از صفر تا بینهایت فاصله ...

از صفر تا بینهایت فاصله ...

«کسیکه از خدا شرم ندارد، ممکن-ست مرتکب هر جُرمی بشود» (امام حسن مجتبی"ع"). هر چه فاصله-ی «شَرم آدما از خدا» کمتر ، آدمیت او بیشتر ...
از صفر تا بینهایت فاصله ...

از صفر تا بینهایت فاصله ...

«کسیکه از خدا شرم ندارد، ممکن-ست مرتکب هر جُرمی بشود» (امام حسن مجتبی"ع"). هر چه فاصله-ی «شَرم آدما از خدا» کمتر ، آدمیت او بیشتر ...

تا زنده‌ایم از یکدگر بیگانه‌ایم ...

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  

 

  تا زنده‌ایم از یکدگر بیگانه‌ایم ...
 

 

http://s8.picofile.com/file/8270799468/MOHAB_BAT_TAA_ZENDEHEEM_2.JPG

 

http://s8.picofile.com/file/8270800268/MOHAB_BAT_TAA_ZENDEHEEM_3.jpg

 

http://s8.picofile.com/file/8270800692/MOHAB_BAT_TAA_ZENDEHEEM_5.jpg

 

http://s8.picofile.com/file/8270801292/MOHAB_BAT_TAA_ZENDEHEEM_6.jpg

 

http://s8.picofile.com/file/8270801542/MOHAB_BAT_TAA_ZENDEHEEM_1.png

 

http://s8.picofile.com/file/8270801792/MOHAB_BAT_TAA_ZENDEHEEM_7.jpeg

 

http://s9.picofile.com/file/8270802226/MOHAB_BAT_TAA_ZENDEHEEM_4.jpg

 

 

 بی‌خبر از همدگر آسوده خوابیدن چه سود / بر مزار مردگان خویش نالیدن چه سود
 زنده را تا زنده است باید به فریادش رسید / ورنه بر سنگ مزارش آب پاشیدن چه سود
 گر نرفتی سوی او تو در زمان بودنش / خانه صاحب‌عزا تا صبح خوابیدن چه سود
 زنده را زنده است اکنون قدرش را بدان / ورنه بر روی مزارش کوزه گل چیدن چه سود
 زنده را در زندگی باید به درد او رسید / ورنه مشکی از برای مرده پوشیدن چه سود
 با محبت دست پیران را عزیز من ببوس / ورنه بر روی مزارش تاج گل چیدن چه سود
 یک شبی با زنده‌ها غمخوار باش / ورنه بر روی مزارش زار نالیدن چه سود
 تا زمانی زنده‌ایم از هم، همه بیگانه‌ایم / در عزاها روی همدیگر ببوسیدن چه سود

 گر توانی زنده‌ای را یک دمی تو شاد کن / در عزا عطر و گلاب ناب پاشیدن چه سود
 از برای سالمندان یک گل خوشبو ببر / تاج گل‌ها در کنار همدیگر چیدن چه سود
 گر نپرسی حال او تا زنده است / گریه و زاری و نالیدن برای او چه سود
 سال‌ها عید آمد و رفت و نکردی یاد من / جای خالی مرا در خانه‌ام دیدن چه سود

 گر نکـردی یاد من تــا زنـده‌ام / سنگ مرمر روی قبر من تو را چیدن چه سود
 گر نپرسی حال و احوال همه فامیل خود / بعد مرگش اشک باریدن و کاهیدن چه سود
 بهر دور افکندن کینه، تو حرکت کن کنون / فصل صلح و جشن و آیین است، جنگیدن چه سود

 حق همدیگر به جا آریم و با هم به شویم / نرم و نیکو گفتگو سازیم، غریدن چه سود
 وقت بگذاریم بـهر کودک و فرزند خویش / گر نهال الوار شد، بیهوده پیچیدن چه سود
 دست و دامان پدر مادر ببوییم همچو گل / گر کُنی پژمرده گل‌ها را، بوییدن چه سود
 اختیار مال و اموالت کنون در دست توست / بعد مُردن آب در هاون کوبیدن چه سود
 برگ سبزی را کنون خود تحـفه درویش کن / لیک از فرزند و وارث چشم پاییدن، چه سود

 

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.