از صفر تا بینهایت فاصله ...

از صفر تا بینهایت فاصله ...

«کسیکه از خدا شرم ندارد، ممکن-ست مرتکب هر جُرمی بشود» (امام حسن مجتبی"ع"). هر چه فاصله-ی «شَرم آدما از خدا» کمتر ، آدمیت او بیشتر ...
از صفر تا بینهایت فاصله ...

از صفر تا بینهایت فاصله ...

«کسیکه از خدا شرم ندارد، ممکن-ست مرتکب هر جُرمی بشود» (امام حسن مجتبی"ع"). هر چه فاصله-ی «شَرم آدما از خدا» کمتر ، آدمیت او بیشتر ...

بحران ناکارآمدی ، بحران بی‌اعتمادی؟ ...

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  


 
 

 بحران ناکارآمدی ، بحران بی‌اعتمادی؟ ... 

 

 

 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید 


 

 

تصویر مرتبط

 

نتیجه تصویری برای بحران بی‌اعتمادی

 

نتیجه تصویری برای بحران بی‌اعتمادی

 

 

  خبرآنلاین ، وبلاگ  اکبری، علیرضا : اول، تحولات اجتماعی، بوته بی‌ریشه نیستند که محصول زمان جاری باشند، بلکه، ریشه در زمانی فراتر از حال، دارند. در مقیاس حکومتی، آن‌چه دولت‌ها امروز بکارند، فردا دولت‌های بعدی، درو خواهند کرد!
 - دوم،
اگر کسی امروز "مشکلات اقتصادی صرف" را عامل نارضایتی عمومی رو به گسترش بداند، مطمئناً آدرس اشتباه داده است. اعتراض عمومی به اوضاع اقتصادی، دست کم دو معنای مهم دارد؛ نخست این که، محصول امروز، حاصل کاشته دولت های پیشین، به‌خصوص سال‌های حکومت دولت‌های عوام‌گرا و بی‌انظباط و متعدی به أموال و حقوق ملی است، و دیگر آن ‌که، عامل اقتصادی، تنها، پوسته وضعیت نابسامانی است. ناکارآمدی‌ها، فقط مربوط به اقتصاد و عملکرد دولت‌ها نیستند، بلکه محصول رویکرد کلان نظام مدیریتی در ابعاد نگرشی، سیاسی، اجتماعی، امنیتی و اقتصادی، در بستر اخلاقی حاکمیت، می‌باشند.
 - سوم، رویکرد راهبردی و امنیت ملی کشور، محصول تعامل کل نظام است که "دولت‌ها" در کانون آن قرار دارند. ما در فرآیند ملت‌سازی ناموفق بوده‌ایم. ملت نیز خود در وقوع این اوضاع شریک است. در عین حال،
سیاست خارجی کشور، قطعا در "سامان" یا "نابسامانی" اقتصادی اجتماعی و سیاسی مملکت موثر است. شاخص‌ها و آمار بیکاری، فقر، توزیع ثروت، بحران بانکی، رشد اقتصادی، حجم نقدینگی، تورم و رکود، همه با جهت‌گیری‌های نظام و دولت در سیاست خارجی، در تعامل‌اند.
 - چهارم،
"بحران ناکارآمدی" بسیار خطرناک است، اما، ترکیب آن با "بحران بی‌اعتمادی"، انفجارآمیز است. اینک، همه نشانه‌های ترکیب این‌ دو بحران، در سطح جامعه، مشاهده می‌شود. صلاح، پاک‌دستی، مسئولیت‌پذیری و کاهش شکاف‌های حاکمیت/ملّت، می‌توانست مدیریت این وضع را ممکن سازد.
 - پنجم، مجموعه نظام و به‌خصوص دولت مستقر، در وقوع این شرایط موثرند و در بهبود بخشیدن به اوضاع، قطعاً مسئولیت دارند. به‌خصوص دولت، امروزه بیشترین مسئولیت را در مدیریت بحران، عهده‌دار است. دولت
((( حتماً منظور نویسنده، مجموعه-ی قوای سه-گانه است، چون بدون هماهنگی وَ همکاری این سه قوه، تأمین مطالبات ِ «حـقــه-ی» مردم غیرممکن است. _ عـبـــد عـا صـی ))) بایستی پاک‌سازی را از خود شروع کند تا مقدمات جلب اعتماد ملیّ و کاهش شکاف را فراهم کند. به‌عمل کار براید، به "سخن‌رانی" نیست!
 - ششم،
توطئه علیه نظام و دولت، همیشه از خارج و داخل کشور، وجود داشته است. ترکیب این‌ دو خط، اوج خطر است! اما، زمینه توطئه‌چینی، در نقاط ضعف و آسیب‌پذیری خود ماست. از این رو، اصلاح و پاک‌سازی محیط داخلی،(حاکمیت -دولت) شرط ضروری بقاء نظام و کشور است.
مملکت به دستور کارهای فوری برای آرامش و جلب اعتماد عمومی نیاز دارد.
شاید تأثیرات بیکاری و تورم و آشکار شدن هویت بودجه عمومی کشور، با مداخله بعض اراده‌های خارجی و داخلی، جرقه این اوضاع بوده باشد اما این همه ماجرا نیست.
 - هفتم، کسانی که به‌جای حلّ معضل، دیگری را مسئول بحران می‌دانند، تشدید کننده بحران‌اند. این‌طور که باشد، همه شما مقصر و متهم‌اید.
اینک نه وقت انتقام است و نه وقت اهمال، هردوی اینها خیانت است به ملّت و مملکت. همه باید مسئول و پاسخگو باشیم.
 

     تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی    

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.