی لشکر استفاده می کنند و وقتی شورشی هم به پا شود آنها را به دم تیغ میدهند و اگر موفق شدند هم به آنها چیزی نخواهند داد.
بعضی ها در این شرائط شعار آزادی سر می دهند و اگر زورشان نرسید شعار فروپاشی و امثال آن را تبلیغ می¬کنند تا حاکمیت¬ها محبور به تمکین شوند. بدیهی است در کشورهای ضعیف خارجیان زورگو و منتظر فرصت هم با همه قوای تبلیغاتی و حتی تسلیحاتی به میدان می آیند تا وضع را آشفته تر کنند. در این شرائط هم معلوم است که از حقوق شهروندی هم چه قشرهایی بیشتر استفاده می کنند!
من از عده ای که به نام دانشمند و جامعه شناس چنین وانمود می کنند که همه چیز از دست رفته است و اینک تنها راه، گفتگوی بین ملت و دولت است می پرسم که اولا آیا جامعه شناس همانند پزشک نیست؟ پزشک، پزشک افراد است و جامعه شناس طبیب جامعه. اگر بر فرض بیماری در حال موت باشد پزشک باید توی دل او را خالی کنند و با گفتن اینکه تو خواهی مرد و دیگر راه نجاتی برای تو نیست اورا زودتر به دیار نیستی بفرستند و یا بر عکس اگر درد را شناخته اند با صبر و متانت به فکر چاره باشند و بحث های جدی خود را در بین متخصصان مطرح کنند و به قول معروف کونسالتاسیون علمی تشکیل دهند.
و ثانیا اگر بحث گفتگوی بین ملت و دولت است چگونه دولت و ملت می توانند با هم گفتگو کنند. آیا ملت باید نماینده و یا نمایندگانی که طبعا از همین گروه روشنفکر است تعیین کنند و دولت هم نماینده و نمایندگانی تا در محافل خصوصی و یا عمومی با هم مناظره کنند
و اگر چنین شد چه ضمانت اجرایی برای انتخاب بهترین نمایندگان وجود دارد و نیز چه ضمانتی برای به نتیجه رسیدن موضوعات و نیز چه ضمانتی برای اجرا هست؟
 پیشنهاد من این است که اگر دولتی به فکر ملت است و به ویژه اگر با متخصصان دلسوز همدل و همراه است باید شفافیت را پیشه خود کند و به جای گفتگوها و لفاظی ها که آنهم در جای خود و با شیوه های منطقی و عقلانی مطلوب است به گفتگوی عملی با جامعه بپردازد.
گفتگوی عملی این است که دولت و دولتیان به آنچه می گوید پای بند باشد، اصلاحات را، امیرکبیروار، از خود شروع کند به طور مثال اگر به اقتصاد مقاومتی اعتقاد دارد عملا آن را نشان دهد و اگر تولید داخلی را می خواهد باز نشان دهد که پیشقدم است و اگر بازار تولید داخلی را می طلبد زمینه ها را فراهم کند و اخلالگران این روند را تنبیه، و با رانت خواران در هر مقام و لباسی برخورد سریع کند و جلوی قاچاق را بگیرد و مانند وزیر ارتباطات که علی الظاهر در رجیستر کردن تلفن های همراه موفق بوده است به طور جدی وارد گود شود و از هیچ چیز نهراسد و کارکنان و به ویژه مسئولان سه قوه، فرقی در این زمینه نداشته باشند.
 من مخالف آزادی نیستم ولی برای اداره باید مهم و اهم را از هم تشخیص داد. بنابراین من پیشنهادم شفافیت و صداقت و ایجاد اعتماد بین دولت و ملت است و راهکار آن از گذشت وایثار شروع می شود؛ از باور به آنچه می گویند، از واگذاری آنچه بیش از حد معمول دارند، از استفاده از اجناس داخلی به عنوان پیشگام.
  سرمایه و اعتماد عمومی همان گفتگوی عمومی است: صداقت و شفافیت و اقدام داوطلبانه و ایثارگرانه از جانب خود و زیردستان. مصادیق آن فراوان است و مجال بازکردن آن نیست و هر کس صدها نمونه را در اطراف خود می بیند.
 

  تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی