از صفر تا بینهایت فاصله ...

از صفر تا بینهایت فاصله ...

«کسیکه از خدا شرم ندارد، ممکن-ست مرتکب هر جُرمی بشود» (امام حسن مجتبی"ع"). هر چه فاصله-ی «شَرم آدما از خدا» کمتر ، آدمیت او بیشتر ...
از صفر تا بینهایت فاصله ...

از صفر تا بینهایت فاصله ...

«کسیکه از خدا شرم ندارد، ممکن-ست مرتکب هر جُرمی بشود» (امام حسن مجتبی"ع"). هر چه فاصله-ی «شَرم آدما از خدا» کمتر ، آدمیت او بیشتر ...

اتهامات متقابل احمدی‌نژاد و باهنر

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  


 
 

  اتهامات متقابل احمدی‌نژاد و باهنر 

 

 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید 
 

 

   فرارو : محمدرضا باهنر که زمانی گفته بود: «من اولین کسی بودم که بحث ریاست‌جمهوری احمدی‌نژاد را مطرح کردم» یا در نقد دولت فعلی گفته بود: «الان خرد وجود دارد ولی شجاعت احمدی‌نژاد وجود ندارد». حالا از احمدی‌نژاد شاکی است و گفته رفتار او دارد تند می‌شود و مقامات قضائی هم گفته‌اند که برای برخورد با احمدی‌نژاد آمادگی وجود دارد.
به گزارش شرق، اگرچه محسنی‌اژه‌ای دیروز سخنان باهنر را تکذیب کرد و گفت چنین چیزی نشنیده است. باهنر در جلسه جامعه اسلامی مهندسین گفته است:
«رئیس دولت‌های نهم و دهم به اندازه کافی جرم مرتکب شده ولی شرایط برخورد باید فراهم شود. حرکات آقای احمدی‌نژاد ابتدا به بهانه عملکرد برخی قوا بود، اما الان به سمت ایرادگرفتن از کلیت نظام رفته است. امیدوارم که در آخر مسیر، پرت نشویم و ان‌شاءالله عاقبت همه ما ختم به خیر شود».
کانال دولت بهار در واکنش به سخنان باهنر او را «رانت‌خواری که خودش را لو داد» خواند و به نقل از احمدی‌نژاد نوشت:
«یک آقایی که نسبت به دولت خیلی تند است، یک بار پیش من آمد و بحث کرد که انقلاب باید حفاظت شود. من پرسیدم که چگونه،
او جواب داد که دو جناح داریم که برای فعالیت نیاز به پول و هزینه دارند. من پرسیدم خب چه کار کنیم. او جواب داد که دو شرکت نفتی را به آنها بدهید و از آنان پول نگیرید تا انقلاب را حفظ کنیم. به او گفتم همین را بنویس و به من بده. او نوشت و من الان نامه را در خانه دارم... چند روز بعد از این مصاحبه محمدرضا باهنر مصاحبه کرد و لو داد که پیشنهاد بی‌شرمانه را او داده بود». احمدی‌نژاد اخیرا در نامه‌ای که خطاب به رهبری نوشته است، از محدود‌شدن اختیارات رهبری، اصلاح دفتر مقام رهبری، برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری و مجلس بدون‌ مهندسی شورای‌ نگهبان و دخالت نهادهای نظامی و امنیتی و آزادی زندانیان سیاسی و سخت‌نگرفتن به منتقدان سخن گفته بود.
 باهنر که زمانی از حامیان پروپاقرص احمدی‌نژاد بود دو ماه قبل گفته بود: «من با آقای احمدی‌نژاد ٢٠ سال سابقه کار سیاسی مشترک داشتیم. ایشان ٢٠ سال عضو جامعه مهندسین بود». او که حالا موافق با برخورد قضائی با رئیس سابق دولت است، دو ماه پیش معتقد بود که احمدی‌نژاد در اتفاقات سال ٨٨ تقصیر داشت ولی جرمی مرتکب نشده بود.
باهنر که این روزها به کنایه از اقدامات اشتباه احمدی‌نژاد می‌گوید:
«در آن هشت سال وزارت نفتی که با ۸۰ هزار نفر می‌تواند اداره شود، یکباره ۱۰۰ هزار نیروی جدید استخدام کرد و قس علیهذا، اما حالا آقا اپوزیسیون نظام شده است». آن روزها گفته بود: «هرکس می‌خواهد با این دولت کار کند، باید رفتار و افکارش را با احمدی‌نژاد هماهنگ کند».
به نظر باهنر این روزها، احمدی‌نژاد دیگر آن‌قدر ارزش ندارد که بخواهد در حاشیه جلسات مجمع بنشیند و با او حرف بزند. می‌گوید: «در مجمع این اواخر او را بیشتر می‌بینم. بیشتر هم در حد همین سلام و احوال‌پرسی است. صحبت خاصی با هم نداریم. این‌قدر که دیگر ارزش ندارد که بخواهیم بایستیم با او درباره اینکه فلان حرف را در فضای مجازی زده و شکایت کرده و... صحبت کنیم».
اما زمانی گفته بود: «صداقت و گفتار احمدی‌نژاد باعث نفوذ او در قلب‌های مردم شده است».
باهنر حتی مدعی است حضور او باعث شده که چهار نفر از وزرای نخستین کابینه معرفی‌شده احمدی‌نژاد رأی نیاورند و حتی بر سر نخستین بودجه احمدی‌نژاد با او چک و چانه زده و مخالفت کرده است. اما واقعیت چیز دیگری است.
پانزدهم اسفند ٨٤ با تأخیری زیاد نخستین بودجه دولت نهم به مجلس رفت. کارشناسان، بودجه دولت عدالت‌محور را به‌شدت انبساطی، تورم‌زا، ضد تولید و اشتغال و بحران‌زا توصیف کردند.
اما در کوران نقدهای فراوانی که بر بودجه رفت، نتیجه بسیار شگفت از کار درآمد. مجلس نه‌تنها سقف بودجه را به لایحه بازگرداند، بلکه رقم پیشنهادی دولت را هم افزایش داد.
کارشناسان اقتصادی همان زمان گفتند آنچه در جلسه مجلس هفتم رخ داد، مسئولیتی سنگین را متوجه نمایندگان می‌کند. مجلس یکدست اصولگرا همان بودجه انبساطی را باز هم افزایش داده و تازه دولت را از برخی محدودیت‌ها معاف کرده بود. باهنر از جمله همان اصولگراهایی است که زمانی حامی شش‌دانگ رئیس دولت نهم و دهم بود اما در برابر همه این مستندات مجبور می‌شود تأیید و اعتراف کند که: «من نمی‌خواهم اعلام برائت کنم و بگویم من هیچ نقشی در حمایت از دولت آقای احمدی‌نژاد نداشتم. من از ایشان حمایت می‌کردم».
محمدرضا باهنر زمانی در کنار سایر اصولگرایان برای شهردارشدن احمدی‌نژاد تلاش زیادی کردند. وزارت اطلاعات دولت اصلاحات بابت پرونده سوآپ نفت در زمان استانداری احمدی‌نژاد در اردبیل، او را تأیید نمی‌کرد، اما اصولگرایان پا در یک کفش کرده بودند تا او را شهردار کنند چراکه حتی ریاست‌جمهوری را هم در ناصیه او می‌دیدند.
باهنر با تأیید اینکه: «من قبول دارم که گفته‌ام شهرداری برای آقای احمدی‌نژاد دست‌گرمی است و ما او را برای ریاست‌جمهوری در نظر گرفته‌ایم» گفته بود: «من این را گفته‌ام اما ببینید آن زمان آقای احمدی‌نژاد را آقایان در سیستم اطلاعاتی رد کرده بودند که صلاحیت شهردارشدن ندارد. من رفتم و با آقای یونسی صحبت کردم، گفت یک‌سری مشکلات مثل فروش نفت و... دارد. من گفتم این اجازه را همه استانداران مرزی از آقای هاشمی‌رفسنجانی داشتند. نکته دوم این بود که
گفتم آقای احمدی‌نژاد که استاندار بوده و دکترا دارد، صلاحیت ندارد اما آن شهردار پیشین که فوق‌دیپلم داشت، صلاحیت دارد؟! گفتم مشکل از فیلتر است. بعد برای اینکه یک تیکه سیاسی هم بپرانم، گفتم در ضمن خودت بدان، به آقای خاتمی هم بگو که شهرداری برای احمدی‌نژاد دست‌گرمی است والا او رئیس‌جمهوری آینده است. آن زمان هم اصلا حدس نمی‌زدم که دو سال بعد رئیس‌جمهور است؛ فکر می‌کردم حالا ١٠ یا ١٢ سال بعد رشد کند...».
 احمدی‌نژاد را یک متخصص مغز و اعصاب معاینه بالینی کند
ابراهیم فیاض، مردم‌شناس، هم درباره احمدی‌نژاد به ایلنا گفته است: «
سال ۸۸، جنگ، جنگ دو گروه نخبه بود؛ احمدی‌نژاد و هاشمی‌رفسنجانی، بقیه آتش‌بیار معرکه بودند. به همین دلیل قشرهای بالای اجتماع وارد شدند. البته آنجا احمدی‌نژاد خودش را به‌سرعت کنار کشید. سال ۸۸ ماجرا را شروع کرد و اولین کسی که مخفی شد خودش بود! دیگر اثری از او نمی‌بینید، با اینکه آن حرف‌ها را به هاشمی‌رفسنجانی، ناطق‌نوری، میرحسین موسوی و زن میرحسین موسوی زد، آشوب به‌پا کرد و خود، آغازگر فتنه بود. آن سال احمدی‌نژاد شروع‌کننده فتنه بود. معتقدم جنگ اصلی بین احمدی‌نژاد و هاشمی‌رفسنجانی بود. بعد هم مردم عادی آمدند وسط و قشر نخبه را جمع‌وجور کردند و در ادامه هم که ماجرای ۹ دی رخ داد. این‌بار اما جدال دو قشر نخبه نبود. هاشمی که از دنیا رفته بود و احمدی‌نژاد این‌بار با حمله به لاریجانی‌ها و قوه قضائیه و همچنین نوشتن نامه به رهبری، مثل نامه‌ای که سال ۸۸ هاشمی به رهبری نوشت، آمد که جای او را بگیرد و به دنبال یک فتنه جدید بود که خب شکست خورد».
ابوالقاسم رئوفیان، اصولگرا، هم به نامه‌نیوز گفته: «
به نظر من احمدی‌نژاد دچار نوعی خودشیفتگی شده است و با اقداماتی مانند نوشتن نامه به رهبری در پی نشان‌دادن جایگاه والایی است که نشئت‌گرفته از یک توهم وخودبزرگ‌بینی از ناحیه اوست. البته نفس نوشتن نامه حتی به عالی‌رتبه‌ترین مقام چیز بدی نیست، اما هدفی که نگارنده تعقیب می‌کند مهم است که او در پی ارتقای جایگاه و پایگاه خود در بین رجال سیاسی و مردم است و همچنین القای اینکه سرآمد دیگر مسئولان پیشین و پسین است که به اعتقاد من او نیاز به یک معاینه بالینی از سوی متخصصان مغز و اعصاب و روان دارد».

  تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی    

گفتا ز که نالیم که از ماست که بر ماست ...

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  


 
 

  گفتا ز که نالیم که از ماست که بر ماست ... 

 

 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید 
نتیجه تصویری برای گفتا ز که نالیم که از ماست که بر ماست

تصویر مرتبط

نتیجه تصویری برای گفتا ز که نالیم که از ماست که بر ماست

 

  راننده خط، بی‌توجه به صف مسافران که در زیر باران منتظر ماشین بودند، کنار خیابون داد می‌زد: «دربـــــــــــــــــست...». نگاه معنی‌دار و اعتراض‌های گاه و بی‌گاه مسافران، هم راننده رو کلافه کرده بود و هم ما رو. به‌خاطر همین من و یک خانم و دو آقای دیگه با همدیگه، ماشین رو با کرایه ۶۰۰۰ تومن دربست گرفتیم، که برای هر مسافر نفری ۱۵۰۰ تومن می‌افتاد، درحالی که کرایه خط فقط ۵۵۰ تومن بود.
 به هر ترتیب سوار تاکسی شدیم و راننده شروع کرد از مشکلات ماشین و گیر‌نیومدن لاستیک و بنزین آزاد زدن صحبت کردن و ...  کنار راننده مرد جوانی نشسته بود که انگار از خیس ‌شدن زیر بارون دل‌ خوشی نداشت.
 راننده تاکسی: برادرخانمم یه وام ۶ میلیون تومنی می‌خواست بگیره مجبور شد ماشینش رو بذاره به عنوان وثیقه. بنده‌ خدا الان خورده به مشکل، دارند ماشینش رو مصادره می‌کنند. یه عده دزد دارند میلیارد میلیارد اختلاس می‌کنند کسی هم خبردار نمیشه، اون وقت این جوون رو ببین چجوری سر می‌دوونند!
 مسافر: نوش جونش!
 راننده (نگاه متعجب): نوش جون کی‌؟
 مسافر: نوش جون کسی که ۳۰۰۰ میلیارد تومن خورده!
 راننده (با لحن عصبی آمیخته به تمسخر): نکنه اون بابا فامیل شما بوده؟
 مسافر: نه! فامیل من نبوده اما یکی بوده مثل همین مردم، مثل شما! مگه این یارو از مریخ اومده اختلاس کرده‌؟ یا اون مدیر بانک از اورانوس به ریاست رسیده بوده‌؟
 راننده: نه آقا جان اونا از ما بهترون‌اند! من برای یک جفت لاستیک باید ۳ روز برم تعاونی، اون وقت اون ۳۰۰۰ میلیارد تومن رو می‌خوره یه آبم روش..!
 مسافر: خب آقا جان راضی نیستی نخر!
 راننده (با صدای بلند): چرا نامربوط میگی مرد حسابی؟ مجبورم بخرم ! لاستیک نخرم پس چجوری با ماشین کار کنم ؟
  مسافر: وقتی شما که دستت به هیچ جا بند نیست و یه راننده عادی هستی، وقتی می‌بینی بارندگی شده و مسافر مجبوره زود برسه به مقصد، میای ماشینی که باید تو خط کار کنه رو دربست می‌کنی ...
 راننده پرید وسط حرف طرف که: آقا راضی نبودی سوار نمی‌شدی!
 مسافر‌ (با خونسردی): می‌بینی؟ من الان دقیقاً حال تو رو دارم، وقتی داشتی لاستیک ماشین می‌خریدی ... مرد حسابی فکر کردی ما که الان سوار ماشین تو شدیم و ۳ برابر کرایه رو داریم می‌دیم راضی هستیم؟ ما هم مجبوریم سوار شیم! وقتی تو به عنوان یه شهروند عادی اینجوری سواستفاده می‌کنی، از مدیر یه بانک که میلیاردها تومن سرمایه زیر دستشه چه انتظاری داری؟ اون هم یکی مثل تو در مقیاس بالاتر.
 راننده آچمز شده بود و سرش تو فرمون بود ...
 مسافر که حالا کاملاً دست بالا رو داشت با خونسردی ادامه داد: دزدی، دزدیه ... البته منظورم با شما نیستا ...
ولی خدا وکیلی چند درصد از مردم ما اون کاری که بهشون سپرده شده رو خوب انجام میدن؟ که انتظار دارند یه مدیر بانک کارش رو خوب انجام بده؟ منتهی وقتی اونا وجدان کاری ندارند کسی بویی نمیبره، اما گندکاری یه مدیر بانک رو همه می‌فهمند! برادر من تو خودت رو اصلاح کن تا اون مدیر بانک جرأت همچین خلافی رو نداشته باشه. اینجور موقع ها معلوم میشه اگه ما هم آب گیرمون بیاد شناگر ماهری هستیم!
 راننده که گوشاش تو اون هوای سرد از شدت خجالت حسابی سرخ شده بود گفت: چی بگم والا...!
 من اولین نفری بودم که تو مسیر باید پیاده می‌شدم و طبیعتاً طبق قرار اجباری با راننده باید ۱۵۰۰ تومن کرایه می‌دادم. وقتی خواستم پیاده شم یه اسکناس ۲۰۰۰ تومنی به راننده دادم.

سختی وُ انتظارش هم شیرین بود ...

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  


 
 

   سختی وُ انتظارش هم شیرین بود ... 

 

 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید 
 

 تصویر مرتبط

https://encrypted-tbn0.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcQj8mhoii5Hje44E1VEEWvGJomKrTUoSRplNLin_vypztTE4Ke6zQ

نتیجه تصویری برای چراغ سه فتیله ای

نتیجه تصویری برای چراغ سه فتیله ای

تصویر مرتبط

https://encrypted-tbn0.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcQ9iAN8REX-fYGLlxTv2hInydoRmqeYeITrzvWyIqr04M1wXpKp2g

نتیجه تصویری برای ضبط صوت قدیمی

 

 

  مادرم تعریف میکرد: نمک، سنگ بود. برنجِ چلو را ساعتى با نمک‌سنگ مى‌خواباندیم تا کم‌کم شورى بگیره.
 غذا را چند ساعتى روى شعله‌ى ملایم چراغ خوراک‌پزى مى‌نشاندیم تا جا بیفته.
یخ‌کرده و تکیده کنار علاءالدین و والور مى‌نشستیم تا جون‌مون آروم گرم بشه.
 عکسِ یادگارىِ توى دوربین را هفته‌اى، ماهى به انتظار مى‌نشستیم تا فیلم به آخر برسه و ظاهر بشه.
 آهنگِ تازه‌ى آوازه‌خوان را صبر مى‌کردیم تا از آب بگذره و کاست بشه و در پخشِ صوت بخونه.
 قلک داشتیم؛ با سکه‌ها حرف مى‌زدیم تا حسابِ اندوخته دست‌مون بیاد.
 هلیم را باید «حلیم» مى‌بودیم تا جمعه‌ى زمستانى فرا برسه و در کام مون بشینه.
 هر روز سر مى‌زدیم به پست‌خانه، به جست و جوىِ خط و خبرى عاشقانه، مگر که برسه.
 گوش مى‌خوابوندیم به انتظارِ زنگِ تلفنِ محبوب: شبى، نیمه‌شبى، بامدادى، گاهى، بى‌گاهى؛
 انتظار معنا داشت.
 دقایق «سرشار» بود.
 هر چیز یک صبورى مى‌خواست ،تا پیش بیاد، تازمانش برسه.تا جا بیفته. تاقوام بیاد: غذا، خرید، تفریح، سفر، خاطره، دوستى، رابطه، عشق ...
"انتظار" مارا قدردان ساخته بود ...
 حالا فهمیدی چرا این روزها کسی قدردان نیست؟

  تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی    

عصبانی شدین؟ آب رو بریزین اونجایی که میسوزه!!! ...



 

  بسم الله الرحمن الرحیم  

 
 


  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید 


محمود احمدی‌نژاد عصبانی شده است

روزنامه اعتماد : محمود احمدی‌نژاد، چهره پر سر و صدای ماه‌های اخیر سپهر سیاسی ایران باز هم خطاب به رهبر معظم انقلاب نامه نوشت.

نامه‌ای که شب گذشته کانال دولت بهار منتشر کرد نامه سوم احمدی‌نژاد است. او در این نامه خواستار موضوعاتی شده است که از عصبانیت او نشات می‌گیرد. نطق محمود احمدی‌نژاد در روز جلسه چهارم دادگاه تجدید نظر حمید بقایی نشان می‌داد رییس دولت‌های نهم و دهم این روز‌ها از ورود دستگاه قضا به پرونده تخلفات افرادی که خط قرمز او هستند بسیار عصبانی است و این مهم در نامه سوم نمود عینی پیدا کرده است.

نامه سوم ابعاد تازه‌تری نیز دارد. او در این نامه از دستگاه قضایی عبور و قوه مقننه و مجریه را نیز هدف قرار داده است.

احمدی‌نژاد در نامه سوم خود در خواسته‌ای خارج از عرف خواهان برگزاری انتخابات آزاد و زودهنگام ریاست‌جمهوری و مجلس شورای اسلامی شده است. در حالی که کمتر از ١٠ ماه از برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری و حضور پر شور مردم در پای صندوق‌های رای گذشته و مردم با رای ٢٤میلیونی رییس‌جمهور خود را انتخاب کرده‌اند، مشخص نیست جریان فکری احمدی‌نژاد چه اهدافی را در پس خواسته‌های خود دنبال می‌کنند.

مردم ایران در انتخاباتی دموکراتیک در سال‌های ٩٤ و ٩٦ افراد منتخب خود را از طریق صندوق رای انتخاب کرده‌اند؛ انتخابی که به مذاق احمدی‌نژاد و یاران او خوش نیامده و این جریان از انتخاب مردم خشمگین است.

احمدی‌نژاد در این نامه موضوعی دیگر را مطرح کرده است که بی‌ارتباط با جنجال‌های رسانه‌ای اخیر او نیست. رییس دولت‌های نهم و دهم در ماه‌های اخیر از هر فرصتی که نصیبش شده، استفاده و انتقادات تندی را خطاب به دستگاه قضایی کشور مطرح کرده است؛ انتقاداتی که ناشی از عصبانیت او از ورود دستگاه قضا به پرونده تخلفات اطرافیانش است. احمدی‌نژاد در نامه سوم همچنان بر موضع خود پافشاری کرده و در خواسته‌ای غیرمعمول خواهان برکناری رییس دستگاه قضا شده است. ریشه این خواسته احمدی‌نژاد مشخص است. اطرافیان احمدی‌نژاد همچنان خط قرمز او هستند و با وجودآنکه قوه قضاییه تخلفات این افراد را ثابت کرده، او سعی دارد با ایجاد جو رسانه‌ای دستگاه قضا را به دلیل بررسی پرونده این افراد تحت فشار بگذارد.

واکنش به نامه سوم

کانال‌های تلگرامی نخستین رسانه‌هایی بودند که این نامه را منتشر کردند. شبکه تلویزیونی بی‌بی‌سی‌فارسی نیز به این موضوع واکنش نشان داد و از آن با عنوان نامه سرگشاده یاد کرد. بی‌بی‌سی نامه احمدی‌نژاد را با عنوان برگزاری فوری انتخابات آزاد ریاست‌جمهوری و مجلس تیتر یک وبسایت خود قرار داد و با برجسته‌سازی موضوع انتخابات آزاد این نامه را منتشر کرد.

نامه‌نگاری‌هایی که به نظر می‌رسد احمدی‌نژاد به واسطه آن تلاش دارد در صدر اخبار باشد. این نامه‌نگاری‌ها پس از آغاز جلسات رسیدگی به تخلفات نزدیکان او افزایش یافته است.

سریال نامه‌نگاری‌های احمدی‌نژاد در حالی ادامه دارد که شیب انتقادی این نامه‌ها رو به افزایش است.



 تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی    


چطور اینا فکر میکنن از دماغ فیل افتادن؟! ...

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  


 
 

 چطور اینا فکر میکنن از دماغ فیل افتادن؟! ... 

 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید 
 

http://s9.picofile.com/file/8310175134/XODSH3FTEH_1.jpg

نتیجه تصویری برای کارتون خود برتر بینی

تصویر مرتبط

تصویر مرتبط

تصویر مرتبط

 

 میگنا ، زهرا نعمتی پور، روان شناس : در سال های اخیر، توجه روان شناسان اجتماعی و شخصیت، همچنین منتقدان اجتماعی- فرهنگی، به مقوله خودشیفتگی در جوامع امروزی افزایش پیدا کرده است؛ زیرا طبق بررسی های انجام شده توسط یکی از منتقدان، به نام «کریستوفر لش»، به دلیل ایجاد تغییرات زیربنایی در جوامع امروزی، خودشیفتگی در میان نسل امروز شیوع بالایی پیدا کرده است، به طوری که وی این احتمال را تحت عنوان «روان رنجوری عصر حاضر» مورد بررسی قرار داده است. افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته، درکی غیرواقع بینانه و کاذب از اهمیت خود دارند؛ صفتی که به خودبزرگ‌بینی معروف است.

 این افراد معتقدند که خاص و بی همتا هستند و فقط افراد یا موسسات خاص یا عالی رتبه قادر به درک آن ها هستند و لذا تنها باید چنین افرادی در ارتباط باشند. افراد خودشیفته نیاز مفرطی به تحسین شدن دارند لذا ممکن است به صورت دائمی به این موضوع اشتغال ذهنی داشته باشند که تا چه اندازه کارهای خود را خوب و درست انجام می دهند و تا چه اندازه دیگران نظر مساعدی نسبت به آن ها دارند. این اشتغال ذهنی اغلب به شکل نیاز مداوم به توجه، تحسین و تایید از سوی دیگران در می آید.

 ویژگی دیگر این افراد این است که همواره احساس محق بودن می کنند، یعنی به شکل نامعقولی انتظار دارند که دیگران برخورد بسیار مطلوبی با آن ها داشته باشند و با بی چون و چرا تسلیم خواسته های آن ها شوند. این افراد در روابط میان فردی خود استثمارگر هستند، یعنی از دیگران برای رسیدن به اهداف خود سوءاستفاده می کنند و ممکن است از آن ها بیگاری بکشند و معمولا تنها در صورتی با دیگران روابط دوستانه یا عاشقانه برقرار می کنند که احتمال بدهند طرف مقابل شان به پیشبرد مقاصد آن ها کمک کرده و یا به طریقی عزت نفس شان را افزایش می دهد.

  فرد خودشیفته توانایی همدلی با دیگران را ندارد و تمایلی برای دریک یا شناخت احساسات و نیازهای دیگران نشان نمی دهد و اغلب نسبت به افرادی که درباره نگرانی ها و مشکلات خود صحبت می کنند بی صبر و تحقیرکننده رفتار می کند؛ این در حالی است که او از دیگران توقع دارد که او را تحسین کرده و تمامی خواسته ها و نیازهای او را برآورده سازند. همچنین نقص شدید در برقراری روابط صمیمانه، سردی هیجانی و فقدان علاقه متقابل در افراد خودشیفته کاملا مشهود است.

  فرد خودشیفته اغلب به آسانی آزرده خاطر می شود و زمانی این آزردگی رخ می دهد که احساس عزت نفس کاذب فرد خودشیفته مورد تهدید قرار می گیرد. معمولا افراد خودشیفته به دیگران حسادت می ورزند و سعی دارند ویژگی ها و محسنات دیگران را نادیده بگیرند و همواره اعتقاد دارند که خودشان بیش از دیگران مستحق پیشرفت هستند. در مورد این افراد، اگر شخصی نقشی در پیشرفت آن ها داشته باشد. بی رحمانه زحمات او را بی ارزش جلوه می دهند. به علاوه این افراد معمولا رفتارها و نگرش های پرنخوت و متکبرانه ای از خود نشان می دهند که می تواند به طور جدی در روابط میان فردی آن ها اختلال ایجاد کند.

 افراد خودشیفته عزت نفسی بسیار شکننده دارند، به طوری که این خصوصیت، آن ها را نسبت به ضربه ناشی از انتقاد و یا شکست بسیار حساس و آسیب پذیر می سازد، به طوری که این افراد در برابر انتقاد دیگران به شدت دچار احساس حقارت، تهی بودن و بی ارزش می شوند، بنابراین ممکن است در برابر این عمل دیگران متقابلا با نفرت، خشم یا حمله گستاخانه واکنش نشان دهند؛ چنین تجاربی اغلب منجر به انزوای اجتماعی، یا تظاهری از فروتنی کاذب در فرد خودشیفته می شود که می تواند خود بزرگ بینی فرد را پنهان کرده و از آن محافظت نماید.

 پژوهش های روان شناختی انجام شده در حوزه عوامل ایجاد خودشیفتگی در افراد، نظام خانواده و پویایی های آن را در شکل گیری این اختلال بسیار موثر ارزیابی کرده اند. در نظام خانواده، نوع اعتقادات، نگرش ها، فعالیت ها و نحوه برخورد والدین با فرزندان، در قالب الگوهای خانوادگی و سبک های فرزندپروری نمود پیدا می کند؛ حال این که والدین در هر عصری چه سبک و الگویی را برای تربیت فرزندان خود انتخاب می کنند، تحت تاثیر عوامل گوناگونی است که مهم ترین این عوامل شرایط و مقتضیات حاکم بر جامعه در آن دوره زمانی است؛ بدین صورت که ساختار و پویایی نظام خانواده، در پاسخ به تغییرات جامعه، تغییر می یابد که این دگرگونی در نهایت منجر به ایجاد تغییرات عمده ای در ویژگی های شخصیتی فرزندان آن نسل خواهدشد. عامل دیگری که بر چگونگی سبک های فرزندپروری در یک نظام پویای خانواده تاثیر می گذارد، فضای عاطفی حاکم بر خانواده است که درواقع نشأت گرفته از چگونگی روابط همسران با یکدیگر است. فضای متشنج و ناامن حاکم بر خانواده، می تواند اثرات بسیار مخربی را بر شخصیت فرزندان آن خانواده بر جای بگذارد.

 در رابطه با علل شیوع خودشیفتگی در عصر حاضر، باید گفت که نظام های خانوادگی شکل گرفته در این عصر، متاثر از عوامل فوق الذکر، عملکرد مناسب و صحیحی در رابطه با فرزندپروری نداشته اند که در نتیجه آن شاهد افزایش این اختلال در فرزندان امروز هستیم که در ادامه، این دو عامل مورد بررسی قرار خواهدگرفت. در مورد عامل اول شیوع بالای خودشیفتگی در نسل امروز، این نکته قابل توجه است که امروزه والدین، در مقایسه با نسل پیشین خود، حساسیت بیشتری نسبت به افکار و الگوهای حاکم بر جامعه دارند؛ به گونه ای که به دلیل یکسری تغییرات صورت گرفته در اذهان عمومی، برای نمونه، در این عصر ازدواج ها معمولا با انتخاب جوانان صورت می گیرد و تقریبا اجبار والدین برای ازدواج با یک فرد خاص، دیگر رایج نیست و یا تنبیه بدنی کودکان در جوامع امروزی تقریبا منسوخ شده است و در مقابل احترام به فرزندان و حفاظت از عزت نفس آن ها، بیش از پیش مورد توجه والدین امروز قرار گرفته است.

  بسیاری از این گونه تغییرات اجتماعی، تاثیرات مثبتی را بر نظام های حاکم بر خانواده های امروزی داشته است ولی در مقابل، تغییرات نامناسبی نیز در برخی عقاید حاکم بر جامعه ایجاد شده است که به تغییراتی در نحوه فرزندپروری والدین و ایجاد مشکلات و آسیب هایی در فرزندان نسل امروز منجر شده است؛ یکی از این تغییرات، کم شدن اقتدار در والدین امروز است.

 درواقع در نسل امروز، یک جا به جایی قدرت اتفاق افتاده است، به این صورت که امروزه والدین به عنوان مراجع قدرت از سوی فرزندان در نظر گرفته نمی شوند و دوران کودکی آن ها، بدون وجوه درکی از اقتدار والدین سپری شده و قدرت با فاصله زمانی به نهادهای آموزشی و اجتماعی انتقال یافته است، این حالت، رسیدن به استقلال عاطفی را برای فرزندان نسل امروز دشوار می سازد. این درحالی است که تا پیش از این، فرزندان نسل های پیشین، به والدین خود به عنوان مراجع قدرتی نگاه می کردند که در عین حال که تکیه گاه قدرتمندی برای آنان بودند، در مواقع لزوم آن ها را به دلیل اشتباهات شان مورد مواخذه قرار می دادند و در عین حال محبت کافی را نیز نثارشان می کردند؛ این تجربه فرزندان نسل های گذشته، باعث می شد تا آن ها با تصویری کاملا آرمانی یا کاملا اهریمنی از والدین خود بزرگ نشوند و تصورشان از والدین خود، به واقعیت نزدیک باشد.

 در عین حال، این تجربه هم زمان عشق و تنبیه از سوی والدین نسل دیروز، به فرزندان آن نسل، درس بزرگی آموخت، از جمله این که می توان به این والدین قدرتمند اعتماد کرد و در نتیجه در کودک دیروز، خودپنداره سالم عزت نفس متعادلی شکل می گرفت که باعث می شد در آینده، وقتی از سوی دیگران مورد انتقاد قرار می گرفت، احساس حقارت و بی ارزشی در او ایجاد نشود. بدین ترتیب فرزندان نسل های گذشته ای که با سبک فرزندپروری مقتدرانه و محبت آمیز، بارآمده بودند از امنیت عاطفی بنیادینی برخوردار می شدند که آن ها را قادر می ساخت که در طول زمان، خود را از پوسته تخیلات و تفکرات کودکی رها کرده و در نهایت به بلوغ روانی- عاطفی دست پیدا کنند.

  اما در عصر امروز، ستایش افراطی کودکان توسط والدین آن ها، غلو کردن در توانایی های آن ها، تحسین و تمجید بی مورد و در عین حال عدم انتقاد از کودکان در مواقع لزوم، همچنین ارضای بی چون و چرا و دائمی نیازهای فرزندان و عدم اقتدار لازم در والدین، باعث شکل گیری شخصیت ناپخته، بسیار شکننده و پرتوقع در کودکان امروز شده است. فرزندانی که در نتیجه چنین تربیتی، واجد نشانه های خودشیفتگی شده اند و به دریافت تحسین و تمجید مداوم و ارضای بی چون و چرای خواسته هایشان عادت کرده اند و توقع دارند که تمامی افرادی که با آنان در ارتباط هستند، چنین برخوردی را با آنان داشته باشند، وقتی در مراحل بعدی زندگی و ورود به محیط های اجتماعی، با برخورد دیگری از سوی دیگران مواجه می شوند، سرخورده و منزوی خواهند شد.

 همان طور که اشاره شد، خودشیفتگی در فرزندان امروز، علاوه بر فقدان اقتدار والدین، می تواند نتیجه عامل دیگری نیز در پویایی نظام خانواده های امروز باشد و آن افزایش شمار خانواده های آشفته و تشنج در جوامع امروز است.

 در جو آشفته و نابسامان چنین خانواده هایی، فرزندان آزاد و بی اعتنایی های بسیار شدیدی را تجربه می کنند که در نتیجه این آسیب ها، به شکل دیگری، زمینه برای ایجاد خودشیفتگی در فرزندان ایجاد می شود که در این حالت به آن خودشیفتگی جبرانی می گویند؛ در این حالت، مطابق با نظریه روابط شیء که بر تاثیر رابطه آشفته والد- فرزند بر رشدِ «درک خویشتن» تاکید می کند، خودشیفتگی بیمارگونه نتیجه فقدان همدلی بدرفتاری جسمی و روانی و بی توجهی والدین، رد طول دوره رشد کودک است.

  هر کودکی نیاز دارد که از سوی والدین خود، برای دستاوردها و کارهای مثبتی که انجام می دهد، مورد تشویق و تایید قرار بگیرد و بدون دریافت چنین بازخوردهای مثبتی، تنها دو راه انتخاب برای ادامه مسیر زندگی کودک باقی می ماند؛ مسیر اول، انتخاب یأس و ناامیدی و افسردگی در زندگی که به شخصیتی افسرده‌خو در بزرگسالی منجر خواهدشد و مسیر دوم پناه بردن به خیال پردازی های خودبزرگ‌بینانه برای جبران آن چیزی است که کودک در زندگی خود از آن بی بهره بوده است.

 این خیال پردازی های خودبزرگ‌بینانه و این خودشیفتگی جبرانی، به کودک ناایمن، احساس امنیت کاذبی می دهد که در نتیجه آن خودِ چندپاره ای ایجاد می شود که به طور متزلزلی بر عقاید خودبزرگ‌بینانه و غیرواقعی در مورد شایستگی و جذابیت فرد استوار است. در حقیقت، کودکی که در یک خانواده آشفته و نابسامان، به طور مکرر مورد آزار جسمی، روانی و بی توجهی والدین قرار می گیرد، این خودشیفتگی جبرانی، می تواند راه حل سازگارانه ای برای او محسوب شود؛ او با استراتژی افکار واقعیت و غوطه ور شدن در جهان تخیل خود، می تواند از رویارویی با احساسات دردناک درونی خودش اجتناب ورزد.

 هنگامی که این کودک به دوران بزرگ سالی خود می رسد، خودشیفتگی جبرانی او، به صورت جنبه های تثبیت شده و ناخودآگاه از نمای شخصیت او جلوه گر می شود. با توجه به آنچه گفته شد، به نظر می رسد فقدان آگاهی خانواده های امروز از شیوه های درست فرزندپروری و تاثیرات مخربی که جو ناسالم خانواده بر روی شخصیت فرزندان می گذارد، مهم ترین عوامل ایجاد چنین معضلی در جامعه امروز است؛ معضلی که تبعات منفی اجتماعی و حتی اقتصادی در بر خواهدداشت، زیرا افراد خودشیفته بسیار مستعد ابتلا به افسردگی هستند که این امر مشکلاتی را برای آن ها ایجاد کرده و حضور موثر آن ها را در جامعه کاهش می دهد.

 همچنین بررسی ها نشان می دهد که یکی از عوامل ایجاد خودشیفتگی در فرزندان، خودشیفتگی والدین است؛ بدین ترتیب انتظار می رود که خودشیفتگی در نسل های آینده نیز ادامه یابد و اثرات مخربی را بر پیکر جامعه وارد سازد. بنابراین بهتر است در این زمینه، توجه متخصصان امر، به جای درمان، معطوف به پیشگیری از بروز این مشکل در جامعه باشد. در این رابطه، نیاز به ارائه برنامه های گسترده آموزشی در سطح جامعه در زمینه شیوه های صحیح فرزندپروری و تحکیم ساختار خانواده کاملا احساس می شود.
-
 منابع:

1. انجمن روان پزشکی آمریکا. راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی (DSM- 5). ترجمه رضاعی، فرزین؛ فخرایی، سید علی؛ فرمند، آتوسا؛ نیلوفری، علی؛ هاشمی آذر، ژانت؛ شاملو، فرهاد. چاپ اول، 1393. انتشارات ارجمند.
2. جانسون، براد؛ موری، کلی. عشق ویرانگر. ترجمه حسین زاده، زهرا؛ شفیعی، الهام. چاپ اول. 1388. انتشارات رسا.
3. هالجین، ریچاردپی؛ وتیبورن، سوزان. آسیب شناسی روانی (جلد دوم). ترجمه سید مهدی، یحیی. چاپ چهارم، 1386. نشر روان.
4. MC Lean J. Psychotherapy With a Narcissistic Patient Using Kohert’s Self Psychology Model. Psychaitry (Edgmont) 2007, 4 (10): 40- 47.
5. Lasch, Christopher. Haven in a hearltless World, the family besieged. Wwnorton & Company, 1995.

 

 تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی