از صفر تا بینهایت فاصله ...

از صفر تا بینهایت فاصله ...

«کسیکه از خدا شرم ندارد، ممکن-ست مرتکب هر جُرمی بشود» (امام حسن مجتبی"ع"). هر چه فاصله-ی «شَرم آدما از خدا» کمتر ، آدمیت او بیشتر ...
از صفر تا بینهایت فاصله ...

از صفر تا بینهایت فاصله ...

«کسیکه از خدا شرم ندارد، ممکن-ست مرتکب هر جُرمی بشود» (امام حسن مجتبی"ع"). هر چه فاصله-ی «شَرم آدما از خدا» کمتر ، آدمیت او بیشتر ...

آقای قالیباف شما دقیقا به چه معترض هستید؟

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  

 آقای قالیباف شما دقیقا به چه معترض هستید؟

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید  

 

 خبرآنلاین، وبلاگ کورش علیانی :

 آقای قالیباف
 شهردار کلانشهر به خاک وُ دود نشسته‌ی تهران
 سلام.
 شنیدم که در اعتراض به آلودگی هوا دوشنبه عصر مترو سوار شده‌اید. چه نمادین. چه زیبا.
در مورد کشورهای اسکاندیناوی شنیده‌اید؟ در مورد وزیران و وکیلانی که هر روز و نه به طور نمادین از وسیله‌ی نقلیه‌ی عمومی یا از دوچرخه استفاده می‌کنند تا به محل کارشان برسند؟ چه طور ممکن است نشنیده باشید؟ شما یک قطار جایزه از محفل‌های مختلف شهرداران جهان دارید. بالاخره برای گرفتن جایزه هم که شده باشد به اقصای جهان سفر کرده‌اید.
 راستی شما دقیقا به چه اعتراض داشتید؟ من یک شهروند هستم و به شما و مدیریت مخرب و ناکارآمد شما اعتراض دارم. من شهروند به برج‌هایی که با مجوز شما مثل تنوره‌ی دیو در منطقه‌ی بیست و دو سر بر کشیده‌اند و گلوگاه ورودی هوای تهران را مسدود کرده‌اند معترض هستم. من شهروند به اتوبان دوطبقه و ناکارآمد و بودجه‌خوار صدر معترض هستم. من شهروند به بی‌کفایتی شهرداری‌ای معترض هستم که با یک باران ساده‌ی پاییزی نقشه‌ی ترافیک شهرش سراسر قرمز و ارغوانی می‌شود. خیلی عجیب و پیچیده است که شهر راه آب برای هدایت آب باران می‌خواهد؟ این را من شهروند باید به شهردار و شهرداری یاد بدهم؟ من شهروند به مسلح بودن گارد شهربان به سلاح سرد و اصلا به تشکیل گارد شهربان معترض هستم که خودش از مهمترین عامل‌های سد معبر در شهرم است و بارها به عملکرد خشن و بی‌مبنا و بی‌معنایش اعتراض کردم و جز تهدید و تحذیر و متلک و خنده نصیبم نشده است. من شهروند به وضع فجیع پیادگان در میدان امام حسین و میدان انقلاب و میدان رسالت و چهارراه ولی‌عصر و هزار جای دیگر تهران معترض هستم. شما به چه معترض هستید؟
 اگر بی پروا حرف بزنم
من شهروند به هدایت روزنامه و مجلاتی معترض هستم که با پول من شهروند اداره می‌شوند اما خودسرانه مهمترین خبرهای شهر را اگر به مذاق شهرداری خوش نیاید سانسور یا بدتر از آن وارونه می‌کنند و اعتراض را موافقت و محکومیت را تبرئه نشان می‌دهند. من شهروند به نشستگان بر اریکه‌ی قدرت در شهرم معترض هستم که شهر را به چنین وضعی کشانده‌اند. شما که بر اریکه‌ی قدرت نشسته‌اید به چه معترض اید؟
 من شهروند به پرونده‌ی زشت و خفت‌بار بخشش نجومی املاک در شهرم معترض هستم.
به هجوم آدم‌های ناشناس مسلح به چوب و چماق و مشعل به معتادان کارتن‌خواب در پارک‌های جنوب شهر معترض هستم. شما به چه معترض هستید؟ من شهروند به بیانیه‌ی دفتر شهردار معترض هستم که حتی گزارش دیده‌بان شفافیت و عدالت را که خود به پرونده‌ی نجومی‌ها فراخوانده بود نمی‌پذیرد و باز از آن گوشه صدا بلند می‌کند که نه چنین هم نیست. چنین نیست؟ چه‌گونه است؟
 شما به چه معترض هستید آقای شهردار؟
در این شهر تنها یک چیز باقی مانده است که عملا در سیطره‌ی تکیه‌زدگان بر اریکه‌ی قدرت نیست آن هم نفس کشیدن شهروندان است. بله. اگر ما نباشیم و نفس نکشیم و نخوریم و نخوابیم و زنده نباشیم البته شما مشکلی ندارید. به زنده بودن ما معترض هستید؟
 آقای شهردار
شما خیلی خوش اقبال هستید که برای اعتراض خیلی راحت و بی‌هزینه به لباس ما در می‌آیید و چند دقیقه از وسیله‌ی نقلیه‌ی ما استفاده می‌کنید. اگر من شهروند معترض باشم، اگر جمعی از شهروندان این شهر معترض باشند، اگر همه‌ی شهروندان این شهر معترض باشند می‌توانند یک روز همه با هم سوار خودروی خدمت جناب عالی شوند و اعتراضشان را این طور ابراز کنند؟
 

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.