از صفر تا بینهایت فاصله ...

از صفر تا بینهایت فاصله ...

«کسیکه از خدا شرم ندارد، ممکن-ست مرتکب هر جُرمی بشود» (امام حسن مجتبی"ع"). هر چه فاصله-ی «شَرم آدما از خدا» کمتر ، آدمیت او بیشتر ...
از صفر تا بینهایت فاصله ...

از صفر تا بینهایت فاصله ...

«کسیکه از خدا شرم ندارد، ممکن-ست مرتکب هر جُرمی بشود» (امام حسن مجتبی"ع"). هر چه فاصله-ی «شَرم آدما از خدا» کمتر ، آدمیت او بیشتر ...

گویی نه خانی آمده نه خانی رفته!؟ ...

                    

  بسم الله الرحمن الرحیم  

 
 

  گویی نه خانی آمده نه خانی رفته!؟ ... 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید

 

آفتاب‌‌نیوز >  عصر ایران نوشته: محمدرضا باهنر یکی از زعمای اصول‌گرایان اخیرا در یکی از سخنرانی‌های خود به ظلم‌هایی که جریان‌های سیاسی به هاشمی رفسنجانی کرده‌ بودند اشاره کرد و گفت:« به تازگی داستان پذیرش قطعنامه را شنیدیم که ایشان چه ایثار و از خود گذشتگی‌ای کردند و چه پیشنهادی به حضرت امام خمینی دادند اما تا پیش از روشن شدن این موضوع همواره می‌گفتند که او قطعنامه را تحمیل کرده و امام را مجبور به نوشیدن جام زهر کرده است. بسیار است مسائلی از این دست‌ که امروز توان افشا شدن ندارد. خوب است که حالا از قول حجت‌الاسلام والمسلمین ناطق نوری شنیدیم که هاشمی همان زمان به امام گفته بود: قطعنامه‌ را من می‌پذیرم چرا که به نفع کشور است و بعدا مرا محاکمه و اعدام کنید. برای انقلاب خیلی‌ها حاضر بودند شهید شوند اما هرکسی حاضر نیست تا به خاطر انقلاب و نظام بدنام شود. هاشمی این روحیه‌ را داشت.»
این صحبت‌های آقای باهنر در مورد هاشمی و ظلمی که به او رفته است قابل تقدیر است. نکته‌ای که اما در این میان جالب توجه است این معناست که این درخواست هاشمی از امام مسئله‌ای است که در سال‌های گذشته بارها به آن اشاره شده است.
آقای باهنر، ما می‌دانستیم شما چگونه نمی‌دانستید؟
خود آیت‌الله در گفت‌وگویی درست زمانی که در اوج حملات سیاسی جریان اصول‌گرا قرار داشت به این ماجرا اشاره کرد. هاشمی ماجرا را اینگونه روایت کرده بود:« به امام گفت اگر برای شما اعلام آتش بس سخت است این مشکل را من حل می کنم . من جانشین شما هستم و حق امضاء در این مسائل دارم من می روم و می پذیرم . ممکن است جنابعالی بعد بلافاصله بگویید که او تخلف کرده و باید از من به عنوان فرماندهی کل قوا اجازه می گرفت . شما آنموقع می توانید مرا محاکمه کنید . فدا کردن یک نفر بهتر از اینهمه مشکلاتی است که پیش آید .ایشان نگاه مهربانانه ای کردند و گفتند : نه ، این خوب نیست . خودشان پیشنهادی دادند که ما از آن پیشنهاد بیشتر متاثر شدیم و آن را قبول نکردیم و گفتیم که این درست نیست.»
نه تنها هاشمی بلکه بسیاری از بزرگان و حتی فرماندها جنگ نیز به این سخنان هاشمی در سال‌های پیش اشاره کرده بودند. جالب است منی که وقتی جنگ به پایان رسید تنها 3 سال داشتم از این ماجرا باخبر بودم اما آقای باهنر که در آن زمان نماینده مجلس سوم بوده از این معنا بی خبر بوده است.
به نظر می‌رسد داستان چیز دیگری است. روایت باهنر از خودگذشتگی هاشمی بعد از درگذشت آیت‌الله نشان می‌دهد که جریان‌ها به خاطر منافع سیاسی حاضر هستند چشم‌های خود را بر واقعیت‌ها ببندند. هاشمی تا زنده بود تمام هجمه‌ها به سوی او روانه بود آنهم از سوی کسانی که این روزها از هاشمی قدیس ساخته‌اند.
فضای سیاسی ایران به شدت از اخلاق فاصله گرفته است. تمام جریان‌های سیاسی ایران حاضر هستند برای رسیدن به قدرت از تمام واقعیت‌های موجود بگذرند تا به کرسی‌ از کرسی‌های قدرت را به دست بگیرند.
به جرات می‌توان گفت در سپهر سیاست ایران، اخلاق قربانی قدرت شده است. زندگی سیاسی هاشمی به خوبی حکایت از این معنا دارد. تمام مخالفین آیت‌الله از راست‌گرایان تا صداوسیما که حاصر نبودند حتی یک دقیقه از هاشمی حمایت کنند بعد از درگذشت او سنگ تمام گذاشتند گویی نه خانی آمده است و نه خانی رفته است.
بسیاری از سیاستمداران ایرانی در سخنان خود از اخلاق می‌گویند و خدا رو منادی آن می‌دانند و یا حتی خود را معلم اخلاق می‌نامند اما وقتی به عمل می‌رسند خود بی‌اخلاق‌ترین سیاستمدارها می‌شوند.

 

عکس، تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.